۹/۲۲/۱۳۹۰

چهار دستمایه برای آگاهی بخشی - 2


در برابر «ثروتمندستیزی» آگاهی بخشی‌کنید


«مصرف‌گرایی تجملاتی»، آفت کشنده‌ای در دوران بحران اقتصادی است. در جامعه‌ای که دچار بحران اقتصادی است، قطعا اکثریت مردم توانایی وارد شدن در رقابت مصرف‌گرایی را ندارند. حال اگر فرض کنیم به هر دلیل، این مصرف‌گرایی تجملاتی به یک ارزش اجتماعی بدل شود، آنگاه می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که بخش عظیمی از توده جامعه در برابر این ارزش رایج احساس حقارت، واپس‌زدگی و در نهایت کینه و عداوت کنند.

نخستین قربانیان رقابت مصرف‌گرایی تجملاتی، باز هم مردان هستند. به صورت معمول زمینه‌های تجمل‌گرایی همواره برای زنان مساعد‌تر از مردان است. این مسئله سبب می‌شود تا بخش عمده‌ای از مردان خود را از دایره این جدال و رقابت نابرابر بیرون ببینند. نتیجه آنکه اکثر مردان، به صورت همزمان نسبت به «ثروتمندان» و «زنان» کینه به دل می‌گیرند.

مردی که توانایی اقتصادی بالایی ندارد، شرایط مساعدی دارد که از اعتراض به نابرابری‌های اقتصادی، به سمت اعتراض به «ثروتمندان» منحرف شود. «ثروتمندستیزی» بستر مناسبی است که معمولا فاشیست‌ها از آن برای بسیج توده‌های مردم جهت مقابله با نخبگان، رقبای سیاسی و حتی طبقه متوسط شهری استفاده می‌کنند. افزایش کینه نسبت به زنان، پیامد دیگر گسترش مصرف‌گرایی تجملاتی است که به بازتولید فرهنگ «زن‌ستیز» می‌انجامد. (به یادداشت نخست+ مراجعه کنید)

اجتناب از مصرف‌گرایی تجملاتی، ساده‌ترین و حتی سودمندترین (از نظر اقتصادی) راهکار مقابله با گسترش «ثروتمند ستیزی» است. با این حال هر شهروند می‌تواند خودش دلایل دیگر گسترش چنین فرهنگی را جست و جو کند و از هر طریق ممکن در برابر فرهنگ ثروتمندستیز مقاومت کند. باید به دنبال جامعه‌ای باشیم که «بچه پولدار» در فرهنگ عامه آن نه لزوما مطلوب باشد و نه لزوما مذموم. باید این «فرهنگ رایج» و یا «تصور موهوم» شکسته شود که ثروتمند بودن ارزشی تعیین کننده در انتخاب‌های اجتماعی محسوب می‌شود. اگر واقعا این برای شما ارزش است، به خودتان و جامعه‌تان رحم کنید و ارزش‌هایتان را تغییر دهید. اگر گمان می‌کنید برای شما این ارزشی تعیین‌کننده نیست، پس باز هم به خودتان رحم کنید و این حقیقت را به دیگران اطلاع دهید و تلاش کنید تا نگاه آنان را نیز تغییر دهید. در نهایت تحت هر شرایطی با فرهنگ مسموم:

«آسمون زر نباریده به سرش – یا خودش دزد بوده یا پدرش»

مبارزه کنید. تولید ثروت، اگر از راه درست باشد، می‌تواند قابل تقدیر هم باشد؛ هرچند نباید به صورت همزمان فقر را سبب تحقیر قلمداد کرد.

پی‌نوشت:
متن کامل یادداشت‌های این مجموعه را در قالب یک فایل پی.دی.اف دریافت کنید

۲ نظر:

  1. ناشناس۲۲/۹/۹۰

    به عنوان اولین نفری که از این سایت بازدید کردم( برای اولین بار) باید بگویم بسیار عالی است و برای گردانندگان آن آرزوی موفقیت می نمایم.

    پاسخحذف
  2. این فرهنگ ««آسمون زر نباریده به سرش – یا خودش دزد بوده یا پدرش» شوربختانه ریشه در تفکر دینی و سنتی ما دارد که صراحتا و در همه منابر مذهبی و متاسفانه تریبونهای آکادمیک٫ جایگاهی بالا برای تبلیغ و تشویق دارد.‌
    به این جمله دقت فرمایید:
    «هیچ جا کاخی بنا نمی‌شود٫ مگر کوخی خراب شود»
    این جمله در سی سال گذشته دستمایه بسیاری برای «ثروتمند ستیزی» به جای تلاش درست برای تحقق عدالت بوده‌است و در تمام منابر رسمی مذهبی متعلق به همه گروهها و دسته‌جات مذهبی معاصر تبلیغ شده‌است.
    بهانه‌هایی شبیه به همین از زبان مارکس و لنین و ... هم در مجامع آکادمیک بهترین بهانه برای پیمودن راه غلط و همان «ثروتمندستیزی» شده.
    به این جمله معروف «مارکس» در این باره دقت فرمایید:
    «سرمایه داری بر چرک و کثافت و خون بنا شده‌است»
    این جمله هم بدون توجه به ریشه‌های تولید و دغدغه واقعی گوینده آن متاسفانه ترجیع بند سخنان «ثروتمند‌ستیزان» تحصیل‌کرده چپ و هوادارن چشم و گوش بسته آنها بوده‌است.
    دلیل عمده آنرا باید در روان و خصلت‌های انسانی جستجو کرد و صد البته افراد انسانی که به لحاظ شخصیتی به وارستگیی رسیده باشند که در همه حوزه‌ها از منظر روانی مبلغ چنین تفکراتی نباشند و در مقابل آن موضع رفتاری صحیح داشته باشند٫ بسیار کم هستند.
    سالها بر این طبل تهی کوبیده شده و و در این سرنا از گشاد دمیده٫ حالا تلاش بایسته‌ای می‌خواهد که آن تبلغات را تصحیح کرد. باید از جایی شروع کرد و البته که این یادداشت بسیار دقیق و به جا تنظیم شده بود. دست مریزاد

    پاسخحذف