در برابر «زنستیزی» آگاهیبخشی کنید
مقدمه:
بحرانهای سیاسی-اجتماعی، هرچند ممکن است تنها زاییده حاکمان و یا سیاستمداران باشند، اما لزوما تنها دامنگیر حکومتها نمیشوند. به زبان سادهتر، هیچ لزومی ندارد هرگاه سیاستهای غلط اقتصادی یک حکومت مردم را به سختی انداخت، همه اعتراضات صرفا متوجه همان حکومت شود. آشفتگیهای اجتماعی معمولا در دل جامعه ایجاد اختلاف میکنند. گاه ممکن است جامعه آنچنان گرفتار این درگیریهای داخلی شود که اساسا مقصر اصلی (یعنی حکومت) نه تنها متهم نشود، بلکه بتواند از نتایج سیاستهای غلط خود بهرهبرداری کند. فاشیستها استادان بهرهگیری از این آشفتگیهای اجتماعی هستند و بحران اقتصادی، سرمنشا اصلی شکلگیری زمینههای فاشیسم است. من در این مجموعه، چهار پیامد اجتماعی بحران اقتصادی را مورد توجه قرار میدهم.
***
«زنستزی»، یکی از ویژگیهای جریانات فاشیستی است که میتواند ریشه در بحران اقتصادی داشته باشد. افزایش بحران بیکاری معمولا بیشترین تاثیر را بر مردان میگذارد. نخست به این دلیل که به صورت سنتی مردان مسوول تامین معاش هستند و بیکار شدن آنها اهمیت دوچندانی دارد. سپس به این دلیل که در شرایط بحران اقتصادی، کارفرمایان تمایل دارند از کارگران زن استفاده کنند. زنان معمولا کمتر حقوق میگیرند و کمتر هم اعتراض میکنند. بدین ترتیب، مرد بیکار نسبت به زنان شاغل کینه به دل میگیرد. او دلیل بیکاری خود را سیاستهای غلط اقتصادی نمیداند، بلکه گمان میکند که «خروج زنها از خانه و وارد شدن آنها به بازار کار» باعث تیرهروزی او شده است. این یعنی آمادگی کامل برای پذیرش هر اندیشه زنستیزی که شعارش «بازگشت زنها به خانه» باشد.
من به صورت مداوم و در جمعهای خانوادگی با مردانی مواجه میشوم که آشکار و پنهان از ورود زنان به بازار کار گلایه میکنند. این افراد لزوما بیکار نیستند، اما این احتمال وجود دارد که در محیط کاری خود رقابت برای ارتقای شغلی را به یک همکار زن واگذار کرده باشند. حتی این احتمال کاملا رایج هم وجود دارد که زنان، بسیاری از موقعیتها را نه صرفا به دلیل شایستگی، بلکه با سوءاستفاده از ابزارهای زنانه خود کسب کرده باشند. همه این ناهنجاریها قابل درک است، اما نباید اجازه دهیم که به گسترش یک فرهنگ «زن ستیز» منجر شود.
باید به صورت مداوم در هر برخورد ساده، گفت و گوی دوستانه و حتی مواردی که ظاهری طنزگونه و غیرجدی دارند با مسئله تحقیر زنان برخورد کنیم. این برخورد نباید به صورت واکنشی و حساسیتبرانگیز باشد که در این صورت به دوقطبی شدن بیشتر فضا دامن خواهد زد. واکنش درست همان آگاهی بخشی است که میتواند با تشریح مسئله همراه باشد. باید توضیح بدهیم که اگر کارگران زن جایگزین مردان میشوند، این زنان نیستند که مقصر هستند. اتفاقا آنها خود بزرگترین قربانی هستند که مورد استعمار قرار میگیرند و اگر قرار است به کسی اعتراض شود باید به ساختاری اعتراض کرد که مرد و زن، هر دو قربانی آن هستند. حتی میتوان تشریح کرد که اگر هدف چیزی جز تربیت فرزندان به دست زنان نباشد باز هم زنان تحصیلکرده و فعال در عرصههای اجتماعی تا چه میزان میتوانند برای تربیت فرزندان نسبت به همتایان خانهنشین خود تواناتر باشند.
قطعا مسئله «زنستیزی» تنها در ریشههای اقتصادی و یا در مسئله اشتغال زنان خلاصه نمیشود. این تنها دستمایهای بود برای اشاره به فرهنگی که زمینهساز و مورد پسند فاشیستها خواهد بود. باید به هر طریق ممکن آگاهی خود را نسبت به مسئله حقوق زنان افزایش دهیم، نگرش خود را اصلاح کنیم و در نهایت از هر جا که هستیم و در هر موقعیتی که امکانش را داریم به صورت کاملا پیگیر با گسترش فرهنگ «زنستیز» در تمامی اشکال آن مقابله کنیم. تردید نکنید جامعهای که زنانی تحصیلکرده، توانمند و فعال در عرصه اجتماعی دارد، از هر نظر در برابر آفت فاشیسم ایمن خواهد بود.
پینوشت:
معرفی این مجموعه را از «چهار دستمایه برای آگاهی بخشی» بخوانید.
مجموع کامل یادداشتهای این بخش را در قالب یک فایل پی.دی.اف+ دریافت کنید.
"باید به صورت مداوم در هر برخورد ساده، گفت و گوی دوستانه و حتی مواردی که ظاهری طنزگونه و غیرجدی دارند با مسئله تحقیر زنان برخورد کنیم. "
پاسخحذفلطفن در مورد عبارت "ابزارهای زنانه" که در بند پیشین استفاده کردید هم همین کار رو انجام بدید.