دکتر شریعتی تعبیری داشت که می گفت: «یک جنبش برای مدت زیادی نمی تواند بر روی نوک هرم خود حرکت کند»(نقل به مضمون). شریعتی «هرم» را در توصیف جامعه ای به کار می برد که توده مردم قاعده آن را تشکیل می دهند و هر چه رو به بالا می رویم به طیف روشنفکر و دست آخر نخبه می رسیم. گمان می کنم حکایت جنبش سبز ما هم بی شباهت به این توصیف نیست. نه اینکه بخواهم ساکنان تهران را لزوما طبقه روشنفکر جامعه ایرانی به حساب بیاورم، اما باید پذیرفت که جنبش سبز برای نزدیک به شش ماه تمام بیشترین فشار خود را بر دوش ساکنان پایتخت وارد کرد و در این میان هم سهم دانشجویان و نخبگان سیاسی از دیگران بیشتر بود.
با این حال مراسم تشییع پیکر آیت الله منتظری همه چیز را تغییر داد. پس از شش ماه مقاومت پایتخت، سرانجام حامیان جنبش سبز از دیگر نقاط کشور نیز وارد عمل شدند و برای اولین بار میدان نبرد از تهران خارج شد. پس از آن نیز در روزهای اخیر و به دنبال اقدامات کینه توزانه حامیان کودتا کار به جایی رسیده است که دیگر تهران حتی جایگاه پیشگامی خود در مبارزه را نیز از دست داده است؛ اخبار جدید از قم، اصفهان و نجف آباد به تهران می رسد. گمان می کنم دولت کودتا خیلی زود ناچار خواهد شد تا تمرکز فشار خود را از پایتخت برداشته و در کل کشور توزیع کند. راه کار گسترش جنبش به سراسر کشور به مانند پازل گمشده ای برای مدت ها ذهن سبزاندیشان را به خود مشغول ساخته بود؛ حال گمان می کنم آیت الله منتظری با درگذشت خود این پازل گمشده را به مصداق آخرین هدیه به جنبش آزادی خواهی مردم ایران تقدیم کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر