- خیلی کم پیش میآید که من کتابی را نیمه کاره رها کنم. به ویژه از آثار منتشر شده طی دو سال گذشته که در مورد آنها برای وبلاگم مطلب مینویسم. اما رمان «قاراچوپان» را هرکار کردم نتوانستم تمام کنم. مشکل فقط از ضعف داستان نبود. با واژهها و ترکیبات ابداعی و «من درآوردی» آقای کربلاییلو نمیتوانم کنار بیایم. من اصرار نویسنده برای به کار بردن «برزخیت»(ص159) یا «آهکیده بود» (ص168) یا «انگشت درازاندم» (ص193) و «به آینه زل ماندن» (ص42) را درک نمیکنم. اینها تنها چند نمونه ساده از دهها موردی است که آقای کربلاییلو معلوم نیست به دلیل کدام نیاز و احساس کمبود در واژگان و ادبیات فارسی دست به ابتکار و واژهسازی زدهاند، اما تردید ندارم بیدلیلی این عمل در کنار بیتراوتی و نداشتن عمق و خلاقیت قطعا دست به دست هم خواهند داد تا این واژگان حتی در میان اندک مخاطبان رمان نیز جایی پیدا نکنند.
- آلبوم جدید محسن نامجو باز هم پر حرف و حدیث شده است. هر کسی از یک جنبه به آهنگ قابل توجه «الکی» پرداخته است، اما برای من آنچه در این آهنگ جلب توجه کرد، یک ابتکار در ابداع اصطلاحات جدید بود. آنجا که آقای نامجو میخواند: «دستپخت عشقم قرمه سبزی بود، سبزیهای الکی». من گمان میکنم اکثر مخاطبان این آهنگ هیچ مشکلی در درک مفهوم این عبارت نداشتهاند. احتمالا معشوق مذکر در طبخ قرمهسبزی بیش از دیگر غذاها تبحر داشته است. با این حال اگر دقت کنید این اصطلاح برای نخستین بار است که به این شیوه و در این معنا به کار میرود و یا دست کم برای نخستین بار است که چنین کاربردی اینچنین عمومی شده است. به سادگی میتوانید امتحان کنید که بدون استفاده از این اصطلاح جدید، هیچ راهی برای بیان این منظور وجود ندارد بجز اینکه به توضیحات مفصلی در حد یک جمله متوسل شوید. پس دقیقا ادبیات ما در بیان این مفهوم ساده دچار یک ضعف و کمبود بوده است که ابداع محسن نامجو میتواند آن را جبران کند. از نگاه من این شیوه از ابداع واژگان و اصلاحات جدید، بر خلاف شیوهای که آقای کربلاییلو به کار میبرند هم ضروری است و هم قابلیت ماندگاری در زبان را دارد.
- آلبوم جدید محسن نامجو باز هم پر حرف و حدیث شده است. هر کسی از یک جنبه به آهنگ قابل توجه «الکی» پرداخته است، اما برای من آنچه در این آهنگ جلب توجه کرد، یک ابتکار در ابداع اصطلاحات جدید بود. آنجا که آقای نامجو میخواند: «دستپخت عشقم قرمه سبزی بود، سبزیهای الکی». من گمان میکنم اکثر مخاطبان این آهنگ هیچ مشکلی در درک مفهوم این عبارت نداشتهاند. احتمالا معشوق مذکر در طبخ قرمهسبزی بیش از دیگر غذاها تبحر داشته است. با این حال اگر دقت کنید این اصطلاح برای نخستین بار است که به این شیوه و در این معنا به کار میرود و یا دست کم برای نخستین بار است که چنین کاربردی اینچنین عمومی شده است. به سادگی میتوانید امتحان کنید که بدون استفاده از این اصطلاح جدید، هیچ راهی برای بیان این منظور وجود ندارد بجز اینکه به توضیحات مفصلی در حد یک جمله متوسل شوید. پس دقیقا ادبیات ما در بیان این مفهوم ساده دچار یک ضعف و کمبود بوده است که ابداع محسن نامجو میتواند آن را جبران کند. از نگاه من این شیوه از ابداع واژگان و اصلاحات جدید، بر خلاف شیوهای که آقای کربلاییلو به کار میبرند هم ضروری است و هم قابلیت ماندگاری در زبان را دارد.
طراوت درست است، نه تراوت
پاسخحذفمن این کتاب را نخواندهام (احتمالاً هیچوقت هم نمیخوانم) اما نه در رد یا تایید نوشتهی شما: ساختن افعال با پسوندهای فارسی بهجای افعال دوکلمهیی مألوف نهتنها بنظرم بد نیست بلکه جبرانِ ضعف زبان فارسیست. برای مثال به ترجمههای مهدی سحابی که نگاه کنید کاربردِ بسیار این افعال را میبینید.
پاسخحذفراستی من آن معشوقواره را احتمالاً زن دیدم، چه باعث شما او را مرد ببینید؟
و در آخر با گفتن اینکه من هم پر از ایرادم، چشمی که به خواندنِ زیاد عادت دارد خودبخود کمتر غلط مینویسد.
یاسمن جان
پاسخحذفممنون از تذکر شما
هومن جان
پاسخحذفبحث من این نیست که من بدم میآید یا شما خوشتان میآید. حرف من این است که وقتی احساس نیاز جمعی وجود نداشته باشد این واژگان و ترکیبات فراگیر نخواهند شد حتی اگر با دستگاه عریض و طویل تبلیغات دولتی مواجه باشیم، چه برسد به اینکه خودمان سر خود تصمیم بگیریم. نمونه شکست خوردهاش هم فقط به فرهنگستان زبان فارسی مربوط نیست، در زمان رضاشاه هم تلاش مشابهی با شکست مواجه شد. (البته در یک سری موارد واژههایی ماندگار هم به جا گذاشت اما در کل موفق نبود) برعکس، زمانی که احساس نیاز جمعی وجود داشته باشد، حتی یک خواننده غیررسمی از نظر حکومت نظیر نامجو هم میتواند یک اصطلاح جدید به کار ببرد و احتمالا فراگیر شود.
در مورد آن معشوقواره من موقع نگارش نظر خاصی نداشتم که به «ه» تانیث دقت کنم. خود فردش مورد نظرم نبود که به این مسئله توجه کنم اما حالا که شما گفتید خوشحالم که دست کم متهم نمیشود که «تحت تاثیر جامعه مردسالار آشپزی را تنها وظیفه زنان میدانی» :))
در مورد زیاد خواندن و درست نوشتن هم احتمالا من کم خواندهام
فارغ از بحث موفق بودن یا نبودن ابداع چنین واژگانی، تصور می کنم این عبارت ها غالبا در نتیجه گرته برداری آقای کربلایی لو از زبان مادری شان ترکی ست.
پاسخحذفمحمود دولت آبادی هم چنین گرته برداری هایی انجام داده و موفق هم بوده: می رفته است.