چند ماه پیش با یکی از دوستان در مورد پیششرطهای خاتمی برای شرکت در انتخابات صحبت میکردیم. آن زمان همسرش در بند بود و صادقانه میگفت: «اینها که جای خود، زن من رو ول کنند من قول میدم شرکت کنم».
چندی پیش، مصطفی موسوی لاری (فرزند وزیر کشور دولت اصلاحات) در نامهای خطاب به محمد نوریزاد نوشت: «خاتمی زمانی که دم از بخشیدن دو طرف و مصالحه زد همه جریان منتقد با او تند شدند. من نیز از آن گروه بودم و به قدری از این گفته عصبانی بودم که پدر روز اول پاسخی به چرای تند من ندادند. پاسخ خود را زمانی گرفتم که به دیدن یکی از زندانیان سیاسی رفتم. او میگفت دوستان در بند از این حرف استقبال کردهاند. بیشک در تشخیص درستی این حرف آنها از امثال من ذی حقترند». (+)
من نمیخواهم همچون آقای موسوی لاری بگویم برخی از فعالان جنبش از برخی دیگر «ذیحقتر» هستند با این حال از نزدیک میبینم که عینیت وضعیت کشور در باور فعالین مختلف کاملا متفاوت است. برخی در دل جریانات بودهاند، برخی عزیزانشان را از دست دادهاند، گروهی هنوز زیر فشار هستند، اینها یک سر طیف هستند و شاید سر دیگرش آنانی باشند که حتی چندین و چند سال پیشتر از آغاز جنبش از کشور خارج شده بودند. از میان تمامی این گروهها من میگویم که نگرش اسرای جنبش و خانوادههای آنان نسبت به دیگران «عینیتر» است، چرا که مسئله جنبش برای آنان یک آرمانخواهی آزادی طلبانه، یا راهکاری غیرمستقیم برای اصلاح وضعیت سیاسی-اجتماعی-اقتصادی نیست، بلکه سرانجام جنبش بزرگترین چالشی است که آنان هر روز و هر لحظه با آن دست به گریبان هستند.
بحث بر سر «تحریم فعال» از مدتها پیش آغاز شده بود. به نظر من اصلیترین مسئله در مورد تحریم این است که اساسا پاسخ دهیم: «تحریم فعال یعنی چه؟» و باز هم به باور من، نخستین و البته بهترین پاسخ عملی به این پرسش همان مدلی بود که سیدمحمد خاتمی ماهها پیش مطرح کرد: تعیین پیششرطهای انتخاباتی یعنی «تحریم فعال تحریم مطالبه محور است». بدین ترتیب من از این پس تنها به دنبال «ویژگیهای ضروری مطالبه قابل طرح» میاندیشم. در این بستر فعلا تحلیل من این است:
1- مطالبه باید ساده و شفاف، همهفهم و فراگیر، واقعبینانه و قابل حصول، دارای اولویت و البته قابل سنجش باشد. آزادی، دموکراسی، قانونگرایی، رفراندوم و نظایر آنها، نه شفاف هستند، نه تعریف درستی دارند و نه قابل سنجش و واقعبینانه هستند.
2- مطالبه باید قدرت تداوم داشته باشد و تاریخ مصرفش زود تمام نشود تا نه تنها به عنوان یک کارکرد مقطعی انتخاباتی، بلکه به عنوان یک گام از مسیر کلی جنبش سبز پیگیری شود. مثلا تایید صلاحیت فلان نامزد مطالبهای است که تنها تا روز انتخابات میتواند دوام داشته باشد و پس از آن قابل پیگیری نیست.
3- مطالبه باید ظرفیت و ابزار رسانهای شدن را داشته باشد. در واقع تفاوت تحریم فعال با تحریم غیرفعال برای من این است که در «تحریم غیرفعال» شما از صحنه رسانهای سیاست حذف میشوید. تفاوتی میان این نوع «تحریم» با «قهر» یا «عدم شرکت» وجود ندارد. بدین ترتیب نه تنها بار روانی برای حاکمیت ایجاد نمیکند، بلکه به مرور سبب میشود آن جریان سیاسی در اذهان مردم فراموش شده و عملا حذف شود. در نقطه مقابل تحریم فعال باید این قابلیت را داشته باشد که نگرش عمومی را حتی از مقوله انتخابات منحرف کرده و به سوی خود جلب کند. بدین ترتیب، به جای انتخابات فرمایشی حکومت، این جناح تحریم کننده است که در کانون توجه قرار میگیرد.
شورای هماهنگی راه سبز امید با انتشار بیانیهای همه فعالان جنبش را به همیاری و همفکری دعوت کرده است. (+) موضوع این همفکری «اخذ تصمیمات بهینه و کنش مؤثر در مقطع انتخابات مجلس آینده، با هدف گسترش و تعمیق و ارتقای جنبش سبز، تعقیب حاکمیت ملی، و مهار خودکامگی در کشور» است. من به سهم خودم نظرم را خیلی ساده توضیح میدهم:
همه چیز را کنار بگذارید. گذشته و آینده را فراموش کنید. قانون، انتخابات، آزادی، دموکراسی، سرکوب و جنگ، همه را از ذهن بیرون کنید و تنها بر روی یک چیز متمرکز شوید: «اسرای جنبش باید آزاد شوند». همراهان ما در بند هستند. اکثریت قابل توجهی از آنان همچنان در میان جامعه و حتی فضای رسانهای کشور گمنام ماندهاند. حجم انبوه بمباران خبری سبب شده تا درد و رنجی که صدها و ای بسا هزاران خانوار به صورت روزانه تحمل میکنند از یادها فراموش شود. این وضعیت باید تغییر کند. من در حال حاضر هیچ مطالبه دیگری ندارم. من نه آزادی میخواهم، نه دموکراسی، نه کار و ارزانی و رفاه. من فقط میخواهم دوستانم را آزاد کنند. تا وقتی که من این بیرون هستم و دوستانم در زندان به سر میبرند من نمیتوانم به هیچ چیز دیگری فکر کنم، پس در روزهای انتخابات راه میافتم و هرجا که برسم و به هر کسی که برسم و از هر طریقی که بتوانم خواهم گفت: «هموطنان ما به ناحق در اسارت گرفتارند، هموطنان ما را باید آزاد کنند».
پینوشت:
در مورد تحریم فعال بخوانید: «تحریم فعال از نظر من چیست؟» از وبلاگ «پیپ، قهوه و شکلات».
چندی پیش، مصطفی موسوی لاری (فرزند وزیر کشور دولت اصلاحات) در نامهای خطاب به محمد نوریزاد نوشت: «خاتمی زمانی که دم از بخشیدن دو طرف و مصالحه زد همه جریان منتقد با او تند شدند. من نیز از آن گروه بودم و به قدری از این گفته عصبانی بودم که پدر روز اول پاسخی به چرای تند من ندادند. پاسخ خود را زمانی گرفتم که به دیدن یکی از زندانیان سیاسی رفتم. او میگفت دوستان در بند از این حرف استقبال کردهاند. بیشک در تشخیص درستی این حرف آنها از امثال من ذی حقترند». (+)
من نمیخواهم همچون آقای موسوی لاری بگویم برخی از فعالان جنبش از برخی دیگر «ذیحقتر» هستند با این حال از نزدیک میبینم که عینیت وضعیت کشور در باور فعالین مختلف کاملا متفاوت است. برخی در دل جریانات بودهاند، برخی عزیزانشان را از دست دادهاند، گروهی هنوز زیر فشار هستند، اینها یک سر طیف هستند و شاید سر دیگرش آنانی باشند که حتی چندین و چند سال پیشتر از آغاز جنبش از کشور خارج شده بودند. از میان تمامی این گروهها من میگویم که نگرش اسرای جنبش و خانوادههای آنان نسبت به دیگران «عینیتر» است، چرا که مسئله جنبش برای آنان یک آرمانخواهی آزادی طلبانه، یا راهکاری غیرمستقیم برای اصلاح وضعیت سیاسی-اجتماعی-اقتصادی نیست، بلکه سرانجام جنبش بزرگترین چالشی است که آنان هر روز و هر لحظه با آن دست به گریبان هستند.
* * *
بحث بر سر «تحریم فعال» از مدتها پیش آغاز شده بود. به نظر من اصلیترین مسئله در مورد تحریم این است که اساسا پاسخ دهیم: «تحریم فعال یعنی چه؟» و باز هم به باور من، نخستین و البته بهترین پاسخ عملی به این پرسش همان مدلی بود که سیدمحمد خاتمی ماهها پیش مطرح کرد: تعیین پیششرطهای انتخاباتی یعنی «تحریم فعال تحریم مطالبه محور است». بدین ترتیب من از این پس تنها به دنبال «ویژگیهای ضروری مطالبه قابل طرح» میاندیشم. در این بستر فعلا تحلیل من این است:
1- مطالبه باید ساده و شفاف، همهفهم و فراگیر، واقعبینانه و قابل حصول، دارای اولویت و البته قابل سنجش باشد. آزادی، دموکراسی، قانونگرایی، رفراندوم و نظایر آنها، نه شفاف هستند، نه تعریف درستی دارند و نه قابل سنجش و واقعبینانه هستند.
2- مطالبه باید قدرت تداوم داشته باشد و تاریخ مصرفش زود تمام نشود تا نه تنها به عنوان یک کارکرد مقطعی انتخاباتی، بلکه به عنوان یک گام از مسیر کلی جنبش سبز پیگیری شود. مثلا تایید صلاحیت فلان نامزد مطالبهای است که تنها تا روز انتخابات میتواند دوام داشته باشد و پس از آن قابل پیگیری نیست.
3- مطالبه باید ظرفیت و ابزار رسانهای شدن را داشته باشد. در واقع تفاوت تحریم فعال با تحریم غیرفعال برای من این است که در «تحریم غیرفعال» شما از صحنه رسانهای سیاست حذف میشوید. تفاوتی میان این نوع «تحریم» با «قهر» یا «عدم شرکت» وجود ندارد. بدین ترتیب نه تنها بار روانی برای حاکمیت ایجاد نمیکند، بلکه به مرور سبب میشود آن جریان سیاسی در اذهان مردم فراموش شده و عملا حذف شود. در نقطه مقابل تحریم فعال باید این قابلیت را داشته باشد که نگرش عمومی را حتی از مقوله انتخابات منحرف کرده و به سوی خود جلب کند. بدین ترتیب، به جای انتخابات فرمایشی حکومت، این جناح تحریم کننده است که در کانون توجه قرار میگیرد.
* * *
شورای هماهنگی راه سبز امید با انتشار بیانیهای همه فعالان جنبش را به همیاری و همفکری دعوت کرده است. (+) موضوع این همفکری «اخذ تصمیمات بهینه و کنش مؤثر در مقطع انتخابات مجلس آینده، با هدف گسترش و تعمیق و ارتقای جنبش سبز، تعقیب حاکمیت ملی، و مهار خودکامگی در کشور» است. من به سهم خودم نظرم را خیلی ساده توضیح میدهم:
همه چیز را کنار بگذارید. گذشته و آینده را فراموش کنید. قانون، انتخابات، آزادی، دموکراسی، سرکوب و جنگ، همه را از ذهن بیرون کنید و تنها بر روی یک چیز متمرکز شوید: «اسرای جنبش باید آزاد شوند». همراهان ما در بند هستند. اکثریت قابل توجهی از آنان همچنان در میان جامعه و حتی فضای رسانهای کشور گمنام ماندهاند. حجم انبوه بمباران خبری سبب شده تا درد و رنجی که صدها و ای بسا هزاران خانوار به صورت روزانه تحمل میکنند از یادها فراموش شود. این وضعیت باید تغییر کند. من در حال حاضر هیچ مطالبه دیگری ندارم. من نه آزادی میخواهم، نه دموکراسی، نه کار و ارزانی و رفاه. من فقط میخواهم دوستانم را آزاد کنند. تا وقتی که من این بیرون هستم و دوستانم در زندان به سر میبرند من نمیتوانم به هیچ چیز دیگری فکر کنم، پس در روزهای انتخابات راه میافتم و هرجا که برسم و به هر کسی که برسم و از هر طریقی که بتوانم خواهم گفت: «هموطنان ما به ناحق در اسارت گرفتارند، هموطنان ما را باید آزاد کنند».
پینوشت:
در مورد تحریم فعال بخوانید: «تحریم فعال از نظر من چیست؟» از وبلاگ «پیپ، قهوه و شکلات».
بله و میر حسین و رهنورد و کروبی هم باید ازاد شوند.
پاسخحذفاین هموطنان شجاع و دوستان شما که در بند هستند برای آزادی بیان و اندیشه و حق حاکمیت مردم به زندان افتاده اند و تا این اهداف تحقق نیابد آزاد نخواهند شد. گاندی در یکی از سخن رانی های خود می گوید: ما به آخر خط حرف زدن رسیده ایم ...و الان لازم است که قلب هایمان بیدار شوند و به دست ها و پا هایمان تکانی دهیم.
پاسخحذفدوست من ما هم در این فضای مجازی به آخر خط رسیده ایم و برای نجات ایران و ایرانیان دربند باید به خود تکانی بدهیم