«... دوم خرداد علیرغم جفاهایی که به آن شد و سوء استفاده هایی که از هر طرف از آن به عمل آمد و فشارهای آشکار و «گفتمان» یا «حدیث» پنهانی که برای مأیوس کردن مردم از راهی که برگزیده بودند اعمال گردید، چیزی نبود جز بیداری و دینداری و آزادیخواهی و استقلال طلبی و پیشرفت جویی ملت، آنچه بیش از یك قرن از سوی مردم ابراز شده بود و آنچه از جمله در انقلاب شکوهمند پیروز در بهمن ۵۷ تجلی شگفت انگیز داشت.
... شتابزدگی در استفاده یا سوء استفاده از این حدیث که به قصد رفع سریع و ناگهانی همه موانع صورت گرفت، نتیجه ای جز صلب و سخت تر شدن موانع نداشت. طرفه این که برخی از کسانی که خود باعث تشدید موانع شده بودند، طلبکارانه از اصلاحات می خواستند که به هیات معارض (اپوزیسیون) ولی در دل دولت عمل کند که چنین امری نه تنها به مصلحت نبود، بلکه می توانست یکی از طنزهای بزرگ همه دوران های تاریخ باشد. البته بسیاری از این شتاب زدگی ها و شالوده شکنی ها، خود محصول و معلول سرسختی ها و تنگ نظری هایی بود که متاسفانه در راه پیشبرد مردمسالاری در کشور ظاهر شده بود. فرجام این رو یداد، برآورده نشدن بخش هایی از مطالبات به حق جامعه، به خصوص نسل جوان و تحصیل کرده و بدتر از آن، ایجاد و تقویت پندار عدم موفقیت و برآورده نشدن خواسته های عمومی بود.
... در دورانی که رشد «روند توقعات فزاینده» مشخصه بارز آن و «سرسختی» در مسیر برآوردن بسیاری از خواسته های به حق و قانونی مردم و نخبگان آن هم به هر بها و بهانه ای مشخصه مشهود دیگر آن است، درك درست این رویدادها و داوری واقع بینانه نسبت به آنها دشوار می شود؛ چنان که شد. بعضا گفته شد: خاتمی سازشکار و تسلیم در برابر اقتدارگرایان است. خاتمی سوزاننده همه فرصت هایی معرفی شد که تاریخ و ملت در پیش روی او نهاده بود و خاتمی عامل اصلی عدم تحقق همه وعده ها شناخته شد.
... دوم خرداد چیزی نبود جز تشخیص گفتمان و حدیث فکری و عاطفی جامعه ای که به صورت فزاینده ای جوانتر، باسوادتر، مشارکت جوتر و متوقع تر می شود. بر این اساس من اندیشه و راهی را موفق می دانم که واقعیت این تحول را درك کند، خود را با آن هماهنگ نماید و از عهده عمل به تعهدات خویش برآید. گفتمان مردمسالاری، آزادی و تعامل با جهان نه تقابل با آن که گفتمان غالب روزگار ما است، بازتاب این دگرگونی و خواست بوده و هست.
... در پایان باز بر این نکته تاکید می کنم که همه ما و شما جوانان عزیز باید این پندار غلط را که حاصل یك بیماری تاریخی است از ذهن خود بزداییم که: برای رهایی باید منتظر قهرمان بود . «قهرمان شمایید و مسوولانی شایسته شمایند که خواست شما را درك و در جهت آن حرکت کنند».
گمان مبر که به آخر رسید کار مغان
هزار باده ی ناخورده در رگ تاك است
سیدمحمد خاتمی
اردیبهشت 1383
(متن کامل)
در پایان باز بر این نکته تاکید می کنم که همه ما و شما جوانان عزیز باید این پندار غلط را که حاصل یك بیماری تاریخی است از ذهن خود بزداییم که: برای رهایی باید منتظر قهرمان بود . «قهرمان شمایید و مسوولانی شایسته شمایند که خواست شما را درك و در جهت آن حرکت کنند»
پاسخحذف