۲/۲۱/۱۳۸۹

ممنوعیت برقع و پرسشی از یوسفی اشکوری

حسن يوسفی اشکوری، در گفت و گویی با روزنامه استاندارد، چاپ اتريش، ممنوعيت پوشيدن برقع در کشورهای غربی را در تضاد با دموکراسی و حقوق بشر دانسته و آن را همسنگ با تحميل حجاب توسط جمهوری اسلامی به زنان توريست غربی در ايران، ارزيابی کرده است. به گفته ایشان «کسانی که دموکراسی و حقوق بشر را نمايندگی می کنند، نمی توانند برای انسان ها در اين عرصه کاملا ً شخصی تعيين تکليف کنند». اینکه آقای اشکوری به عنوان یک آخوند شیعی (حتی پس از خلع لباس) بپذیرند که حجاب یک «عرصه کاملا شخصی» است بسیار امیدوار کننده و مایه خرسندی است. اما برای من بسیار جالب است که از آقای اشکوری بپرسم آیا منظورشان از «عرصه کاملا شخصی» فقط محصور به «حجاب اسلامی» است یا اینکه در تعریفی عام تر، «پوشش» را به عنوان عرصه ای شخصی به رسمیت شناخته اند؟


اگر آقای اشکوری بپذیرند که هرگونه پوششی برای انسان ها در سطح جامعه یک «عرصه کاملا شخصی» است پس باید بپذیرند در جامعه مطلوب و مورد نظر ایشان (که احتمالا به مانند کشورهای اروپایی از یک دموکراسی دروغین رنج نمی برد!) شهروندان حق دارند که برهنه و بدون هیچ گونه پوششی در خیابان تردد کنند. (این رفتار هم اکنون نیز دست کم در جامعه اروپایی هوادارانی دارد و به هیچ وجه یک فرض انتزاعی نیست، هرچند اگر کاملا انتزاعی هم بود در نتیجه بحث تاثیری نداشت) اگر کسی می تواند صدای من را به ایشان برساند، لطفا در مورد آزادی تردد برهنه و عریان زنان در جامعه مطلوب و پیشنهادی آقای اشکوری از ایشان پرسش کند.


اما اگر منظور آقای اشکوری از «عرصه کاملا شخصی» تنها به حجاب اسلامی محدود شود، ای کاش کسی به ایشان یادآوری کند که برای سیاست گذاران و احتمالا اکثریت قریب به اتفاق اروپا نشینان چیزی به نام «حجاب» معنا نداشته و یا دست کم بار معنایی مثبتی ندارد. در نتیجه ایشان نمی توانند با پیش فرض های ذهنی خود برای سیاستمداران غیرمسلمان تعیین تکلیف کنند.


پی نوشت:

من نمی دانم امثال آقای اشکوری چه اصراری دارند پیشوند نمادین اما بی مصرف «روشنفکر» را به وجهه «مذهبی» خود اضافه کنند. برای شخصیت ایشان احترام ویژه ای قایل هستم، اما تاسف من از آن است که روحانیت شیعه برای قرن ها «فقه پویای» خود را به عنوان یک عامل برتری نسبت به روحانیت اهل سنت معرفی کرده و می کند، با این حال سال ها پس از آنکه «شیخ محمد طنطاوی» استفاده از برقع را حتی در مدارس دانشگاه الازهر ممنوع اعلام کرد، نه تنها روحانیت سنتی شیعه که اتفاقا آقایان مدعی «روشنفکری مذهبی» همچنان از رواج چنین فرهنگی در ناف اروپا حمایت می کنند. باز هم بیچاره طالبان که همچنان چوب صداقت و صراحتش را می خورد.

۷ نظر:

  1. مصطفی۲۱/۲/۸۹

    بر اساس چه چیزی میگی اینها "از رواج چنین فرهنگی در ناف اروپا حمایت می کنند"؟

    پاسخحذف
  2. به نظرم این استدلال درستی نیست. بین آزادی در پوشش زیاد داشتن و آزادی در هیچ پوششی تداشتن فرقه. همونطور که مثلا سکوت زیاد آزاده، اما سر و صدای زیاد آزاد نیست. کسی که بدون هیچ پوششی بیاد بیرون، دیگران رو در معرض تحریک جنسی قرار داده و اینم چیزی نیست که بشه انکارش کرد. اما کسی که با پوشش زیاد بیاد بیرون به نظر من به حقوق دیگران تجاوزی نکرده.
    گذشته از این نتایج اجتماعی و عملی که چنین محدودیتهایی داره هم به نظرم مهمه. ممنوع کردن این پوشش ها صرفا عرصه را بر زنانی که تحت چنین فرهنگهایی هستند، تنگتر می کنه.

    پاسخحذف
  3. معلوم نیست چرا باید لخت بودن در اجتماع باعث تحریک جنسی بشه . هیچ شاهدی وجود نداره که مردمانی که در خیابان کمتر لباس می پوشند در خانه فعالیت جنسی بیشتری نشان می دهند یا بدتر ، در خیابان به ابژه های جنسی بیشتر حمله ور می شوند. کافی ست به واقعیت جوامع اسلامی و میزان آزار فیزیکی زنان در خیابان نگاه کنید که عکس قضیه اثبات شود ( گرچه چیزی اثبات شدنی نیست چون فرض از اساس غلط است )‌برهنگی کامل در سطح اجتماعی یک مثال نهایتی ست ، در این وضعیت تجربه اکثر افراد به نزدیک ترین کلمه ای که به ذهن من می رسد revulsion است. من پزشک هستم در بخش روانپزشکی بیماران هر روز در درمانگاه می شد که وسط جمعیت لخت می شدند و گاهی همانطوری می آمدند و داخل جمع می نشستند تا همراهان و ماموران حراست جمع شان کنند. حال بقیه به همه چیز شبیه بود به جز تحریک شدن جنسی.
    نگاه به موضوع اگر قرار باشد از دریچه تنگ یک نفره باشد و نه موضوع راحتی اکثریت ، فرقی با عمومی کردن این فرض ندارد که دیکتاتوری خوب است چون من این طور می فهمم. موضوع این ست که اگر قرار باشد به دلیل اینکه یک نفر از دیدن برهنه دیگران به قدری تحریک می شود که عنان از کف می دهد ) درحالی که دیگران به حالت خجالت یا تهوع می افتند ( پس چرا مبنا را نظر اگزبیشنیست ها نگذاریم که عورت نمایی را کلی هم ارج می گذارند؟
    راه حل دموکراتیک اش البته از مجرای عرف می گذرد. دل مشغولی بی مورد مسلمانان با پوشش مردم بیشتر از فرهنگ خشن و سرکوب گر می آید تا مذهب ، به این نشانی که رییس پلیس تهران برای پسران هم برنامه دارد.

    یک موضوع را هم بد نیست به نویسنده وبلاگ یادآوری کنم : اشکوری وقتی در بی بی سی فارسی امد و روشنفکر دینی خطاب شد با شجاعت گفت که نام نو اندیش دینی صحیح تر است. به این دلیل که روشنفکر با پیش فرض ذهنی به بحث وارد نمی شود در حالی که ما دغدغه مان دین است. من همان موقع یک مطلبی در موردش در وبلاگ ام نوشتم. نمی دانم استناد شما در باب خود روشنفکر خواندن اشکوری کجاست ولی این احتمال هست که ترجمه اشتباه شده باشد
    پایدار باشید

    پاسخحذف
  4. موضوع این نیست که کسی عنان از دست بدهد یا ندهد. یه نفر هر چقدر هم تحریک کننده باشه، مجوزی برای عنان از دست دادن نمیشه. مثلا یه نفر هر چقدر هم حرفای عصبانی کننده بزنه، مجوزی برای این نمیشه که دیگری اون رو کتک بزنه یا بکشه. اصلا کسیهم نگفت میزتن لباس پوشیدن ربطی با میزان فعالیت جنسی داره. چرا حالا از مریضای روانپزشکی مثال می زنید. خیلی از قبایل هستند که بدون لباس دارن زندگیشون رو می کنن و مشکلی هم پیش نمیاد. موضوع این نیست که کدوم پوشش خوب یا بده. در ضمن اکثریت هم اگه بگن دیکتاتوری خوبه، دلیل بر خوب بودن دیکتاتوری نمیشه.
    اما الان در جوامعی که ما داریم توش زندگی می کنیم، و با فرهنگی که ما داریم، علی القاعده لباس کمتر موجب تحریک جنسی اکثریت میشه. این معنیش این نیست که هر کی لخت شد همه حتما تحریک جنسی میشن. حالا ممکنه اصن مردم یه جامعه بگن خیلی هم خوبه و ما این رو می خوایم. خوب حرفی نیست. اما در هر حال جنس این آزادی با آزادی برعکسش فرق داره. همونطور که مردم یه جامعه ممکنه بگن ما اصن از سر و صدا خوشممون هم میاد.اما این فرق داره با آزادی سکوت که اساسا مشکلی برای کسی ایجاد نمی کنه. من واقعا نمی دونم چادر یا برقع چه آزاری برای دیگران داره که بخوان باهاش مخالف کنن و ممنوعش کنن.

    پاسخحذف
  5. ناشناس۲۱/۲/۸۹

    کافه کلمه، از این همه حرفای سکسیت شدیدا تحریک شدم ولی الان نه کسی در دسترس دارم و نه استمنا در دین مبین اسلام جایزه. گناه ناکامی من به گردن توست.
    آخه مرتیکه لباس دیگران به تو چه ربطی داره؟ اگه زن لخت دیدی می تونی ازش بپرسی میده یا نه. اگر داد که خوب، نداد میتونی بری خونه جلقتو بزنی ...
    تو و امثال تو از این کس شعرا می گید چون کیرتون به کسی نمی رسه یا اختیار کیرتون دست خودتون نیست
    والاسلام الی اکس
    آیت الله کس دوست

    پاسخحذف
  6. در پاسخ به مصطفی:

    گمان می کنم منظور من روشن باشد. واکنش نشان دادن نسبت به ممنوعیت برقع و تلاش برای توجیه و تئوریزه کردن آن از نگاه من نوعی کمک به ترویج این فرهنگ منحط است.

    پاسخحذف
  7. کافه کلمه همه استدلال های من را تکرار می کند و از آن نتیجه دلخواه خودش را می گیرد. این هم از آن چیزهاست که فقط در زبان فارسی یافت می شود.

    در باب حجاب در فرهنگ غربی بهتر است نویسنده قبل از دفاع جانانه از بی خطر بودن حجاب ، به آمار این کشور ها مراجعه کند : بیشترین آمار آزار و اذیت خانوادگی که گزارش نمی شود از داخل خانواده های محجبه می آید. بسیاری از روانشناسان برخلاف نظر شخصی و البته غیر پزشکی شما ، حجاب را ابزار کنترلی مردانه برای سلطه جویی می دانند نه راه تعالی و یا احیانا سوپاپ اطمینان جامعه استبداد زده. در کشور انگلستان مجبور شده اند خط تلفنی مخصوص بگذارند که به زبان مسلمانان مسلط باشند منشی هایش تا موارد آزار و اذیتی که گزارش نمی شود را اندکی راحت تر کشف کنند. مثلا از همسایه ها و شهروندان خواسته می شود که گزارش کنند. تن زن ملک مردان نیست ، آن کتاب قدیمی خیلی چیز های اشتباه دیگر هم داخل ش هست ، چه اصراری ست به همین یک اشتباه ش بند کنیم و اساس تئوری بافی مان قرار بدهیم. لااقل از دید جوامع غربی ، تن زن متعلق به خود اوست. پیوستگی حجاب با خشونت خانگی و آزار جنسی فامیل ، در این جوامع یکی از دلایلی ست که جوامع غربی را نسبت به این موضوع بدبین کرده است. برای بقیه اش یک مقداری بیشتر مطالعه کنید چون تصور تان از جامعه غربی چندان واقعی به نظر نمی رسد. اقلا ان قدری که شما دلشوره میزان پوشیدگی را دارید اینها ندارند.

    پاسخحذف