۲/۱۲/۱۳۸۹

مجال گلایه نیست، باید از نو شروع کرد

هنوز از بهت وقایع روز کارگر خارج نشده ام. اشاره ام به برخوردهای امنیتی و یا شکل نگرفتن تجمع معمول و سالیانه کارگران نیست. این ها همه قابل پیش بینی بودند. شگفتی من از واکنش منفعلانه فضای وبلاگستان به چنین روز سرنوشت سازی است. من 155 وبلاگ را به صورت مستقیم پی گیری می کنم و اگر لینک هایی را که دیگر دوستان به اشتراک می گذارند به این آمار بیفزاییم نمی دانم گستردگی این زنجیره تا کجا ادامه پیدا می کند؛ اما از این مجموعه عریض و طویل حتی یک یادداشت هم در مورد روز کارگر، اهمیت توجه جنبش سبز به مطالبات کارگران، لزوم حمایت از این قشر و یا هر موضوع دیگری در این ارتباط ندیدم. این شگفتی زمانی فزونی می گیرد که به یاد بیاوریم بیشترین حجم پیام ها، بیانیه ها و تحلیل های مشترک از چهره های شاخص و یا احزاب و گروه های اپوزوسیون در همین چند روزه و پیرامون اهمیت همین موضوع منتشر شدند. به هر حال جای گلایه نیست. اگر ضعفی در جامعه وجود دارد، که دارد، چاره اش نشستن و نالیدن و اتهام پراکنی نیست. باید کمر همت را سفت تر از همیشه بست و دوباره شروع کرد. از این پس تلاش می کنم تا به نوبه خود مسئله کار و کارگر در جامعه امروزی ایران را جدی تر گرفته و دست کم در ابعاد این وبلاگ بیشتر به آن بپردازم. باشد که دیگرانی هم چنین کنند.

۱ نظر:

  1. شاید یکی از کسانیکه در مورد روزکارگر در وبلاگش ننوشت خود من بودم، دلیلش هم درگیر شدن هرچه بیشتر با فیس بوک و این نوع شبکه های اجتماعی ست، نمیدونم چرا ترجیح میدم حرفام رو اونجا بنویسم

    اما در مورد روز کارگر من حدود ساعت پنج دم وزارت کار بودم به غیر از حجم زیادی از نیروهایی که برای سرکوبی اورده بودند خبری نبود، تعداد عابرین هم معمولی بود ، پس این طور که نوشتی ساعت پنج و نیم کمی شلوغ شده...من به شخصه انتظار بیشتری از قشر کارگر داشتم که به خاطر اجحاف هایی که بهشون شده در این روز تجمعی رو داشته باشند اما قشری که در این روز جمع شدند بیشترشون جوانها و دانشجوها و کسانیکه موسوم به جنبش سبزی ها هستند، بودند

    پاسخحذف