نزدیک به شش ماه از اعتراضات 22 اسفند ماه سال 84 در دانشگاه شریف می گذشت؛ بزرگترین اعتراض دانشجویی به پروژه تبلیغاتی دفن شهدا در دانشگاه ها که حتی پای رهبر را هم وسط کشید و سیدعلی خامنه ای در پیام نوروزی خود به آن اشاره کرد؛ با توجه به جو حاکم بر دانشگاه و حمایتی که دانشجویان از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه می کردند عملا امکان برخورد مستقیم با بچه های انجمن وجود نداشت؛ با این حال چند ماه از آغاز سال تحصیلی 85-86 گذشته بود و مسوولین دانشگاه به من مجوز ثبت نام نمی دادند؛ عاقبت متوجه شدم که همه چیز به یک پیشنهاد وابسته است: «امضای یک تعهد مکتوب»! فکر نمی کنم در گرفتن تصمیم نهایی تردید زیادی داشتم؛ در دفتر یکی از معاونین دانشگاه تعهد کتبی دادم که دیگر به سراغ فعالیت های غیر درسی (فعالیت در انجمن دانشگاه) نخواهم رفت و در صورتی که چنین فعالیت هایی از من مشاهده شد، مسوولین دانشگاه در مورد هر برخوردی با من مختار هستند.
امروز و در سایت الف تصویری از یک تعهدنامه دیدم؛ تعهد نامه ای که با کمی تغییر متنی مشابه آنچه من نوشتم داشت؛ این تعهد نامه از طرف سایت وابسته به جناب احمد توکلی به عنوان سند «توبه نامه کرباسچی» منتشر شده است. با تمام احترامی که برای توان مدیریتی کرباسچی قایل هستم، به دلایلی هیچ وقت او را دوست نداشتم و هنوز هم نظرم در موردش تغییر نکرده است؛ اما انتشار تصویر تعهدنامه اش در دوران دانشجویی در من دو حس مختلف ایجاد کرد: اول اینکه به طرزی عجیب احساس کردم دست کم لحظه هایی در زندگی ما بوده که شرایط مشابهی را تجربه کرده ایم و دوم اینکه دشمنان این مرد چقدر حقیر هستند.
پی نوشت:
گمان می کنم به زودی بحث «گروه سپاس» و جناب «حبیب الله عسگراولادی تازه مسلمان» هم داغ شود. اشاره ای به این موضوع را از اینجا بخوانید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر