همه چیز برای من در دو واژه خلاصه می شود: «غافل گیر شدیم»! من دلایل این غافل گیری را در چند مورد می بینم:
1- شدت سرکوب بی سابقه بود؛ حتی در شنبه خونین (30خرداد) هم چنین سرکوبی را به یاد ندارم، هرچند آن روز به دلیل استفاده از اسلحه گرم تعداد زیادی از هم وطنان کشته شدند، اما روز 13آبان برخوردهای نزدیک (به ویژه با زنان و یا افراد سالمند) به گونه متفاوتی بود. البته این شدت برخوردها به تنهایی سبب غافل گیری نمی شدند. حکومت به خوبی دریافته بود که تهدیدهای قبل از تجمع کاربرد خود را از دست داده اند؛ در نتیجه پیش از 13 آبان لحن خود را تغییر داده بود و حتی تا به آنجا پیش رفت که اعلام کرد استفاده از نمادهای سبز مانعی ندارد. به این ترتیب معترضان با تصور تکرار برخورد نسبتا ملایم نیروهای امنیتی در روز قدس گام به خیابان گذاشتند و بسیاری از موارد امنیتی همیشگی را نادیده گرفتند.
2- مسیر حرکتی مشخصی وجود نداشت؛ 13 آبان بر خلاف روز قدس یک مسیر طولانی راهپیمایی ندارد که در طول آن بتوان پخش شد؛ تمرکز در خیابان طالقانی بود که از قبل هم پیش بینی می شد در محاصره نیروهای سرکوبگر قرار بگیرد؛ دعوت کروبی برای راهپیمایی از میدان هفت تیر تنها مسیر مشخص شده ای بود که البته آن هم به سادگی مسدود شد.
3- چند ماه تجربه برخورد با اعتراضات به خوبی نیروهای کودتا را آزموده و با تجربه کرده است. به نظر می رسد حکومت فعلی ایران در سرکوب اعتراضات به پیشرفت هایی دست یافته که در کمتر نقطه ای از دنیا مشابهی دارند. موثر ترین این پیشرفت ها که برای اولین بار در روز قدس امتحان شد اما در 13 آبان به کمال رسید، استفاده از پیاده نظام هوادار حکومت در کنار نیروهای سرکوبگر بود. پیاده نظامی که حتی به سلاح های سرد (در حد یک اسپری فلفل) هم مجهز نشده بود اما دوش به دوش نیروهای مسلح امنیتی و یا لباس شخصی حرکت می کرد و با بالا بردن پلاکارد و سردادن شعار (به مدد بلندگو) فضای روانی را به سود سرکوبگران تغییر می دادند.
4- آخرین مشکلی که از قبل هم برای شکل گیری تجمع گسترده در روز 13آبان پیش بینی می شد، برگزاری این راهپیمایی در یک روز غیر تعطیل و در ساعات اداری بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر