سریال «سر به داران» را به یاد می آورید؟ من در زمان پخش آن (که اصلا نمی دانم چند سال پیش بود) بسیار کم سن و سال بودم؛ با این حال چند تصویر به یاد ماندنی از آن سریال در ذهنم حک شده است. در یکی از این تصاویر شیخ حسن جوری (اگر اشتباه نکنم با بازی امین تارخ) در گفت و گویی دو نفره با قاضی شارح (با بازی بی نظیر علی نصیریان) بحث را به یک شرط کشاند و گفت: «یک حرف می گویم قاضی؛ اگر فهمیدی دومی را هم می گویم؛ وگر نه که هیچ» (طبیعتا عین دیالوگ را نتوانسته ام پیاده کنم اما خیلی شبیه بود). قاضی شارع پذیرفت و شیخ حسن با صدای بلند فریاد زد «ناس». در برابر سکوت شیخ حسن قاضی شارع متعجب پس از کمی درنگ چیزی گفت و یا درخواست ادامه صحبت کرد که شیخ حسن از جا برخواست و در حالی که مجلس را ترک می کرد گفت: «نفهمیدی قاضی؛ نفهمیدی».
دوستی ناشناس در پاسخ به پست اخلاق من نظراتی نوشته که مفهومشان تاکید بر روی نسبی بودن اخلاق است. تعبیری بدیهی که تنها برای مخالفانش و یا پیروان مکاتب ایدئولوژیک تازگی دارد. تا اینجا که هیچ؛ اما در ادامه این دوست عزیز پست «تن فروش ها» این وبلاگ را به گفته خود با کمی تغییر بازنویسی کرده و با جایگزین کردن زنان حاضر در تجمعات سبز به جای زنان حاضر در مقابل سفارت انگلستان احتمالا سعی کرده نشان دهد که این دو اعتراض از یک جنس هستند و هر کدام برای شرکت کنندگانش عملی اخلاقی محسوب می شود. من توضیحی ندارم بدهم و جوابی نمی دهم جز همانچه که شیخ حسن جوری گفت: «نفهمیدی قاضی؛ نفهمیدی»!
پی نوشت:
کامنت این دوست ناشناس در پای وبلاگ قبلی من منتشر شده بود که به دلیل ف.ی.ل.ت.ر.ی.ن.گ قصد دارم انتشار آن را متوقف کنم. بار دیگر از تمامی دوستان درخواست می کنم که برای پی گیری وبلاگ تنها به آدرس جدید مراجعه کنند.
همون ناشناس قبلی :
پاسخحذفتعابیر بدیهی تا زمانی که موقع عمل فراموش بشن لازمه تکرار بشن ، به نظرم نمیشه به نسبی بودن اخلاق معتقد بود و مشکل جامعه را "بحران اخلاق" دونست یا خواهان بازگشت مفهومی به جامعه شد که وجود نداره . تاکید اول من رو این مطلب به خاطر این بود که با وجودی که با اکثر بخشهای نوشته حامد قدوسی ( مخصوصاً بعد از تغییر)، قسمت زیادی از نوشته "اخلاق" خودت و با بخشای زیادی از نوشته سمیه توحیدلو موافقم ولی رویکرد به نظرم درست نبود ، انتقادای (به نظر من) وارده رو از دریچه اخلاق وارد کردن باعث میشه یکی بزنه زیرشو بگه من کلاً اخلاقو(حداقل اخلاقی که تو میگیو) قبول ندارم
اول بگم که منطوره من از قانون و قانون گرایی با کسایی که بعد از کلی بی قانونی ، بعد از تبانی با داور ، بعد از مقابله با اقدامات قانونی طرف مقابل فریاد قانون گرایی میزننو با موج قانون میخوان طرف مقابلو محاکمه کنن متفاوته
با این اوصاف (به نظر من) مشکل جامعه بحران قانونه
در واقع میرحسینو دوست داشتم(دارم) به خاطر اینکه دروغ نمیگه چون معتقدم "نشر اکاذیب" خلاف قانونه با احمدی نژاد مخالفم چون بر خلاف قانون "همه بیگناهن تا زمانی که در دادگاه صالحه محکوم بشن" به همه مخالفاش اتهام میزنه ، نه چون این کارا رو غیر اخلاقی میدونم
در مورد قسمت آخر نوشته هم باید بگم برخلاف قاضی که نتونست چیزی بگه من می گم نگرفتی شیخ :
من اصلاً از اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن عمل کسی صحبت نکردم فقط منظورم این بود که : اگر (مثلاً آهستان) نوشته ای شبیه نوشته تو برای فعالان سبز می نوشت من نمی پسندیدم به همین دلیل نوشته تو رو نپسندیدم در واقع در جواب سوالی که از من نپرسیدی گفتم اگه خودت وقتی نوشته شبیه نوشته خودتو در مورد دختزانو زنان سبز میدیدی حس می کردی به کسی توهین شده نوشته خودتم توهین آمیزه و بالعکس فقط همین.