۱۲/۱۱/۱۳۸۸

چهارنگاه به آخرین گفت و گوی میرحسین- بخش دوم – جنبش آگاهی بخش

جنبش مشروطه در آغاز تنها جنبشی برای تاسیس عدالت خانه بود. این ادعا بدین معنا نیست که هیچ یک از روشنفکران و یا متفکران وقت از مدت ها پیش از آن رویای مشروطیت و قانون مندی در سر نداشتند، بلکه بیشتر بر این حقیقت تاکید دارد که مفهوم «مشروطیت» برای اکثریت جامعه ایرانی آن زمان مفهومی گنگ، ناآشنا و گاه نگران کننده به نظر می رسید. روایت های بسیاری وجود دارد که در تعاریف مشروطیت حتی از سوی نویسندگان، روزنامه نگاران و وعاظ شناخته شده آنچنان مفاهیم اعجاب آوری ذکر شده است که امروز اگر باورکردنی هم باشند بیشتر به درد لطایف تاریخی می خورند. بدین معنا، تا زمانی که مفهوم روشن «مشروطیت» حتی در میان قشر نسبتا تحصیل کرده ایرانی نیز چندان مورد اتفاق نبود، چنین دست مایه ای نمی توانست به محوریت یک جنبش عمومی بدل گردد. نتیجه آنکه تاسیس عدالتخوانه که مفهومی کاملا آشنا و قابل درک برای توده مردم بود مورد استفاده قرار گرفت تا به موتور محرک جنبش بدل شود.


حتی امروز و با گذشت بیش از صد سال از پیروزی انقلاب مشروطه، عده بسیاری از صاحب نظران ناآشنایی جامعه ایرانی با مفهوم «مشروطیت» را یکی از ریشه ای ترین دلایل ناکامی آن جنبش می دانند. بدین ترتیب، هرچند رهبران و فعالان شاخص مشروطیت توانستند با تکیه بر خواسته قابل درک و دسترس «عدالت خانه» جنبشی فراگیر را تشکیل دهند، به دلیل آنکه نتوانستند بر سر تعریف مشخصی از «مشروطه» به توافق برسند و یا آن را به توده مردم گسترش دهند در نهایت اتحاد و حمایت فراگیر مردمی را از دست دادند. به گمان من، یک قرن پس از آن اتفاقات، بار دیگر یک جنبش مردمی در ایران اسیر همان چالش های مشروطیت شده است.


مهندس موسوی در جدیدترین گفت و گوی خود «گسترش آگاهی» را «استراتژی اصلی جنبش»سبز خوانده است. این «گسترش آگاهی» از چند جنبه می تواند بررسی شود. در یک نگاه می توان آن را تلاش برای نشان دادن ضعف های حاکمیت فعلی قلمداد کرد و در نگاهی دیگر می توان اطلاع رسانی در مورد قربانیان وقایع اخیر، وضعیت زندانیان و آسیب دیدگان و همچنین تداوم برخوردهای خشن را مصداق گسترش آگاهی دانست. حتی خود مهندس موسوی، مدت ها تلاش می کرد تا در مورد وقایع رخ داده در جریان انتخابات اطلاع رسانی کند و دلایل و شواهد خود برای اثبات تخلف را به گوش همگان برساند. به باور من، تمامی این موارد از مصادیق درست «اطلاع رسانی» هستند، اما من «گسترش آگاهی» را از این راه ها ممکن نمی دانم.


اگر مشروطیت برای ایرانیان مفهومی جدید و تا حدودی گنگ بود، دست کم در بسیاری دیگر از کشورها کاملا شناخته شده و مورد اجرا بود، پس می توانست الگو قرار گیرد و از این نظر بخش بزرگی از مشکل را حل کند. اما امروز جنبش سبز دچار گرفتاری بزرگ تری است. این جنبش ماهیت مشخص و مورد توافقی ندارد. نه سلطنت طلب است، نه مشروطه خواه و نه حتی جمهوری خواه. نه سکولار است و نه حامل یک ایدئولوژی مذهبی. نه آنچنان رادیکال است که انقلابی خوانده شود و نه آنچنان محافظه کار که در چهارچوب تعاریف سنتی اصلاح طلب بگنجد. در چنین شرایطی حفظ اتحاد و البته گسترش دامنه جنبش به دیگر بخش های جامعه کار دشواری به نظر می رسد.


با چنین نگاهی، من «آگاهی» در جنبش سبز را مترادف با درک «ماهیت، هدف و منش» آن می دانم. بدین معنا که فعالان و صاحب نظران جنبش باید برای شفاف شدن دیدگاه های خود به جنبش و ایجاد هماهنگی میان این دیدگاه ها با یکدیگر وارد گفت و گو شوند و البته گام به گام نیز دیگران (توده مردمی که شاید خود را عضو جنبش هم ندانند) را در جریان قرار دهند. هرچند این روند از مدت ها پیش و شاید از همان روزهای ابتدایی شکل گیری جنبش سبز آغاز شده است، اما هیچ گاه نمی توان میزان این آگاهی را کافی قلمداد کرد. نباید فراموش کنیم که در صورت همه گیر نشدن این آگاهی، ممکن است امکان پیروزی در کوتاه مدت وجود داشته باشد، همان گونه که انقلاب مشروطه به پیروزی رسید. اما هیچ تضمینی برای رخ ندادن یک عقب گرد دیگر در آینده نه چندان دور وجود ندارد. نتیجه آنکه می توان تداوم اعتراضات و اعمال فشار به حاکمیت را به درجه دوم اهمیت برنامه های جنبش تنزل داد تا فعلا آگاهی بخشی در صدر امور قرار گیرد.


«باید بدانیم که زمینه هر تغییر اساسی در جهت اصلاح گری، گسترش آگاهی است. بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغییر وجود ندارد. افشاندن بذر آگاهی و گسترش آن به همه اقشار و همه نقاط کشور، تنها از طریق حضور خیابانی فراهم نمی آید، گرچه اجتماعات، حق مردم و یکی از امکانات آنها برای نیل به اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنهاست. مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، یک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش این آگاهی و تعمیق آن در میان همه اقشار و بویژه در اقشار مستضعف جامعه پیدا کند. گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است».


پی نوشت:

مطالبی که مستقیما از گفت و گوی مهندس موسوی گرفته شده با رنگ آبی نمایش داده شده اند.

بخش اول را با عنوان «مسئله رهبری و هدف گذاری جنبش» بخوانید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر