۱۲/۲۷/۱۳۸۸

این «سال نامه» را از دست ندهید

سالنامه های نوروزی «بهار»* و «ایران» را گرفتم. موقع دریافت این نشریات اولین چیزی که نمی توانید در برابرش شگفت زده نشوید تفاوت قیمت این دو سالنامه است. طبیعی است که انتظار داشته باشیم تشکیلات دولتی ایران از حمایت های مالی گسترده تری نسبت به تشکیلات خصوصی و البته تحت فشار روزنامه بهار برخوردار باشد، اما باز هم پیش بینی اینکه ویژه نامه یکی 5000 تومان قیمت داشته باشد و دیگری سالنامه اش را رایگان توضیع کند دور از انتظار است.


جدا از این مسئله، هرچند تا کنون فرصت نکرده ام بیشتر از چند یادداشت از ویژه نامه بهار را بخوانم، اما با یک مرور کلی ویژه نامه «ایران» را به شدت مفیدتر تشخیص دادم. در واقع می خواهم به خود اجازه این جسارت را بدهم که این ویژه نامه را یکی از تاریخی ترین نشریات منتشر شده در نظام جمهوری اسلامی بنامم. ماجرایش مفصل است که باید دست کم دو هفته تعطیلات نوروزی را به آن اختصاص داد، اما به صورت خلاصه فقط اشاره می کنم: احمدی نژاد و تیم او اگر هیچ خدمتی به این کشور نکردند دست کم برای توجیه و بقای خود هم که شده، بخشی از گند و کثافاتی که برای سه دهه کشور ما را فرا گرفته بود و هرگونه اشاره ای به آنها به نوعی در محدوده خط قرمز و بایکوت تاریخی قرار داشت بیرون کشیدند و در برابر دیدگان ما قرار داده و می دهند. گویی این جماعت می خواهند نشان دهند که احمدی نژاد نه تنها وصله ناجوری بر پیکره سیاسی و تاریخی این نظام نیست، که حتی در برابر 30 سال جنایت، خیانت، دروغ، بی اخلاقی، ندانم کاری و فساد نظام اسلامی، فقط یک نتیجه غیرقابل اجتناب است. حکایت مفصلی است، بیشتر خواهم نوشت.


پی نوشت:

*روزنامه بهار امسال دو سال نامه منتشر کرده است. با پرس و جویی که انجام دادم متوجه شدم سالنامه اول متعلق به روزنامه اعتماد بوده است که پس از توقیف، ناچار آن را در اختیار «بهار» قرار داده تا با مجوز این روزنامه منتشر شود. سالنامه خود روزنامه بهار به قیمت 1500 تومان درحال توزیع است که من هنوز آن را نخریده ام.

۲ نظر:

  1. ناشناس۳/۱/۸۹

    سلام
    آقا دل ما رو آب کردی
    من تو ایران نیستم از کجا میتونم این ویژه نامه رو تهیه کنم؟
    میشه یکمی از اون رو اسکن کنی بذاری؟
    ممنون
    سال نو مبارک

    پاسخحذف
  2. ناشناس۹/۱/۸۹

    آخه کجایه ویژه نامه ایران راسته پر از اشتباهاته فاحشه حیف که این عید سرم شلوغ بود وگرنه هر صفجه اش یک نشریه پاسخ داشت و علاوه بر آن همه چیز را نگفته دلم برای جوانان ایران میسوزد که اینها را بدون دانستن از تاریخ می خوانند
    و آری! ً مجبورند باور کنند

    پاسخحذف