پروفسور منوچهر آشتیانی در گفت و گویی با ویژه نامه نوروزی بهار با اشاره به فرار مغزها، نخبگان، فرهیختگان و حتی بخش هایی از اپوزوسیون به خارج از کشور می گوید: «این اتفاقی است که عین آن در ایران در حال رخ دادن است اما عجیب این است که نظام هیچ احساس ناراحتی از این وضع نمی کند و حتی بدون اینکه متوجه باشد بخشی از آن خوشحال هم هست چون می گوید مزاحم می رود و فکر این را نمی کنند که در طول صد سال مملکت از لحاظ فرهنگ دارد فرو می ریزد و همه به طرف خارج کشیده می شوند».* (تاکید از من است)
از نگاه من دکتر آشتیانی فرآیند در حال وقوع را کاملا درست تشخیص داده است، اما متاسفانه ایشان به هر دلیلی هنوز نمی داند و یا نمی تواند باور کند اتفاقی که در حال رخ دادن است برای مسوولین نظام نه تنها «ناآگاهانه» نیست، بلکه یک استراتژی شناخته شده و یک سرمشق از پیش تعیین شده است. حتی می توانم ادعا کنم بر خلاف تصور بسیاری، این استراتژی که فراری دادن نخبگان و حفظ طبقه ناآگاه و کم سواد جامعه را در دستور کار دارد، به هیچ وجه محصول سیاست های دولت جدید نیست و درست از اولین روزهای انقلاب در دستور کار جناح حاکم نظام قرار گرفته بود. سند این ادعا را از ویژه نامه نوروزی ایران بخوانید. در صحفه 16 این ویژه نامه زیر عنوان «سندی که به موقع منتشر نشد» ترجمه یکی از اسناد کشف شده از سفارت آمریکا منتشر شده است که به دیدار نمایندگان آمریکایی با دکتربهشتی در تاریخ هفتم بهمن ماه 1357 مربوط می شود. برپایه این سند نمایندگان آمریکایی در گزارش خود آورده اند که نسبت به رنجش طبقه «متوسط و متخصص» ایرانی که اتفاقا «با شاه نیز مخالفت می کردند» از عملکرد حکومت انقلابی به بهشتی هشدار می دهند اما وی در پاسخ ضمن تایید این مسئله می گوید: «به این اقلیت اجازه داده نخواهد شد که نظرات خود را به 35 میلیون ایرانی که از انقلاب و اهداف آن حمایت می کنند دیکته کنند. اگر لازم باشد این توده های میلیونی جمعیت ایران راه خود را به تنهایی طی خواهد نمود و در مدت 20 سال می توانند آنچه را که با رفتن این طبقه از دست داده اند و منافعی که این یک میلیون اقلیت برای کشور داشته جبران کنند»**.
پی نوشت:
* ویژه نامه نوروزی بهار – صفحه 12- عدالت بدون آزادی پوشالی و سطحی است
** ویژه نامه نوروزی ایران – صفحه 16- سندی که به موقع منتشر نشد
خداخیرت بده که یه گوشه ای ازصدهادلیلی رو که باتمسک بدان سالیان سال باورذهنی من بود ازاینکه مرحوم بهشتی آغازگرانحصار طلبی وخودی وغیرخودی کردن صفوف ملت و..روبیادم آوردی،اینقدر حوادث عجیب وغریب وصف بندیهای مختلف بویزه در یکی دوسال اخیر دیدم ودوست ودشمن جای خودراعوض کرده اند که خیلی سعی کردماین باورها روکمی تغییربدم امابه آقای بهشتی که میرسم نمیتونم باخودم ونوستالوزی دهه شصتیم کنار بیام وهرچی سردبیر محترم یکی ازسایتها که تمامی بدبختی مملکتوازچشم ماجقله های دهه یادشده میداندسعی میکنه به من حالی کنه که مخالفت بامرحوم ب از اشتباهات بزرگ مابوده زیر بارنمیروم وآخر بهش گفتم حداقل ذسراین یک مسئله به توافق نخواهیم رسیدو..ولی ازتوچه پنهون که دلایلش داشت ازذهنم پاک میشد که بااین مطلبت تقریباًیادم اومد
پاسخحذف