اخوی گرامی امروز یک پنج هزار تومانی تقلبی در میان پول هایش پیدا کرده است؛ یعنی می خواسته خرج کند که طرف نپذیرفته. پول را می خواست به مادر بدهد که لای یک دسته اسکناس به عنوان قسط وام به بانک بدهد. من هم گفتم که فکر خوبی است اما حتما به مسوول بانک بگویید که این اسکناس تقلبی است. اخوی مخالفت کرد: «اگر بگوییم که قبول نمی کند، بلافاصله سوراخش می کند و تمام». گفتم «خوب به هر حال نمی توان که دروغ گفت و سر بانک را کلاه گذاشت»؟ اخوی نظرش این بود که «تقصیر ما که نیست؟ چرا ما باید ضرر کنیم؟ دولت خودش ضرر این پول تقلبی را بدهد». گفتم «به هر حال کوتاهی از ما بوده، ما هم نباید پول تقلبی را قبول می کردیم» اما نظر اخوی این بود که «کوتاهی از دولت بوده، چرا اجازه داده پول تقلبی چاپ شود و ما ضرر کنیم؟ حالا که نمی تواند جلوی چاپ این اسکناس ها را بگیرد خودش هم ضررش را بپردازد».
هر دو نظرمان را گفتیم. تصمیم گیری نهایی ماند با مادر. فردا می پرسم که وقتی اسکناس را تحویل داده تقلبی بودنش را هم گزارش کرده یا نه؛ اما هنوز نمی دانم حق با من بود یا اخوی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر