

اگر برخی روایت های غیر ضروری و دیالوگ های بی دلیل و تکراری را از نمایش حذف کنیم تقریبا دیگر هیچ جای ایرادی باقی نمی ماند. اجرا بسیار خوب بود؛ نقش ها عالی تعریف شده بودند و در نهایت ایده نمایش ماجرایی مربوط به 400 سال پیش با فضایی بینابین و ادبیات و دیالوگ هایی گاه مدرن و گاه سنتی جالب بود و با ظرافت پیاده شد. هرچند هنوز اگر بخواهم نمایشی را پیشنهاد کنم «کوکوی کبوتران حرم» در اولویت قرار خواهد داشت، با این حال گمان می کنم جای افسوس داشته باشد اگر «شکار روباه» را هم از دست بدهید. تا 25 اسفند ماه، تالار وحدت، راس ساعت 18 منتظر شما است.
پی نوشت:
در قمست یادداشت کارگردان در بروشور نمایش آمده است: «...همکاری محمد چرمشیر، نمایش نامه نویس برجسته، در دراماتورژی اثر ... تاثیر بسزایی داشته است». این دراماتورژی را هم کمی تا اندکی یادگرفتم!
بعد از جنجال بی دلیل بر سر اظهارات منتسب به هاشم آغاجری که فارس و کیهان راه انداختند و پس از نمایش خشن قدرت در دانشگاه امیرکبیر، حالا نوبت به یک سناریوی «وا اسلاما»ی دیگر رسیده، که بهانه اش سخنرانی مجتهد شبستری در دانشگاه اصفهان است. اما از نگاه من این بار هم «عدو» سبب خیر شده است. شاید بد نباشد که ما هم پیش از مسابقه اصلی یک دیدار تدارکاتی داشته باشیم! شاید بد نباشد اصلاح طلبان هم پیش از تحویل گرفتن دولت یک آزمایش مبارزه با بحران بدهند تا هم خودشان ببینند و هم ما بفهمیم که اینبار چند مرده حلاج هستند؟
با مهدی محسنی عزیز به شدت موافقم که «حمله به دانشگاه امیرکبیر صدها بار بدتر از فیلتر شدن سایت های یاری نیوز و موج سوم است» و در برابر این اتفاق«اصلاح طلبان نباید سکوت کنند»؛ اما به مانند گذشته باز هم تکرار می کنم که من این بار توقع اصلی را از خودمان دارم؛ منتظر خاتمی و کروبی ماندن عین بی عملی است؛ مبارزه را از همین جا و از خودمان باید شروع کنیم.
پی نوشت:
مهدی کروبی باز هم از مواضع دانشجویان حمایت کرده تا باز هم امثال بنده پررو را شرمنده تر کند؛ آرش سیگارچی و حرف حساب نیز از جنجال سخنرانی مجتهد شبستری نوشته اند.
دوستت دارم
چون غوغای درون و لرزش دست و دل
در آستانه دیداری
دوستت دارم
دوستت دارم
گفتی اگر تو را
گر تو را از دست دهم خواهم مرد
نه
تو زنده می مانی
یاد من
چون دود سفید
در باد محو خواهد شد
و تو خواهی ماند
بانوی گیسو حناییم
بانوی قلب من
عمر اندوه
در قرن ما
یک سال بیشتر نیست
پی نوشت:
در مورد پست «حمایت از خاتمی هم خیلی رو می خواهد» یک توضیح ضروری به نظر می رسد؛ بنده به شخصه از این هم بیشتر رو دارم! یعنی هم آنقدر رو دارم که به خاتمی رای دهم و هم آنقدر پررو هستم که برایش تبلیغ کنم؛ پست قبلی فقط یک گلایه از سر خستگی بود.
«کوکوی کبوتران حرم» داستان تعدادی از زنان یک خانواده است که به همراه یک کاروان زیارتی به مشهد سفر کرده و به مدت یک هفته در یک مهمان سرا ساکن می شوند. علی رغم شروع شاد و سرزنده ای که از این جمع زنان دیده می شود، در طول نمایش کم کم زوایای تیرگه زندگی هر یک نمایان می شود که از نظر من شباعت های بسیاری نیز با هم داشتند. بیش از این نمی خواهم به خود نمایش اشاره کنم اما از یک دید کلی چند نکته نمایش برای من جذابیت خاصی داشت:
علی رغم فضای نمایش که در ساختمانی مشرف به حرم امام رضا اتفاق می افتد و در طول نمایش مدام به این نکته اشاره می شود و باز هم علی رغم این نکته که بازیگران مدام یا در حال رفتن به حرم برای زیارت و یا در حال بازگشتن از آنجا هستند شما به هیچ وجه قرار گرفتن در یک فضای مذهبی را احساس نمی کنید. رنگ و بوی مذهب در این نمایش به هیچ وجه بیشتر از آن چیزی نیست که بیشتر مردم کشور ما آن را تجربه می کنند و یا با آن زندگی می کنند.
در نهایت گمان می کنم اگر این روزها ساعت 20 در تالار «چهارسو» مجموعه تیاتر شهر حاضر شدید، احتمال دارد همدیگر را ملاقات کنیم!
پی نوشت:
کیف پولم را گم کردم؛ تمام شادی های امشب از دماغم درآمد.
به نظر تعداد کسانی که این نمایش را پیشنهاد می کنند زیاد است، دو نمونه اش را اینجا و اینجا ببینید.
پی نوشت:
غضنفرهای اصلاحات بدجوری اخوی ما را عصبانی کرده اند.
با تمام اینها همچنان گمان می کنم که اجرای بازیگران آنقدر جذاب بود که دست کم من از یک بار دیدن آن پشیمان نشوم و حتی جرات کنم تماشای آن را به شما هم پیشنهاد کنم.
نخست اینکه این مطلب برای هر کاربری که دست کم یک بار مطلبی را در گوگل جست و جو کرده باشد به هیچ وجه عجیب یا باور نکردنی نخواهد بود. همه ما می دانیم در چنین مواردی گوگل ممکن است تمامی صفحاتی که نامی از خاتمی در آنها ذکر شده است را نمایش دهد و تعداد 3.5 میلیون خبر مرتبط هم اصلا عدد خیره کننده ای برای رییس جمهور پیشین ایران نیست.
دوم اینکه بنده بیکار محض خنده هم که شده عباراتی را که ذکر شده در گوگل جست و جو کردم که برای «خاتمی آمد» 1,230,000 نتیجه و برای «آمدن یا نیامدن خاتمی» تنها 79,800 نتیجه حاصل شد. کنجکاو شدم و تنها نام «خاتمی» را جست و جو کردم که این بار 3,380,000 مورد پیدا شد، که اگر در متن خبر به جای «بیش از 3.5 میلیون خبر مرتبط» آمده بود «نزدیک به 3.5 میلیون خبر مرتبط» می شد پذیرفت که یک اغراق ساده بوده است. اما در نهایت از همه این ها عجیب تر نتیجه گیری این سایت پایبند به اصول بوده است: «... نزديك به 3.5 ميليون خبر مرتبط در اين موتور جستجو يافت مي شد! كه اثبات كننده اين موضوع است كه اين امر با برنامه ريزي هاي قبلي صورت گرفته است». واقعا نفهمیدم این عزیزان خودشان یک چیزی هستند و یا ما را همان چیز فرض کرده اند!
شرق بنفشه زیبا بود؛ شاید وسوسه شوم و دست کم یک بار دیگر از اول شروع به خواندنش کنم؛ گمان می کنم در این حالت می توانم احساس جدیدی نسبت به کتاب را تجربه کنم؛ با این حال اجرایی که از این کتاب شنیدم هم اجرای خوبی بود. داستان کتاب برای هر کسی می تواند تصویری از «له شدن» یک عشق در زیر چرخ های بی رحم جامعه جنگ زده و فضای تیره دهه شصت کشور باشد؛ اما برای من شرق بنفشه یادآور نابودی این عشق در پس دخالت های دیگران است. توضیح دادنش کمی سخت است اما هنگام تماشای فیلم «Atonement» هم احساس مشابهی را تجربه کردم؛ شاید یک زمان در مورد هر دوی این داستان ها بیشتر نوشتم؛ فعلا فعلا پیشنهاد می کنم شرق بنفشه را از اینجا بشنوید و یا از اینجا بخوانید.
شیرین و شیرین، شیرین گشت کسم
نازار شیرین، ناز شیرین، شیرین گشت کسم
عشق تو داسه تیشه و دسم
هر شو له دوریت فره هولمه
شیرین گیان، آی شیرین گشت کس
چنه بیستون غم و کولمه
شیرین گیان، کوی بیستون چه س
کوه گی بیستون ارام گور خاکه
شیرن گیان، و توری کیشام
له کوه ی گی غمت جرگم پر چاک
شیرین گیان، ارا کی بوشم
شیرین و شیرین، شیرین گشت کسم
نازار شیرین، ناز شیرن، شیرین گشت کسم
عشق تو داس تیشه و دستم
دیشو ارای چه لای بیستون نای
شیرین گیان، دنگ نکی تیشه
حاتما و خوابت نازت وکیشام
شیرین گیان ای نازارگم