پرده اول: مهدی مهدوی کیا از زمین اخراج می شود. کمک داور مدعی شده که او داور را «الاغ» خطاب کرده است. هیچ کس دیگر، از خبرنگاران و مامورین نیروی انتظامی گرفته تا بازیکنان حریف، هیچ کس دیگر چنین توهینی نشنیده اند. حتی در اولین تصویری که از صحنه پخش می شود کاملا می توان شنید که چنین لفظی گفته نشده است.
پرده دوم: مدیرعامل باشگاه سپاهان می گوید: «بعد از صحبت هایی که با آقای مایلی کهن و آقای قلعه نویی داشتیم قرار شد تا در ابتدای این مسابقه کدورت ها فراموش شود». مایلی کهن می گوید: «در ابتدای بازی و بدون هماهنگی های قبلی ایشان (قلعه نویی) به سمت من آمدند و من هم قبول کردم».
پرده سوم: نماینده نیروی انتظامی در مورد امکاناتی که برای تماشاگران دو تیم در نظر گرفته شده است صحبت می کند. بحث بر سر چند چادر است. تماشاگران می گویند چیزی نصیبشان نشده است. حتی یک پسر بچه 14 ساله هم که تنها و بدون امکانات به محل استادیوم رفته از چادرها بی نصیب مانده است. سپس مسوول استادیوم آزادی در مورد بهبود امکانات سخن می گوید و کثیفی صندلی ها و کمبود دستشویی ها را رد می کند.
پرده آخر: کریم باقری از دو هم تیمی خود انتقاد می کند که به یکدیگر احترام نگذاشته اند. تصاویر کاملا گویا است. بعد هر دو بازیکن در مصاحبه خود مدعی می شوند که این یک همکاری از پیش طراحی شده بوده است و به هیچ وجه درگیری و کدورتی وجود نداشته است.
اینها سیاستمداران قدرت طلب و عوام فریب کشور نیستند که به این سادگی دروغ می گویند. اینها بخشی از خود ما هستند. بخشی از مردم. هیچ چیز گویاتر از انتقاد عادل فردوسی پور به ذهنم نمی رسد: «چرا بعضی ها فکر می کنند که هیچ کس نمی فهمد».
پی نوشت: تمام نقل قول ها نقل به مضمون هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر