۷/۲۲/۱۳۸۹

نگاهی به نمایش «هاملت ماشین»

زنده باد مرگ*

هاینر مولر ضد فاشیسم است. او از فاشیسم بیزار است. مولر از فاشیسم متنفر است. مولر از فاشیسم ...! به نظر واژگان برای توصیف احساس او نسبت به فاشیسم کمی دچار مشکل می شوند و گویا او خود نیز بدین حقیقت واقف بود؛ پس به قول «زوربا»، هرچه را که نمی توان گفت باید رقصید! «هاملت ماشین»، نمایش احساسی است که مولر نمی توانست آن را بازگو کند.

توصیف اینکه مولر دقیقا با چه چیزی مخالف بود کمی دشوار است. مسئله به جناح بندی های سیاسی و متعارف جهانی باز می گردد. مولر به همان میزان که با فاشیسم هیتلری مخالف بود، از کمونیسم استالینی هم بیزار بود. به همان میزان که از نازیسم به تنگ آمده بود از درغلتیدن به سرمایه داری افسارگسیخته نیز هراس داشت. البته شاید بتوان نقاط مشترک مخالفت های او را شناخت و همه را درک کرد، اما بدون تردید هیچ گاه نمی توان مشخص کرد که او با چه چیزی «موافق» بود؟ او مدام از آنچه که باید از بشر دور شود انتقاد می کرد، اما هیچ جایگزین دیگری پیشنهاد نمی داد. شاید هم به واقع به چنین جایگزینی باور نداشت و یا همانگونه که خود گفته بود گمان می کرد: «انسان را نمی توان تغییر داد؛ رهایش کنید**».

«هملت ماشین» بازخوانی مولر است از هملت شکسپر. نمایشی متناسب با آشفتگی اروپای پس از جنگ جهانی و از آن بیشتر، آشفتگی ذهنی انسان قرن بیستم. «هملت»، شاهزاده آشفته حال دانمارکی که در منجلابی از خیانت، دروغ و جنایت گرفتار شده بود، نمونه تاریخی مناسبی است برای انسان سرگشته قرن بیستمی که در جهانی از جنگ های خونین و جدال های سیاسی-ایدئولوژیک اسیر شده است. با این حال مولر برای تکمیل این نمونه تاریخی، دست به دامان چند شخصیت دیگر نیز می شود. از مکبث هملت گرفته تا راسکولنیکف داستایوسکی. در نقطه مقابلش نیز «اوفلیا» نمی تواند دربرگیرنده تمامی وجوه زن آسیب دیده، اما همچنان طغیان گر قرن بیستم باشد، پس از «الکترا» نیز کمک گرفته می شود.

اما زمان و مکان اجرای «هاملت ماشین» برای ایرانیان می تواند بازتعریف متفاوتی از این نمایش در کشور ما را به دنبال داشته باشد: «تلویزیون؛ همانا کراهت؛ کراهتی روزمره؛ از یاوه گویی تدارک دیده شده؛ دلخوشی فاسد شده». شاید تا دوسال پیش از این تعداد کمی از ما می توانستیم با چنین دیالوگ هایی احساس نزدیکی کنیم و یا حس و حال کسی را درک کنیم که با تبر به جان تلویزیون ها می افتد. از سوی دیگر امروز بسیاری از ما می توانیم روزی را تصور کنیم که: «شعار «آزادی بیشتر» به فریاد براندازی رژیم تبدیل می شود. مردم به خلع سلاح ماموران پلیس روی می آورند. یورش به دو سه ساختمان، زندان، پاسگاه پلیس، و دیگری مقر پلیس مخفی، ده ها مزدور حکومت از پا آویخته می شوند. رژیم نیروی ذخیره به میدان می آورد. تانک ها». و در نهایت این دیالوگ کلیدی که: «اگر نمایشم اجرا می شد، جایگاه من هردو سوی جبهه بود...». مولر، در قامت روشنفکری که گمان می کند سخنانش در هیاهوی جدال ها گم شده و ناشنیده باقی مانده، مدام افسوس می خورد که نمایشش اجرا نشده است و شاید خودخواهانه تمام مشکل را در همین شنیده نشدن خود خلاصه می کند.

پرده آخر نمایش چهره ناراضی و گلایه مند مولر را برای مخاطب تکمیل می کند. چهره ای که علی رغم درماندگی در این اندوه و علی رغم ناامیدی از رهایی، باز هم سر در برابر بندگی فرود نمی آورد. مولر نمی داند به کدام سمت باید رفت. مولر حتی نمی داند آیا امیدی به رهایی هست؟ آیا بشر می تواند از چنین منجلابی خود را برهاند؟ آیا تلاش هایش سرانجامی خواهد یافت؟ اما تمامی این تردیدها باز هم سبب نمی شود تا او به تحسین و ترغیب روح طغیانگر بشری نپردازد: «نگونسارباد خوشبختی اطاعت، زنده باد نفرت، تحقیر، شورش، مرگ».

اجرای «هملت ماشین» با پایبندی کامل به اصل نمایش نامه در کشور ما غیرممکن است. دست کم فعلا امکان حضور زنان برهنه بر روی پرده نمایش های ایرانی وجود ندارد. با این حال اجرای «گروه تیاتر 6» از این نمایش نامه ابتکار زیبایی است که سبب می شود تا زیبایی یک اجرای متفاوت، به جذابیت های نمایش نامه افزوده شود. دکور نمایش همانند آکواریومی در وسط صحنه قرار دارد و این امکان را به تماشاگران می دهد تا به دلخواه خود یکی از چهارسوی آن را برای نشستن انتخاب کنند. همچنین دیوارهای شیشه ای به بازیگر این امکان را می دهد تا اجسامی را به سمت تماشاگران پرتاب کند و یا سطل آب را به سوی آنها خالی کند.

پی نوشت:
* تیتر مطلب از بخشی از دیالوگ نمایش و همچنین عنوان کتابی نوشته «فرناندو آرابل» اقتباس شده است.

** برگرفته از کتابچه کاتالوگ نمایش

به دوستانی که قصد تماشای این نمایش را دارند دو پیشنهاد می کنم. نخست اینکه برای تماشای نمایش بخش مرکزی صندلی های همیشگی سالن را انتخاب کنید. تقریبا هر قسمت دیگری از سالن را که انتخاب کنید در بخش هایی از نمایش بازیگران پشت به شما قرار خواهند گرفت. دوم اینکه اگر امکان آن را دارید پیش از تماشای نمایش کتابچه همراه آن را خریداری و مطالعه کنید. این کتابچه به جای کاتالوک نمایش و با قیمت هزار تومان در محل اجرا فروش می رسد. مطالعه یادداشت های مفیدی که در این کتابچه قرار داده شده است کمک بسیار خوبی به درک بهتر نمایش خواهد رساند.

نگاهی دیگر به نمایش را از اینجا بخوانید و مجموعه ای از تصاویر های آن را از اینجا ببینید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر