دو سال پیش، در جریان دیدار تیمهای پرسپولیس و استیلآذین، در دقایق پایانی دروازهبان استیلآذین ادعای مصدومیت کردم و توپ را به اوت فرستاد. بازیکنان پرسپولیس با این توجیه که «دروازهبان دروغ میگوید و تظاهر میکند» اصول بازی جوانمردانه را رعایت نکردند. توپ را به جریان درآوردند و همان توپ هم وارد دروازه استیلآذین شد. برنامه نود اختلاف نظر را به رای مردم گذاشت. من یکی از 33درصد مخاطبینی بودم که اعتقاد داشتم تحت هر شرایطی بازیکنان پرسپولیس باید بازی جوانمردانه را رعایت میکردند، چرا که ما نمیتوانیم در مورد موضوعی تا بدین حد حساس، یعنی سلامت یک بازیکن دیگر دست به قضاوت بزنیم. اما 67 درصد دیگر، نظری متفاوت داشتند.
آن زمان، در یادداشت «ما اقلیتیهای بیشمار» نوشتم: «ذهن سیاستزده من میگوید آنانی که باور دارند «زمانی که دروازهبان حریف بازی جوانمردانه را رعایت نمیکند، دلیلی ندارد تیم مقابل آن را رعایت کند» درست شبیه همان کسانی هستند که بیاخلاقی در راه مبارزه با حاکمیت اخلاقگریز را تایید میکنند». (+) توجیه این گروه این بود و هنوز هم این است که: بسیاری از بازیکنان فوتبال از قانون بازی جوانمردانه سوء استفاده میکنند و دست به وقت کشی میزنند. بدین ترتیب اینان هم خود را مجاز میدانند که روح جوانمردی حاکم بر ورزش را زیر پا بگذارند و از اجرای روال متداول بازی جوانمردانه سر باز بزنند. تا زمانی که بحث صرفا نظری باقی بماند، بیش از این من نمیتوانم استدلالی بیاورم. اما هفته گذشته، اتفاقی که نباید میافتاد بالاخره افتاد.
این بار در بازی پرسپولیس و مس کرمان بازیکن مس مصدوم شد، اما پرسپولیسیها به روال معمول خود توپ را به بیرون نزدند. باز هم همان توپ رفت و وارد دروازه حریف شد، تا گلی به ثمر برسد که نتیجه زیر پا گذاشتن روح جوانمردی فوتبال باشد. این بار، درهای توجیه برای پرسپولیسیها بسته بود. بازیکن حریف آنچنان از ناحیه سر دچار شکستگی شده بود که چند بخیه خورد و دیگر کسی نمیتوانست ادعا کند که او به دروغ قصد تمارض و وقتکشی داشته. اما آیا این حقیقت سبب شد که دوستان اشتباه خود را بپذیرند؟ خیر؛ آنها فقط نقاب خود را کنار گذاشتند. ابتدا سیدجلال حسینی در مقابل دوربین صراحتا گفت که اصلا به بازی جوانمردانه اعتقاد ندارد. سپس علی دایی و در نهایت بیانیه رسمی باشگاه پرسپولیس مدعی شدند که «بازی جوانمردانه بخشی از قوانین لازمالاجرای ورزش نیست و ما قانونی را زیر پا نگذاشتهایم». به نظرم، بحث همچنان بر سر کیفیت اخلاق است.
طبیعتا اندیشهای وجود دارد که صرف رعایت قوانین را شرط کافی برای ایفای مسوولیتهای اخلاقی خود بدانند، اما به باور من، تعریف متعالیتری از اخلاق وجود دارد که فرای قوانین الزامآور عمل میکند. اگر دو سال پیش تشخیص آن دشوار بود، امروز همه میتوانند آشکارا ببینند که نتیجه طرز تفکر آن 67 درصد در حمایت از عملکرد دوستان پرسپولیسی به کجا میرسد. خوشبختانه اینبار مصدومیت بازیکن مس با چند بخیه در ناحیه سر درمان شد، اما فقط یک لحظه به این فکر کنید که ضربهای که به سر او خورد مهلکتر بود و نیاز داشت که هرچه سریعتر مورد درمان قرار بگیرد. آیا باید حتما یک فاجعه رخ بدهد که ما در اعمالمان بازنگری کنیم؟
مساله فقط به زمین فوتبال خلاصه نمیشود. در هر عرصهای ما باید بدانیم که قانون، کف توافقات اجتماعی است و نمیتواند سرپوش و توجیهی باشد برای نادیده گرفتن مسوولیتهای انسانی. فراتر از قانون، اخلاق و ارزشهای اجتماعی و انسانی قرار دارند. اگر با صرف اجرای قوانین، باز هم دیدیم که خطری انسانها را تهدید میکند، و یا اینکه به دو چشم خود دیدیم که صرف عملکرد قانونی جلوی برخی فجایع را نمیگیرد، نه با قانونشکنی، بلکه با تعاریفی فراتر از قانون باید وارد عمل شویم. اینجاست که میتوانیم مدعی شویم جامعهای «اخلاقی» داریم.
آورین . آورین
پاسخحذف