میرحسین بیانیه داده؛ بیانیه ای که من دوست دارم عنوان آن را «چه باید کرد؟» بگذارم. پاسخ میرحسین به این «چه باید کرد؟» از دیدگاه من، زیباترین، کامل ترین و در عین حال «مدرن»ترین پاسخی بوده است که تا کنون با آن مواجه شده ام. گمان می کنم بیانیه جدید را باید بارها بخوانیم و در مورد آن با یکدیگر بحث کنیم؛ باید همانگونه که میرحسین اشاره کرده این بحث ها را حتی به حوزه خانواده بکشانیم؛ در جمع های دوستانه آن را مورد نقد و بررسی قرار دهیم و از همه مهم تر نتایج گفت و گوهایمان را به عمل درآوریم. در اولین گام تلاش می کنم که برای خودم و مخاطبان این وبلاگ، بیانیه بلندبالا و تحلیلی میرحسین را در چند قسمت باز کنم. امیدوارم دیگر دوستان وبلاگ نویس نیز همین کار را انجام دهند و یا دست کم در بخش نظرات ضعف و قوت این نوشته ها را یادآوری کنند. از نگاه من بیانیه میرحسین شامل سه بخش کاملا مشخص و مجزا از یکدیگر است:
* بخش اول که به مرور اتفاقات رخ داده می پردازد و در عین حال آخرین موضع گیری های موسوی در مورد اتفاقات اخیر را بیان می کند.
* بخش دوم که به نوعی می توان آن را تبیین جهان بینی جدید موسوی و مانیفست اعتقادی او دانست.
* و بخش سوم و اصلی بیانیه: چه باید کرد؟ از دیدگاه میرحسین موسوی است.
در مورد بخش اول، که به باور من سه بند آغازین بیانیه را شامل می شود، دو نکته قابل ذکر به ذهنم می رسد. چندی پیش دکتر صادق زیبا کلام مطالبی را مطرح کرد با این مضمون که جنبش سبز باید هرچه سریع تر از پرداختن صرف به تقلب در انتخابات عبور کرده و خود را با دغدغه های دیگر جامعه پیوند بزند.(*) من گمان می کنم اتخاذ چنین تصمیمی از جانب موسوی نیز به وضوح در شیوه نگارش بیانیه اش به چشم می خورد. میرحسین دیگر به مانند گذشته بخش عمده بیانیه خود را صرف تشریح تخلفات روزهای قبل و بعد از انتخابات نمی کند، بلکه بسیار سریع از آن می گذرد؛ به نظر می رسد موسوی نیز دیگر نمی خواهد در سوگ کودتا علیه انتخابات مرثیه سرایی کند؛ او تصمیمش را گرفته و قصد دارد تا با درک شرایط جدید، بار دیگر ابتکار عمل را در دست گرفته و به سمت جلو حرکت کند.
نکته دوم قابل توجه دیگر در این بخش، حمله مستقیم میرحسین به رهبر است؛ حمله ای که سخنرانی وی و صدور فرمان ضمنی پاکسازی دانشگاه ها را به شدت مورد انتقاد قرار داده، و وی را عامل اصلی تمامی بحران های کنونی معرفی می کند. وی اعتقاد دارد «افرادی وجود دارند که تنها راه ادامه حضور خود در قدرت را التهابآفرینی و بحرانزاییهای پیاپی و طفره رفتن از حل مشکلات و نابسامانیهایی میدانند که خود مسبب آنها بودهاند» و به نظر هم با همین اعتقاد در بخشی دیگر از بیانیه تاکید می کند که «این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع میکنیم». در واقع موسوی با این سخنان بار دیگر بر لزوم حفظ ماهیت بدون خشونت جنبش تاکید کرده و بازگشت آرامش به فضای جامعه را نقطه پایان حیات سران کودتا می داند.
پی نوشت:
متاسفانه هرچه گشتم این مطلب دکتر زیباکلام را پیدا نکردم.
راز سر به مهر هم نوشتن در مورد بیانیه را شروع کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر