۶/۱۴/۱۳۹۲

آوای کوردستان – ۵ – به یاد شهری که بهارش سرخ شد


 پیشنهاد می‌شود پیش از شروع مطالعه متن، دانلود ترانه را از اینجا+ آغاز کنید

دو روز شهر را بمباران کردند. می‌خواستند شیشه‌ها را بشکنند تا هیچ مکان امنی از گزند بادهای شیمیایی باقی نماند. روز سوم، نوبت به بمب‌های شیمیایی رسید. ۲۵ اسفندماه ۱۳۶۶، جمعه سیاه کوردستان، که بهار «حلبچه» را سرخ کرد.

حمله شیمیایی به حلبچه، بزرگترین حمله شیمیایی در تاریخ جهان است که تا ۵۰۰۰ نفر کشته بر جای گذاشت و صدها نفر دیگر بر اثر عوارض آن در سال‌های بعد جان خود را از دست دادند و یا دچار نقص در تولد نوزادان شدند. (+) این حمله، به عنوان بخشی از عملیات نسل‌کشی مردم کورد توسط دولت صدام حسین انجام شد که در مجموع آن بیش از ۱۰۰ هزار نفر از کوردهای عراق قتل‌عام شدند. (+) رهبری و طراحی حمله به حلبچه را «علی حسن المجید» معروف به «علی شیمیایی» بر عهده داشت. بیست سال بعد، در زمانی که یکی از رهبران کورد به ریاست‌جمهوری عراق رسید، «صدام حسین» و علی شیمیایی به جرم نسل‌کشی مردم به اعدام محکوم شدند، اما «جلال طالبانی» حاضر نشد حکم اعدام آن‌ها را امضا کند. مام‌جلال گفت که سوگند خورده با «حکم اعدام» مخالفت کند پس نمی‌تواند امضای خود را پای حکم اعدام هیچ کسی قرار دهد. صدام و علی‌شیمیایی سرانجام اعدام شدند، اما داغ قتل‌عام حلبچه هیچ گاه از سینه کوردستان پاک نشد.

«ناصر رزازی»، خواننده سرشناس و اهل سنندج، در این ترانه «حلبچه» را به «هیروشیمای کوردستان» تشبیه می‌کند و در سوگ شهری می‌خواند که بهارش سرخ شد. تصویر این یادداشت نیز اثری است از یک نقاش جوان کورد به نام «دلاور عمر» که یکی از مشهورترین تصاویر قربانیان بمباران شیمیایی را به تصویر کشیده است. عکس اصلی که این نقاشی از روی آن کشیده شده است را می‌توانید از اینجا+ ببینید.

دنیا خه‌مه‌، ژیان ژانه‌ / دنیا غم است، زندگی درد است
 بۆ شاره‌که‌ی به‌هاری سوور / برای شهری با‌ بهار سرخ
هیرۆشیمای کوردستانه‌ / هیروشیمای کردستان است
هه‌له‌بجه‌ی دایکی شاره ‌زوور / حلبچه‌‌ی مادر، شهر ستمدیده

کۆرپه‌ به‌ بێشکه‌ و لانکه‌وه‌ / نوزادان در گهواره‌های‌شان
منداڵ به‌ سینگی دایکه‌وه‌ / بچه‌ها بر سینه‌های مادران
 بۆ یادی نه‌ورۆزی ئه‌وساڵ / به‌ یاد نوروز آن سال
سووتان و بوون به‌ کۆی زووخاڵ / سوختند و کپه‌ای از زغال شدند

 شه‌رته‌ هه‌موو به‌رد و داری / پیمان می‌بندیم تمام سنگ‌ها و چوب‌ها را
 هه‌له‌بجه‌ی تینووی رزگاری / ای حلبچه تشنه‌ رستگاری
ده‌که‌ینه‌ خه‌نجه‌ری تۆڵه‌ی / خنجر انتقام می‌کنیم
 به‌رپشتێنی کورده‌واری / آویخته بر شال کمر هر کورد

شعر: رضا محمد

پی‌نوشت:
مجموعه «آوای کوردستان»، محصول مشترک هم‌کاری من و «سروه» را از اینجا+ پی‌گیری کنید.

۳ نظر:

  1. آوای کوردستان خیلی زیبا و دلنشین بود باید به خواننده و سازنده آهنگ و شاعر اون دست مریزاد گفت

    پاسخحذف
  2. درود و سپاس
    این برنامه کاری بسیار ارزشمند است و فرهنگ غنی کردستان را به دوستداران آن می شناساند.پرداختن به کردستان از زوایای گوناگون، در نهایت ایجاز و زیبایی، جای تبریک و تحسین و تشکر بسیار دارد.
    هر چندتلخی این بار بیش از حد تحمل است و افسوس که چنان که باید و شاید به ان پرداخته نشده است.
    در ضمن آلبوم شهر خاموش کیهان کلهر که مجله سانگلاینز آن را بعنوان بهترین آلبوم سال ۲۰۰۸ انتخاب کرده، بر اساس همین مضمون ساخته شده و به کودکان حلبچه تقدیم شده است.
    که بخشی از آن را می توانید در اینجا بشنوید:
    http://www.youtube.com/watch?v=lAkk7cbGdOk

    پاسخحذف
  3. ناشناس۱۵/۶/۹۲

    مهدی فتحی
    ممنون. من اون روزها رو به یاد دارم، این ترانه رو همیشه زیر لب زمزمه می کردیم.عملیات انفال بیشتر از 182 هزار نفر قربانی داشت.

    پاسخحذف