۷/۰۸/۱۳۹۲

یادداشت وارده: «آزموده را آزمودن خطا نیست»


یادآوری: «یادداشت‌های وارده»، نظرات و نوشته‌های خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شده‌اند و «لزوما» هم‌راستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.

سهراب نوروزی - وقتی آقای خامنه‌ای و نظام گفتند «نرمش قهرمانانه» خودشان هم دقیقا نمی‌دانستند این «نرمش» دقیقا چه اثری در «سیاست داخلی» خواهد داشت. لب مطلب این‌که یکی از وظایف ما (ایرانیان دموکراسی‌خواه) در این دوره این است که حد و حدود «نرم»شدن در سیاست داخلی نظام را بسنجیم و تا می‌توانیم با تدبیر و قدرت آن را افزایش دهیم.

پرسش اصلی من این است که چه کسی می‌داند که این نظام سرسخت و یک دنده تا چه حد به شکل خود خواسته خم می‌شود؟ منظورم از «خود خواسته» بدون توسل به انقلاب و زور و لشگرکشی نظامی است. همچنین منظورم از خودخواسته این نیست که از روی میل و رغبت نظام تن به تغییر و نرمش بدهد، بلکه به واسطه‌ی ضرورت اجتماعی-سیاسی-فرهنگی تن به این تغییر بدهد. به آن‌ها که فکر می‌کنند پاسخ این پرسش «هیچ» است باید گفت که اتفاقا این 34 سال گذشته نشان داده که نرمش‌های نظام می‌تواند بسیار فراتر از تصور باشد. اخیرترینِ این نرمش‌ها، آزادی زندانیان سیاسی و باز گذاشتن دست روحانی در مذاکره با آمریکا ست. چه کسی انتظار اینها را داشت؟ اگر این نرمش نیست، پس دقیقا چیست؟ طرفداران «تئوری توطئه» و «انقلاب» و «تحول‌های یک شبه» البته می‌توانند همچنان به خیالبافی‌های خود ادامه دهند. آن‌ها که فکر می‌کنند ما به معنای تمام به بن بست رسیده‌ایم، می‌توانند در بن‌بست تنهایی و بدبختی خود باقی بمانند. اما به باور من، هیچ کس حتی خود شخص آقای خامنه‌ای پیش‌بینی دقیقی از حد و حدود این نرمش ندارند. درک این مسئله خیلی ساده است که پیش‌بینی و کنترل نرمش در سطح کلان و خورد اجتماعی سیاسی، آن هم در جامعه‌ی غیرقابل پیش‌بینیِ ایران غیرممکن است.

وظیفه‌ ما دموکراسی‌سازان به جای حیرت از این نرمش‌ها این باید باشد که حد و حدود آن را بسنجیم. آنها که مخالف انقلاب هستند بالاخره در عمل (و نه در خیال‌های خود و نه بر اساس شواهد تاریخی) باید ببینند که این نظام با همین ساختار تا کجا خم می‌شود و تن به تغییر و بهبود می‌دهد. موضوعِ «نداشتن حافظه‌ی تاریخی» را بگذراید کنار! اگر قرار باشد حافظه‌ی تاریخی انسان جلوی تغییر و بهبودش را بگیرد که الان تمام ما بایست «در آبهای قرون جانورانی تک یاخته‌ باشیم» (به تعبیر شاملو!)

آزموده را آزمودن همواره خطا نیست. چرا که شرایط آزمایش همواره در حال تغییر است. خودِ آزموده هم در حال تغییر است. نظامِ 92 دیگر نظام 88 نیست از بسیار جهات. درک این موضوع باید چراغ راهنمای جنبش سبز باشد وگرنه بزرگترین فرصت خود را از دست خواهد داد. موضوع این است که جنبش سبز و جریان دموکراسی‌ساز باید نهایت استفاده را از فرصت «نرمش» ببرد. دو هدف در این تلاش باید مد نظر باشد. اول تمرین دموکراسی، آزادی و مدنیت. به نظر من آزادی یک وضعیت نیست. دموکراسی هم همینطور. هر دوی اینها تمرین هستند و تا وقتی تمرین نشده‌اند اساسا وجود ندارند. در خلال این تمرین است که کیفیت آزادی و دموکراسی افزایش یافته و مهارت ما در آن بهبود میابد. دومین هدف، این است که عملا بفهمیم نظام سرسخت جمهوری اسلامی در این شرایط فعلی چقدر به شکل خودخواسته (به معنایی که در بالا گفتم) تن به نرم شدن می‌دهد. از این دانش عملی برای آینده تدبیر کنیم و ببینیم چه پارامترهایی در نرم شدن نظام تاثیر داشته و کدام موارد باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

معنا و محدوده‌ «قهرمانی» در کلام وی تقریبا مشخص است: عدم واگذاری حقوق هسته‌ای، و عدم تغییر موازنه‌ قوا در خاورمیانه و خصوصا مناطق‌ جنگ‌زده به نفع رقیبان ایران. اما معنا و محدوده «نرمش» به نظرم کاملا مبهم و نامشخص است. و هیچ کس ایده شفاف و دقیقی از وسعتِ تبعات آن ندارد. اولین تبعات این نرمش را دیدیم و همگی با حیرت و تحسین آن را نظاره کردیم: آزادی برخی زندانیان سیاسی، وعده آزادی‌های بیشتر، سفر نیویورک و دیدارها و گفت و گوهای تلفنیِ تاریخی. اما این اول کار است. نباید حیرت کرد و با دهان باز به اوضاع نگریست.

تغییر فهرست درخواست‌های مدنی، سیاسی و اقتصادی باید در اولویت کار قرار گیرد. قرار نیست ما همان درخواست‌های 30 سال پیش را داشته باشیم. قرار هم نیست ضرورتا همان درخواست‌های 88 را داشته باشیم. شرایط تغییر کرده، درخواست‌های ما نیز باید تغییر کند. به نظرم در راس این فهرست باید آزادیِ عمل سیاسی برای احزاب گنجانده شود. این عدم هماهنگی در شاکله نظام و این تمایل برای نرم شدن، بهترین فرصت برای عرض اندام احزاب است تا در میانه این شکاف‌های عمیق خواسته‌های جدیدی را مطرح و برآورده سازند. دومین درخواست می‌تواند «تحت فشار گذاشتن قوه قضاییه» برای عمل کردن دقیق به وطایف‌اش باشد. شدیدا بر این باورم که اگر قوه‌ قضاییه‌ ما در ایران سالم و منصف و عادلانه بود، این همه مشکلات سیاسی و اجتماعی نداشتیم. این وظیفه‌ دولت است که این جانور تنبل بدترکیب را به کارِ درست وادارد.

سومین درخواست باید سر و سامان دادن به اوضاع اقتصادی به واسطه قطع کردن دست رانت‌خواران و شیادان نیمه-دولتیِ کلان باشد. این‌که رییس جمهور از سپاه تقاضا می‌کند که برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور وارد عمل شود (آیا واقعا حوزه‌ دیگری از اقتصاد مانده که سپاه در آن چنک نیانداخته باشد؟)، می‌تواند بزرگترین ضربه را به کل جامعه بزند. باید نظام را مجبور کرد که دست این رانت‌خواران کلان را از منابع عظیم اقتصادی کوتاه کند. اگر قرار نیست موارد اینچنینی مطرح و پیگیری شود، پس این نرمش به چه دردی می‌خورد؟

پی‌نوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشت‌های شما استقبال می‌کند. یادداشت‌های وارده خود را به نشانی «arman.parian[at]gmail» ارسال کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر