«درصد کوچکی از 200 هزار فروشنده بلیطهای بختآزمایی از سوی نیروی تازه تاسیس سپاه به عنوان سیگارفروش در خیابانها به کار گرفته شدند تا با احتکار این کالا مبارزه کنند». (به نقل از روزنامه آیندگان – 21 فروردین 1358)
مشخص است که تیتر این مطلب به طنز انتخاب شده است. گمان کردم آغاز خوبی است برای معرفی یک کتاب خوب. «سیاستهای خیابانی»، نخستین کتاب «آصف بیات» (چرا ویکیپدیایش فیلتر شده؟!) است که به فارسی ترجمه و منتشر شده است. کتاب، به تحقیقی در مورد زاغهنشینها، حاشیهنشینها و در یک کلام، اقشاری که در این کتاب با عنوان «تهیدستان» از آنان یاد میشود و وضعیت این گروهها را در آستانه انقلاب و سپس سالهای اولیه پس از آن بررسی میکند. در این میان، چند حرکت عمده این گروهها، زیر عنوان کلی «جنبشهای خیابانی» مورد بررسی قرار میگیرند. از جمله «جنبش دستفروشها» و «جنبش مصادره املاک».
دوران کودکی و نوجوانی «آصف بیات» در میان همین اقشار شکل گرفته و شاید همین آشنایی نزدیک با موضوع تحقیق به او کمک کرده است تا بتواند بیشترین فاصله را از کلیشههای معمول در مورد وضعیت اقشار تهیدست حفظ کند. هرچند کتاب با آمارهای گستردهای که گرد آورده بیشتر به یک منبع دست اول شباهت دارد که میتواند به عنوان کتاب مرجع در اختیار محققان قرار گیرد، اما مطالعه آن میتواند دستکم بسیاری از تصورات کلیشهای از انقلاب را در ذهن خواننده عام بشکند. برای مثال، بیات به خوبی نشان میدهد که این «تهیدستان» کمترین نقش را در وقوع انقلاب57 ایفا کردند:
«به عنوان نمونه از میان 646 نفری که طی درگیریهای خیابانی تهران در جریان انقلاب (از اواخر مرداد 56 تا بهمن 57) کشته شده بودند فقط 9 نفرشان و یا به عبارت دیگر فقط یک درصد آنان از میان آلونکنشینها بودند. بالاترین نسبتها از آن صنعتگران و مغازهداران (189 نفر)، دانشجویان (149نفر) کارگران صنعتی (96 نفر) و کارمندان دولت (70نفر) بودند». ص78
جالبتر اینکه به روایت بیات، حتی گروهها و چهرههای سیاسی هم در جریان مبارزات انقلابی ابدا اقشار فرودست را مخاطب خود قرار نداده بودند: «تصور غالب آن است که روحانیون در جریان انقلاب ایران در سال 57 از این نهادها (مجموعه مساجد) برای بسیج مردم در مبارزه علیه رژیم شاه استفاده کردند. ولی شواهد محکمی برای درستی این فرض وجود ندارد. در حقیقت هم مبارزان غیردینی (چپها و لیبرالها) و هم مبارزان اسلامگرا در جریان مبارزه طبقه پایین جامعه را نادثده گرفته بودند و توجهشان را روی آموزش سیاسی و فکری گروههای تحصیلکرده جوانان، به خصوص دانشجویان متمرکز کرده بودند. مثلا آیتالله خمینی در 88 پیام و نامهای که در خلال 15 سال قبل از انقلاب برای مردم ایران نوشت فقط 8 بار به طبقات فرودست اشاره کرد. در حالی که 50 بار جوانان تحصیلکرده و دانشجویان و دانشگاهیان را مخاطب قرار داد. در مورد آیتالله مطهری نیز جهتگیری نخبهگرایانهاش از خلال هشدارهای او نسبت به «عوامزدگی» یا مردمگرایی روشن بود. از دیدگاه شریعتی نیز روشنفکران بودند که نیروی انقلاب را میساختند نه توده مردم. جالب اینجاست که واژه مستضعفین فقط در اوج انقلاب (آبان 57) وارد سخنرانیها شد و در آن به نفی کمونیسم اشاره و تلاش شد تا یک جایگزین اسلامی برای تهیدستان ارایه شود. در حقیقت روحانیون غالبا فقط بعد از انقلاب بود که توجهشان به مستضعفین یا طبقات فرودست جلب شد. آنان به این دلیل چنین کردند که اولا طبقات فرودست را پایگاه اجتماعی محکمی برای رژیم نوزای اسلامی میدیدند. ثانیا رادیکالیسم طبقه فرودست پس از انقلاب روحانیون را وادار کرد که زبان رادیکالی را اتخاذ کنند. ثالثا تاکید روحانیون روی مستضعفین میتوانست چپها را خلع سلاح کند». ص86-87
در نهایت میتوانم بگویم «سیاستهای خیابانی»، منبع بسیار مفیدی برای آشنایی با مساله حاشیهنشینها، دغدغهها و منافعشان، شیوههای عمل و نوع اتحادشان و روی هم رفته، پیچیدگیهای جوامعشان است که در حواشی آن، میتوان سرنخهایی جذاب در مورد برخی حقایق پنهان انقلاب ایران به دست آورد: «در جو دراماتیک ناشی از اشغال سفارت آمریکا در آبان 58، دغدغهها و نگرانیهای بیکاران در میان هیاهوی مبارزه با شیطان بزرگ گم شد. در حقیقت همان روزی که دانشجویان اسلامگرا از دیوار سفارت آمریکا بالا میرفتند شمار بزرگی از بیکاران در حال راهپیمایی در خیابانهای پایتخت بودند اما فریادهای نومیدانه این تظاهرکنندگان در میان صدای رسای تظاهرات تودهای در سطح ملی که از محوطه سفارت آغاز شده بود گم شد». ص230
با سلام اگر براتون ممکنه یه دعوتنامه واسه بالاترین برام به ادرس زیر بفرستید.مرسی
پاسخحذفrahaesfahani22@yahoo.com
جای همچین کتابی خیلی خالی بود. ممنون بابت معرفی این کتاب
پاسخحذف