۷/۲۷/۱۳۸۸

اسب های پشت پنجره

پلیدی جنگ تنها در صحنه های کشتار آن خلاصه نمی شود؛ «اسب های پشت پنجره» برای ما روایت می کنند که تاثیرات مخرب جنگ تا کجاها زندگی آدمی را دستخوش تغییر و البته آسیب می کند. قربانیان صحنه های نبرد، خیلی زود شروع به قربانی گرفتن می کنند و این جنایت حتی در نبود آنها نیز ادامه پیدا می کند.

«اسب های پشت پنجره» در سه پرده سه سرگذشت متفاوت از قربانیان جنگ را روایت می کند. ابتدا مادری که فرزندش را در جنگ از دست می دهد. فرزند قربانی شده در خشونت جنگ حتی در نبود خود و با مرگش مادر را از پا در می آورد. سپس پدری که از معدود بازمانده های نبردی سهمگین است و به پاداش این افتخار مدال های بسیاری بر سینه آویخته، اما از عواقب این نبرد هوش و حافظه اش را از دست داده و به مکافاتی برای دخترش بدل گشته است؛ و در نهایت شوهری که همچنان در فضای خشن و بی روح جبهه ها به سر می برد و نمی تواند در برابر ابراز احساسات همسرش واکنش مناسبی بروز دهد. اینکه کدام یک از این دو گروه، مردهای حاضر در جبهه و یا زنان چشم انتظار آنان بیشتر قربانی جنگ شده اند مسئله نیست؛ مسئله این است که جنگ قربانی می گیرد؛ بی شمار و بی پایان؛ چه در زمان وقوع و چه سال ها بعد؛ چه در جبهه ها و چه در خانه هایی بسیار دور.

شیوه روایت نمایش ابتکاری زیبا برای خارج ساختن محتوای داستان از نوعی شعار زدگی است. غالب کمیک انتخاب شده به کاریکاتوری می ماند که در عین داشتن ظاهری خنده دار، باطنی تلخ به همراه دارد. سه داستان متفاوتی که هم که به نمایش در می آیند می توانند کاملا مجزا از یکدیگر در نظر گرفته شوند؛ اما در نظر گرفتن یک شخصیت مشترک ارتباطی خوشایند میان اجزای داستان برقرار کرده و به یکپارچگی نمایش کمک می کند. همین شخصیت نامه رسان که در ابتدا تنها به عنوان پلی ارتباطی میان اجزای جداگانه نمایش به کار گرفته می شود، در پرده آخر و در تلاش برای برقراری ارتباط با زنی که شوهر بی روح شده خود را از دست می دهد به جنبه دیگری از عواقب تیره جنگ برای زنان اشاره می کند که شاید به طرزی ویژه مختص کشور ما باشد. زنی که پس از کشته شدن شوهرش در جنگ تصمیم می گیرد رابطه جدیدی را آغاز کند با نگاه های سرزنش آمیز دیگران مواجه شده و حتی خود نیز به نوعی عمل خود را ناپسند می داند.

در کل گمان می کنم هرچند محتوای داستان پیامی انسانی و جهانی بود که پرداختن به آن در دنیای خشن امروزی به هیچ وجه تکراری نخواهد بود، با این حال جذابیت اصلی «اسب های پشت پنجره» مدیون شیوه اجرای ابتکاری و قالب کمیک اش است. ضمن اینکه بازیگران نیز به خوبی از عهده پیاده سازی این شیوه برآمده بودند و موفق شدند در صحنه نمایشی تکراری و بدون تغییر*، فضاهایی متفاوت ایجاد کرده و از خطر گرفتار ساختن مخاطب در سکونی ملالت بار فرار کنند.

پی نوشت:
* من این اجرا را در سالن کوچک نمایش دیدم، اما در حال حاضر همین نمایش در سالن چهارسو در حال اجرا است. از این نظر امکان دارد در دکور نمایش و صحنه های متفاوت تغییراتی پدید آمده باشد.
نگاهی دیگر به نمایش را از اینجا بخوانید و مجموعه ای از تصاویر آن را از اینجا ببینید.
تنها با یک کلیک به عضویت «مجمع دیوانگان» درآیید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر