۷/۳۰/۱۳۸۸

آخرین تابویی که محمود برایمان می شکند!

جامعه نیمه سنتی ایران، بدون دخالت عوامل خارجی نیز به اندازه کافی تابوهای ناخوشایند داشت. تابوهایی که شکستن هریک از آنها –اگر ممکن بود- به سال ها برنامه ریزی و کار فرهنگی نیاز داشت. با این حال طی سی سال گذشته، قوانین، آموزه ها و تبلیغات جمهوری اسلامی نیز به میزان این تابوهای نامبارک افزوده است. بارها با برخورد به یکی از این تابوها فکر کرده ام که در صورت دست یابی به یک حکومت دموکراتیک، چگونه می توان چنین تابوهایی را شکست؟ و شاید همیشه به پاسخ یکسانی رسیده ام: این کار تنها از عهده خود جمهوری اسلامی بر می آید!

پیش از این و در بازه های زمانی مختلف به مواردی اشاره کرده بودم که آنها را «اصلاح طلبی های احمدی نژاد» می خواندم. برای مثال اظهار نظر نزدیکان احمدی نژاد مبنی بر اینکه مراجع تقلید تنها شهروندان عادی هستند و حق دخالت در امور دولتی را ندارند! یا تلاش دولت برای واگذاری مسوولیت سازمان حج و زیارت به سازمان گردشگری! هر یک از این اقدامات اگر قرار بود در یک دولت اصلاح طلب و یا یک دولت دموکراتیک و سکولار انجام شود امکان داشت موجی از اعتراضات خشن متعصبین مذهبی را به همراه داشته باشد؛ اما دولت نهم با فداکاری تمام تابوی چنین اقداماتی را در جامعه ما فرو ریخت. حتی پیش از دولت نهم، شخص سیدعلی خامنه ای نیز اقدامات تحسین برانگیزی انجام داده بود؛ ممنوع اعلام کردن «قمه زنی» در ایام محرم، آن هم در شرایطی که هنوز برخی از مراجع تقلید (از جمله وحید خراسانی) بر انجام این عمل اصرار دارند کار بزرگی بود که تنها از عهده یک دیکتاتور مذهبی بر می آمد!

تابوی مذاکره با آمریکا مدت ها بود که در بخش عمده ای از جامعه ما فرو ریخته بود؛ در این مورد نمی توانم بگویم مذاکرات اخیر هسته ای یک خرق عادت بود؛ اما قبول کنیم که اگر طرف مذاکره کننده ما «اسراییل» باشد دیگر به واقع با یک تابوی وحشتناک مواجه خواهیم بود! اسراییل سال ها است که در میان توده مردم ایران تبلور و تجسم کاملی است از وجود شیطان، آن هم در خشن ترین و پلیدترین بروزهایش. اسراییل لکه تیره ای است فرو رفته در هاله ای از ابهام؛ رد پای سازمان های جاسوسی آن در هر توطئه ای یافت می شود و در هر جنایتی اثری از دسیسه هایش کشف می شود! حتی قشر روشنفکر ایرانی نیز که در مورد آمریکا مدت ها است بر لزوم برقراری ارتباط مستقیم تاکید می کند، نوبت در مورد اسراییل و در بهترین حالت تنها یک «لزوم دوری از تشنج آفرینی» را توصیه می کند. اقدامات خشن اسراییل در برخورد با اعراب مسلمان منطقه در میان تمامی اقشار جامعه، هرچند با شدت و ضعفی متفاوت، اما همواره محکوم بوده است. در چنین شرایطی چگونه یک دولت اصلاح طلب در نظام جمهوری اسلامی و یا یک دولت سکولار پس از سقوط این نظام می تواند حتی تصور برقراری رابطه با اسراییل را در سر بپروراند؟ پاسخ برای من باز هم همان است که بود؛ این کار تنها از عهده خود جمهوری اسلامی بر می آید.

تنها با یک کلیک به عضویت «مجمع دیوانگان» درآیید

۱ نظر:

  1. آقا معلومه که اولین اقدام دولت سکولار پس از سقوط این نظام برقراری ارتباط فوری با اسراییل خواهد بود . به همین دلیل است که اینا دست پیش را گرفتند که پس نیفتد.
    به نظر من شما در اشتباه محظ به سر می برید . چند درصد مردم ایران مخالف اسراییل هستند؟ آیا به جز همین چند درصد به اصطلاح جمهوری اسلامی بقیه مردم هم مخالف هستند؟ . نه .
    ما حتی بیخ گوش همین آقای هرندی وشریعتمداری شکنجه گر هم هیچوقت چنین نظری را که شما دارید نداشتیم .
    این بیچاره ها آنجا را خریدند و از یک خرابه آباد ترین نقطه جهان را به وجود آوردند و حالا این عرب های سوسمار خور تازه یادشان افتاده که ا
    شاید ماهم می توانستیم اینجا را آباد کنیم .

    پاسخحذف