اظهارات عجیبی را که منتسب به اعظم طالقانی بود خواندم. «عجیب» می گویم، نه به این خاطر که این اظهارات کم سابقه و جدید است؛ مدت ها است که از میان موافقان و مخالفان جنبش سبز اعتراضات گسترده ای به طرح شعار «جمهوری ایرانی» شنیده می شود؛ اما عجیب اینجا است که فرزند کسی چون «پدر طالقانی»، چنین تنگ نظرانه و با چنین ادبیاتی در این مورد موضع گیری کند. امیدوارم خبرگزاری ایرنا (که این خبر را منتشر کرده) طبق معمول شیطنت های حقیرانه خود را در متن خبر مرتکب شده باشد و این اظهارات به واقع مقصود اعظم طالقانی نبوده باشند؛ با این حال بر فرض صحت چنین اظهاراتی خطاب به خانم طالقانی چند نکته کوتاه عرض می کنم:
1- خانم طالقاتی، اعتقاد به لزوم تشکیل یک جمهوری ایرانی (احتمالا با مفهوم سکولار) به هیچ وجه به معنای لزوم نفی دین نیست؛ در این مورد با شما بحث تئوریکی ندارم؛ لطفا تشریف ببرید در خیابان و از زنان چادر به سری که این شعار را فریاد می زنند سوال بپرسید.
2- ادبیاتی که مخالفان خودش را از هست و نیست ساقط می کند ادبیات حقیرانه دیکتاتورها و مزدوران حامی آنها است. چگونه به خود اجازه می دهید تمامی آنانی را که در اعتقادات سیاسی خود با شما تفاوت دارند از دایره مسلمانی اخراج کنید؟ چه کسی به شما چنین حقی داده است؟ چه زمانی به شما وحی شد و اختیار تام ایمان مردم را دریافت کردید؟
3- دریغ و صد دریغ از بزرگ مردی که نامش را یدک می کشید؛ اگر شما فراموش کرده اید اجازه بدهید من برایتان بازگو کنم که اگر طالقانی، «پدر طالقانی» شد و «پدر طالقانی» ماند، نه از عمامه سیاهش بود و نه از دینی که به آن اعتقاد داشت؛ این هر دو را بسیاری دیگر نیز داشتند و باز هم منفور ملت باقی ماندند؛ آنچه طالقانی را «پدر» ساخت دلی بزرگ و دیدگاهی وسیع بود؛ مردی که انسان ها را به خاطر انسانیتشان دوست داشت؛ آیت اللهی که مبارزین کمونیست را هم ردیف اولیای خداوند خواند تا خطر تفرقه اعلامیه «نجس و پاکی» را از میان بردارد؛ و من به شما می گویم خانم طالقانی؛ اگر این اظهارات به واقع از آن شما باشد، هیچ تردیدی نخواهم داشت کسی که امروز و به سادگی آب خوردن جماعتی را از دایره مسلمانی اخراج می کند، اگر در زندان و هم بند مرحوم طالقانی پدر بود، بدون هیچ تردید تیغ به رویش می کشید و حکم تکفیر او را هم صادر می کرد.
پی نوشت:
هنوز هم نظر شخصی خود را در مورد شعار جمهوری ایرانی ننوشته ام، اما پیش از این هم در مورد مباحث مطرح شده در این مورد مطلبی نوشته بودم.
تنها با یک کلیک به عضویت «مجمع دیوانگان» درآیید
درود بر شما
پاسخحذفاین نخستین بار نیست که بلاگتان را میخوانم ولی نخستین باری است که دیدگاهام را بیان میکنم چون که فکر خود من را خیلی مشغول کرده؟
ما چهگونه جمهوری ایرانی را بخواهیم وقتی که همچون چیزی تا به حال وجود خارجی نداشته؟ بهتر است که ابتدا آن را بسازیم، بفهمیم و سپس فریاد بزنیم. البته من خودم نیز خواستار این هستم که جمهوری حق مسلم و بی چون و چرای ساحت پاک مردم ایران است و هرکس نیز حق دارد دین و آئین خود را در کنار جمهوریت ادامه بدهد.
آزاد باشیم