۱۱/۱۰/۱۳۸۷

از ما است که بر ما است

اگر با این عکس معروف آشنا نیستید عرض می کنم این جسد یک زن تن فروش است که به دست گروهی از مردم در ناآرامی های سال 57 آتش زده و جزغاله شده است. جرم این زن تن فروشی بوده و می توان احتمال داد که چند تن از مشتریان همیشگی و یا گذری او نیز در همین تصویر وجود داشته باشند. از دیدگاه من این یک جنایت فجیع است. اگر موافق نیستید که با هم حرفی نداریم، اما اگر شما هم چنین نظری دارید پرسش من این است که مسوول این جنایت چه کسی است؟ حکومت پهلوی؟ (که در این زمان ساقط شده بود) جمهوری اسلامی؟ (که این زمان هنوز سر کار نیامده بود) و یا دست های بیگانه؟

بهتر است خود را فریب ندهیم، بیشتر بدبختی های مشترک ما محصولی مشترک از ندانم کاری های ما است. هرچند که همیشه انداختن تقصیر به گردن دیگران آسان ترین راه است، اما فریب دادن وجدان در نهایت دردی را درمان نمی کند. در وقایع 30 سال پیش عده زیادی از ایرانیان جان خود را از دست دادند، عده دیگری از کشور مهاجرت کردند، یک حکومت سقوط کرد و یک حکومت دیگر جایگزین آن شد؛ تبعات تمامی این تغییرات امروز برای همه ما قابل لمس است؛ گمان می کنم با گذشت سی سال زمان مناسب برای اعتراف به این حقیقت فرا رسیده باشد که خوب یا بد، هرآنچه امروز از کشته سی سال پیش خود درو می کنیم محصولی است که به دست تک تک ما کاشته و پرورده شده است.

پی نوشت:
نوشته زیبایی را به یاد دارم از «اوریانو فالاچی» که توصیفی بود از یک تظاهرات در کشور یونان. متاسفانه نتوانستم آن را پیدا کنم، این نوشته به خوبی تصویر «هیولای» جمعیت انسانی را مجسم کرده بود که از فردیت تک تک اعضای تشکیل دهنده آن مستقل شده و موجود دیو سیرتی را پدید می آورد که ویژگی هایش شاید در هیچ یک از افراد حاضر در آن وجود نداشته باشد. امیدوارم هیچ گاه در زندگی چنین هیولایی را در برابر خودم نبینم.
(آبان روز -دهم- بهمن ماه 87)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر