۱۱/۱۵/۱۳۹۰

یک سوزن به خودتان بزنید، یا «دعوت به عذرخواهی»!


«مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم با انتشار بیانیه‌ای ضمن تبریک سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی روند کشور را به شکل کنونی نگران کننده دانسته و از مسوولان و کارشناسان خواسته در کنار تجلیل از انقلاب و دست‌آوردهای آن آسیب‌ها و نقصان‌ها را به نقد و تحلیل گذارند؛ نخبگان و ناقدان را به رسانه‌ها دعوت کنند تا عملکرد مسوولان را بی‌طرفانه بررسی کنند و مسوولان با سعه صدر به آن‌ها گوش دهند و عمل کنند». (از جرس بخوانید)

ایده و مخاطب این بیانیه حاکمیت کشور است، اما به بهانه همین خبر من می‌خواهم آن ضرب‌المثل قدیمی را یادآور شود که «یک سوزن به خودت بزن؛ یک جوال‌دوز به دیگران»! چرا ما همیشه باید از دیگران (اینجا حاکمیت) انتظار داشته باشیم که خودش را نقد کند و به اشتباهات و ضعف‌هایش اعتراف کند؟ مثلا چرا همین دوستان «مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم» از خودشان شروع نمی‌کنند؟ آیا اعتقاد دارند عمکلرد آن‌ها در گذشته این کشور و حاکمیت هیچ جای انتقادی نداشته است؟

من به همین بهانه سعی می‌کنم از چهره‌های مختلف، مواردی را که به گمانم شایسته عذرخواهی است نام ببرم و از آنان دعوت کنم تا یک بار هم که شده، حتی با کمی اغماض از توجیهات و دلایلی که حتما برای خودشان قایل هستند صرف نظر کنند و صراحتا از عملکرد خود پوزش بخواهند. فارغ از اینکه آیا آن عمل مذکور مطلقا اشتباه بوده یا نه، من گمان می‌کنم دستاوردهای این آموزش عملی «عذرخواهی» آنقدر زیاد باشد که بتوانیم از واکاوی دوباره اشتباهات تاریخی چشم‌پوشی کنیم.

برای شروع هم به نظرم نیازی نیست خیلی دور برویم و تاریخ چند دهه پیش را ورق بزنیم. من در ابتدا آقای کدیور را خطاب قرار می‌دهم. ایشان در برنامه صدای آمریکا شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» معترضان سبز را به شعار «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران» تغییر دادند. فارغ از اینکه کدام یک از این شعارها بهتر است و یا اصلا با آن‌ها موافق هستیم یا نه، کار آقای کدیور درست نبود. حتی اگر به صورت خوش‌بینانه بپذیریم که ایشان عمدی نداشته و واقعا اشتباه کرده بودند، باز هم به نظرم یک عذرخواهی کامل و بدون اما و اگر به همه مردم ایران (چه سبز و چه مخالف سبز) بدهکار هستند. پس من همینجا از ایشان می‌خواهم صراحتا و صادقانه از این گفته خود پوزش بخواهند.

پی‌نوشت:
از میان منتقدین حاکمیت فعلی، من تنها از مصطفی تاج‌زاده به خاطر دارم که نسبت به اشتباهاتش در دهه‌های نخست پس از انقلاب ابراز پشیمانی کرد. (اینجا+)

بعدنوشت:
این+ نامه عذرخواهی «احمد صدر حاج‌سیدجوادی» را پس از انتشار یادداشت دیدم.

۳ نظر:

  1. واسه یک دوستی‌ که مطلب شما را جایی‌ به اشتراک گذشته بود نوشتم، برای خود شما هم مینویسم دوست گرامی: والّله نسبت به باقی‌ مطلب این وبلاگ هم مطلب سطح پائینی بود و اساس‌اش قیاس نادرستی بود، هم نویسنده همّت نکرده بود یک نگاهی‌ به جوابیه آقای کدیور در این مورد بندازه که در ادامه میاد، ولی‌ چرا سطح پایین بود؟ چون سطح مناقشه متفاوت است، چون اصلا قیاس انجام شده بی‌ مورد است، وزن و جنس‌اش فرق دارد، نویسنده به این دلیل که فلان فرد این گروه فلان ادعای نادرست را کرده (اگر بپذیریم که نادرست بوده) کلّ درخواست این گروه از رهبر را با این استدلال که ابتدا سوزنی بر خود بزنند بر هوا کرده است؟
    http://www.rahesabz.net/story/18104/

    در مورد افرادی هم که معذرت خواهی‌ کردند اگر شما یک مقدار بگردید یقینا به نام‌هایی‌ مثل منتظری هم بر خواهید خورد که مفصل نقد خود کرده اند

    پاسخحذف
  2. ناشناس۱۶/۱۱/۹۰

    سلام. شاید بیربط باشد به این پست سیاسی شما اما: من یک پسرم. نمیدانم تا به حال باردار شده اید یا کسی را باردار کرده اید یا نه. وضعیت عجیب و غریبی است مخصوصاً اگر نخواهید با هم بمانید یا قصد ازدواج نداشته باشید یا هنوز به صورت رسمی ازدواج نکرده باشید یا در دوران نامزدی باشید یا حتی مدتی از ازدواجتان گذشته باشد اما بچه نخواهید و در این وضعیت با خبر گیج کننده ی بارداری مواجه شوید. وقتی وضعیت بغرنج میشود دیگر ژست فیلسوف گرفتن یا روشنفکربازی جواب نمیدهد، باید کاری بکنید. فارغ از تمام مسائل فلسفی، اخلاقی، مذهبی و غیره فرض کنید شما تصمیم میگیرید که از رشد این بچه ناخواسته جلوگیری کنید. به اصطلاح بچه را بیندازید، سقطش کنید. چه باید کرد؟ قدیم ها دختر و پسرها اینقدر راحت و دور از دید دیگران با هم ارتباط نداشتند. اما این روزها با رشد شهرها و افزایش توانایی افراد برای پنهان شدن در هزارتوی آن، رابطه ها به شدت بیشتر از قدیم شده اما متاسفانه راههای جلوگیری از بارداری یا راههای ختم بارداری ناخواسته به راحتی در اختیار نیست. ماجرای بارداری ناخواسته مختص جوامع کمتر توسعه یافته نیست. هر جا رابطه ای هست، امکان بارداری ناخواسته هم هست. اما در جوامع پیشرفته تر، راههای جلوگیری و یا راههای سقط نیز به موازات افزایش رابطه ها توسعه یافته و در دسترس است. در ایران، اگر دختر و پسری با هم رابطه داشته باشند و دختر باردار شود، چه باید کرد؟ این سوال تا وقتی که تبدیل به دغدغه شخصی شما نشود، جوابی پیدا نمیکند. یک ماه پیش این سوال تبدیل به دغدغه شخصی من شد. من هیچ اطلاعی از این که چه باید کرد نداشتم. خوشبختانه اینترنت هنوز در دسترس ما هست. یک شب کامل اینترنت را زیر و رو کردم. از میان حجم انبوه اطلاعات، سرانجام به سایتی رسیدم با نام زنان بر روی وب (womenonweb.org). حاوی اطلاعات جمع و جور و مدون درباره سقط با استفاده از دارو. روشی بسیار مناسب برای کشورهایی که به سقط قانونی دسترسی ندارند. برای اطمینان از صحت و سقم مطالب سایت، شروع به جستجو درباره اصل و نسب آن کردم. با مشاهده لینک سایت در سایتهای معتبر دیگر، و نیز با مطالعه مصاحبه مسئول سایت با رادیوزمانه اعتمادم به آنها جلب شد و برایشان نامه نوشتم. بسیار مودبانه و همدلانه جواب دادند. با آنها مشورت کردم. اسم داروها را پرسیدم. راههای به دست آوردن آن از داروخانه یا بازار سیاه و قیمت آن را پرسیدم. البته اطلاعاتشان راجع به ایران خیلی کم بود اما همین که در این وضعیت بغرنج مرجع قابل اعتمادی پیدا کرده بودم که به حرف من گوش میداد و توجه میکرد و سعی در حل مشکل داشت، انگار باری از دوشم کم شده بود. پیشنهادشان این بود که اگر نتوانستم داروها را تهیه کنم، با پراخت 90 یورو به حساب آنها، داروهای مورد نظر را از طریق پست برایم ارسال کنند. قیمت داروها را در اینترنت چک کردم. مبلغ بسیار منصفانه ای زیر قیمت بازار بود. تاکید داشتند که آدرس پستی باید درون ایران باشد تا کسی از این کمک سوء استفاده نکند. از موفقیت آمیز بودن دریافت پستی مطمئن نبودم. با اطلاع از کم و کیف دارو به ناصرخسرو رفتم و خوشبختانه به راحتی یکی از داروها را تهیه کردم که میتوانست به تنهایی نیز استفاده شود البته با احتمال تاثیر کمتر. عکس دارو را برای آنها ارسال کردم تا از تقلبی نبودن آن مطمئن شوم. با مشاوره ایمیلی، دارو را استفاده کردیم و خوشبختانه موفق شدیم. «موفقیت آمیز» خواندن این فرایند کار سختی است حتی وقتی بچه شما اندازه یک بند انگشت هم نیست. اما وقتی به تبعات زنده ماندن این موجود کوچک فکر میکنیم، از اینکه توانستیم این تبعات گسترده و وحشتناک را با تبعات کمتر و قابل هضم تری جایگزین کنیم خوشحالیم. آنقدر راضی و خوشحال که دوست داریم به دیگرانی در شرایط مشابه خود کمک کنیم. من شک ندارم همین الان در ایران دغدغه بسیاری از مردم، سقط بچه شان است. چه آنهایی که به روشهای جراحی پنهانی دسترسی دارند و چه آنها که اصلا نمیدانند سقط با ت نوشته میشود یا ط. همه اینها را نوشتم برایتان تا تشویقتان کنم که راجع به این مسئله تحقیق کنید، سوال بپرسید، بنویسد، کمک کنید تا اطلاعات جامعه ایران در این باره زیاد شود. سایت زنان بر روی وب نیز به نظر من سایت بسیار مفیدی است. لااقل مشکل ما با استفاده از راهنمایی های همین سایت حل شد. بخش فارسی سایتشان هم در حال راه اندازی است. ببخشید که وقتتان را گرفتم. امیدوارم با کمک شما اطلاعات مفید راجع به سقط به جریان بیفتد.

    پاسخحذف
  3. ناشناس۱۶/۱۱/۹۰

    نظر شما راجع به حقوق حیوانات چیست؟؟؟منظور اقای کدیورهم غزه هم لبنان کجاش بد بوده ؟؟بگذریم از اینکه همین الان توسوریه ایرانی بگیر راه انداختند .انها هم مثل شما فکر می کنند .....من چقدر بدبختم که باید بیام اینجا وچرت وپرت بخونم ....اهای ارمان خوابی ؟ بیداری ؟ گیجی ؟ وبلاگتو کشتند...واما سقط جنین ؟؟؟؟چه ربطی داشت به اینجا ؟؟؟عبید زاکانی هفتصد سال پیش گفت ...از ع ق ب وتمام

    پاسخحذف