یک سالپیش که در جریان راهپیمایی اعتراضی سبزهای پایتخت، شهید «صانع ژاله» به ضرب گلوله مامورین از پای درآمد، دستگاه تبلیغاتی حاکمیت بازی کثیف دیگری را آغاز کرد. این بار بازی «انکار» حتی یک گام فراتر از سناریوهای تهوعآوری رفت که در مورد شهادت «نداآقا سلطان» پیاده شده بود. پس صرفا به انکار دست داشتن دستگاه سرکوب در قتل «صانع ژاله» اکتفا نشد، بلکه مقرر شد او یک «بسیجی شهید» معرفی شود تا متهم خودش را به جایگاه مدعی رسانده و با برپایی نمایش نفرتانگیز «شهید دزدی» (+) برگ جدیدی از انواع و اقسام روشهای ابتکاری سرکوب و دروغ را به نمایش بگذارد. برادر حسین شریعتمداری هم به مانند همیشه ابتکار و نبوغ خلاق خود در دروغپردازیهای گوبلزی را به نمایش درآورد تا صانع ژاله را مامور اطلاعاتی خود معرفی کند. (+)
در این فضای خفقانآور دروغ و سرکوب، باز هم این «هنر» بود که نشان داد تا چه میزان قابلیت بدل شدن به ابزار اعتراض و مقاومت مردمی را دارد و ثابت کرد دیکتاتوریها، هر رسانهای را که ساکت کرده و هر ابزاری را که به استخدام خود درآورند، قطعا از مهار هنر عاجز هستند. به باور من، ترانهای که «شاهین نجفی» و دوستان کردزبانش به شهید «صانع ژاله» تقدیم کردند میخ محکمی بود برای جلوگیری از تحریف تاریخ. دروغهای حاکمیت یکی پس از دیگری رسوا شده یا از یادها خواهند رفت، اما ترانههای شاهین هنوز زیر لبها زمزمه میشوند. این یادداشت را در آستانه سالگرد شهادت «شهید صانع ژاله» برای سپاسگزاری از «شاهین نجفی» نوشتم و به او تقدیم میکنم.
(کلیپی از ترانه «شاهین نجفی» برای صانع ژاله را از اینجا+ ببینید و متن کامل با ترجمه فارسی شعر را از اینجا+ بخوانید)
salam mishe ye davat name bara man baraye balatarin befrestid?
پاسخحذفsaraaajon@yahoo.com