شعر
«قصیده برای انسان ماه بهمن» را احمد شاملو با امضای «بهمن ۱۳۲۹» (معادل ۱۹۵۱
میلادی) منتشر کرده بود. در بخشی از شعر، اشارهای هم به ویتنام میشود:
«...
و بهسرعتِ انفجارِ خون در نبض
گام برمیدارد
و
راه میرود بر تاریخ، بر چین
بر
ایران و یونان
انسان
انسان انسان انسان… انسانها…
و
که میدود چون خون، شتابان
در
رگِ تاریخ، در رگِ ویتنام، در رگِ آبادان...»
مساله
این است که جنگهای ویتنام، حد فاصل سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ در جریان بود. مشخص نیست
چرا چهار سال پیش از آغاز جنگها، یک شاعر ایرانی باید چنین اهمیتی برای ویتنام قائل
شود؟ ویتنام چه ویژگی خاصی آن زمان داشته که نامش در کنار ایران و یونان قرار گرفته
است؟ بسیار بعید است در عصری که رسانهها بسیار ابتدایی و ارتباطات جهانی بسیار
اندک بودهاند، اساسا پیش از وقوع آن جنگهای معروف، ایرانیان کوچکترین توجهی به
ویتنام داشته باشند.
معنای
این پرسش را «محمد قائد»، در بخشی از گفتوگوی اخیر خود با روزنامه شرق حل کرده
است. جایی که در توضیح عبارت «ما حافظه تاریخی نداریم» میگوید: «احمد شاملو، یکی از کسانی که در رواج
این جمله قصار نقش داشت و گمانم آن را ساخت. بیش از طرح نظریهای آببندیشده که روی
آن فکر شده باشد. منظورش تحقیر و سرزنش خلقالله بود که به نظر او پایشان مدام در چاله
میرود. خودش سال ۵۷ قطعهای چاپ کرد با عنوان «انسان ماه بهمن» که تاریخ بهمن
۱۳۲۹ زیر آن و کلماتی از قبیل «ویتنام» (با همین املا، بهسیاق یخچال و دانشجو)،
اندونزی و «آدولف رضاخان» در متن آن دیده میشد، و در دهه۶۰ شعرهایی به تاریخ سی سال
پیشتر». (+)
به نظر میرسد که احمد شاملو، نه تنها اعتقاد داشت که ایرانیان حافظه تارخی ندارند، بلکه حسابی هم روی این باور خود حساب باز کرده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر