از
میان مخاطبان موسیقی سنتی، به ویژه، عالاقمندان به «مرضیه» و «دلکش»، کمتر کسی
میتواند باور کند که چه گستره بزرگی از ترانههایی که سالهای سال از زبان بهترین
خوانندگان این کشور شنیده متعلق به یک نفر بودهاند: «رحیم معینی کرمانشاهی»، با
تخلصهایی چون «عشقی»، «شوقی»، «امید» و «معینی».
یکی
از جالبترین وجوه تصنیفهای معینی کرمانشاهی از نگاه من، شیوه قصهگویی آنها
است. جایی که ترانهسرا، در چند بیت محدود تلاش میکند شبهداستانی را روایت کند که
بسیاری از اصول قصهگویی را، البته به سبک قصهگویی سنتی ایرانی در درون خود رعایت
میکند. در این سبک، قصهگو ابتدا داستانی را روایت میکند و سپس به جمعبندی پند
و اندرز و آموزههای اخلاقی داستان خود میپردازد. قدمت این سنت قصهگویی را دستکم
میتوان تا زمان شاهنامه فردوسی دنبال کرد. جایی که حکمیم طوس نیز عادت داشت به
دنبال روایت هر داستان، به جمعبندی نکات اخلاقی آن بپردازد:
فریدون
فرخ فرشته نبود
ز
مشک و ز عنبر سرشته نبود
به
داد و دهش یافت آن نیکویی
تو
داد و دهش کن فریدون تویی
تصنیفهای
معینی کرمانشاهی نیز این دو وجه «قصهگویی تمثیلی» و «جمع بندی اخلاقی» را تا حد زیادی
در خود دارند. برای مثال در تصنیف معروف «طاووس» که با صدای «مرضیه» ماندگار شد،
قصه از غرور و خودبینی طاووس آغاز میشود و با هویدا شدن پاهای زشتاش به سرانجام
میرسد تا زمینه برای اندرز شاعر فراهم شود: «هر کسی در این جهان باشد اسیر زشت و
زیبا».
یا
در ترانه «سرو و بید»، باز هم با صدای مرضیه، حکایت گفت و گوی دو درخت را میشنویم.
«سرو» نمادی از نشاط جوانی و غرور که به خودبینی و فخرفروشیاش میانجامد و در
برابر، «بید» به مصداق پیر سرد و گردم چشیدهای که جوان را نصیحت و حتی شماتت میکند.
از
میان خوانندگان سرشناس کشور، «مرضیه» و «دلکش»، اصلیترین خوانندگان آثار معینی
کرمانشاهی بودند به نحوی که فهرست اشعاری از معینی که با صدای هر یک از این دو
ستاره آواز ایران ماندگار شدند بسیار مفصل است:
مرضیه:
سنگ خارا / مینای شکسته / خواب نوشین / سنگ صبور / سوز دل / طاقتم ده / بگذر از
کوی ما / عشق خود حاشا مکن / دیدی که من غرق گناهم رفتی / دختر کولی در دل شب /
رفتم که رفتم / عمر دوباره / سروی و بیدی / دل شیدا / طاووس / مهر منی ماه منی /
پیغام من / جای تو خالی / لاله صحرایی / تو بخوان / راه خیال / دل پریشان
دلکش:
بازگشت / راز بی فردا / ز نسیم صحر خبر آمد / آشفته حالی / یاد من کن / نگرانم /
کودکی / صدای آشنا / سفر کرده / تنها منشین / وای از تنهایی / قصهگو / جدایی / پشامون
شدم / بس کن
شمار
خوانندگانی که از اشعار معین استفاده کردند بسیار زیاد و البته متنوع است. الاهه،
پوران، پروین، کوروس سرهنگزاده، مهستی، بیتا، بنان، داریوش رفیعی، گلپا، عماد
رام، نادرگلچین و ...، غالبا در سبک موسیقی سنتی از آثار معینی استفاده کردند. با
این حال، ظرفیت ترانهها و تصنیفهای معینی فراتر از آن بود که صرفا در چهارچوب موسیقی
سنتی محدود بماند. برای مثال، آلبوم «مست برهوت» دو ترانه معینی را با سبک موسیقی
«راک» (هوی متال) به اجرا درآورد: «خانمانسوز بود آتش آهی گاهی» و «اشکی به چشم و
در دلم آهی نمانده است».
در
موارد بسیار نادری نیز معینی، به سراغ سبک «شعر نو» رفت که اتفاقا یکی از همین
اشعار انگشتشماری که به صورت «شعر نو» سرود، به یکی از معروفترین اشعارش بدل شد: «عجب صبری خدا دارد» که غالبا آن را با صدای «ستار» به یاد میآورند.
در
نهایت، معینی کرمانشاهی، در آستانه ۹۰سالگی، چشم از جهان فرو بست و میراث انبوه و
گرانبهایی از ترانه و تصنیف را از خود به جای گذاشت. از این + لینک میتوانید مجموعهای ارزشمند از ۸۰ اثر معینی را که توسط خوانندگان سرشناس
کشور اجرا شده ببینید و همانجا بشنوید. پایانبندی این نوشته را با ابیاتی از
خود شاعر به پایان میبریم که همچون وصیتی، مصداق آخرین نصیحت شاعر را دارد:
خون
دل بود نصیبم. بسر تربت من
لاله
افشان بطرب آمده، مِی نوش کنید
بعد
من سوگ مگیرید، نیرزد به خدا
بهر
هر زرد رخی، خویش سیه پوش کنید
پینوشت:
کانال تلگرامی «مجمع دیوانگان» را از این آدرس دنبال کنید: https://telegram.me/divanesara
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر