یادآوری: «یادداشتهای وارده»، نظرات و نوشتههای خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شدهاند و «لزوما» همراستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.
کیوان صدری - «گراهام گرین» در فصلی از کتاب «آمریکایی آرام» تصویر جالبی ارایه میکند از نظر بخشهای مختلف ارتش در مورد خبرنگاران. ژنرالها خبرنگاران را مزاحم میدانند چرا که گزارشهای آنها از صحنه نبرد را علیه ارتش تفسیر میکنند. سرهنگها مشغول جنگ هستند و اهمیتی به خبرنگاران نمیدهند ولی سربازان خط مقدم از دیدن خبرنگاران خوشحال میشوند زیرا برای آنها حضور خبرنگاران نشانهای از فراموش نشدگی است. در جریان بازداشت شرکت کنندگان یک کنسرت هم یکی از دوستان من (که بین بازداشت شدگان بود) تجربه مشابهی داشت. استوار مسوول بازداشتگاه (که خلافکاران را میشناسد) به حال این جوانانی که آشکارا خلافکار نبودند دل میسوزاند، افسران پلیس امنیت این همه بازداشتی را صرفاً دردسر میدیدند اما سرداری که از برخی بازجویی میکرد خیلی به موضوع علاقمند بود. طبیعی است، بازداشت دزد و قاتل برای پلیس امری روزمره است اما با یک بازداشت دسته جمعی «شیطان پرستان» میشود چندروزی درخشید. در واقع گاهی فاصله ما از یک موضوع تفسیر ما را وارونه میکند.
من در مورد تصور مخالفان لایحه جدید قانون فرزندخواندگی چنین برداشتی دارم. هیچ اطلاعی از «آگاهان» در این زمینه منتشر نشده، سازمانهای مردم نهاد در هشت سال گذشته نابود شدهاند در نتیجه اخبار مستقلی در دسترس نیست، اکثر ملت نیز به خانه ملت اطمینان ندارند. علاوه بر این باید دقت کنیم که اعمال حکومت همواره هم در جهت تحجر دینی نیست بلکه گاهی (مانند موضوع ختنه دختران و یا سن ازدواج) قوانین حکومتی از فتوای مراجع (به عنوان معیار شرعی) «امروزیتر» است.
توصیه میکنم نوشته «صبا آذرپیک» در مورد این لایحه را یک بار بخوانیم. (اینجا+) آذرپیک تفکرات معلومی دارد که قطعاً هم جهت با متحجران نیست پس شاید تصور بهتری از زمینههای تصویب این لایحه به ما بدهد. خلاصه مطلب این است که رویکرد مجلس در این موضوع همان رویکرد مخالفان طرح است، مجلس نیز با قانون میخواهد جلوی ازدواج با فرزندخوانده را بگیرد. از سویی این ازدواجها در موارد خارج از نظارت بهزیستی اتفاق میافتد و از سوی دیگر روحانیون قم نخواهند گذاشت حلال خدا را قوانین مدنی حرام کنند. این لایحه اجازه فرزندخواندگی را در انحصار بهزیستی قرار میدهد و در ضمن سد دادگاه را نیز در مقابل این نوع ازدواجها میگذارد.
من توانایی قضاوت در این مورد را ندارم ولی توصیه میکنم نوشتههای مختلف در این بحث را بخوانیم تا بتوانیم برداشتی از نزدیکتر داشته باشیم.
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند. یادداشتهای وارده خود را به نشانی «arman.parian[at]gmail» ارسال کنید.
یادداشت خانم اذرپیک بسیار نادرست است. حرفهای ایشان با واقعیت فاصله دارد. برای مثال این لایجه ابتدا در مجلس هشتم طرح شد نه مجلس هفتم. این که در مجلس هشتم ادامه نیافت و به مجلس نهم کشید ربطی به مجلس و شجاعت نمایندگان نداشت. بلکه به دلیل نظر شورای نگهبان مبنی بر استیذان از رهبری بود. این تبصره در ۱ اسفند ۱۳۹۱ برای رفع ایرادهای ۲۳ گانه شورای نگهبان و تامین نظر ایشان به این صورت درامد و در اسفند همان سال نیز در بررسی شورای نگهبان به نظرشان ایراد برطرف شده بود. اما ایرادهای دیگری گرفتند که در اردیبهشت دوباره در مجلس طرح شد و با ایراد دوباره شورای نگهبان بار دیگر در شهریور ۹۲. داستانی که خانم آذرپیک روایت میکند راست کمتر دارد تا دروغ. چون ایشان خودش را درمقام آگاه و دیگران را متهم به بیاطلاعی و تحریف تاریخ کرده است، از تعبیر دروغ استفاده کردهام.
پاسخحذفطنز تلخ:
پاسخحذف-حالا خواستگارت کی هست؟
-بابامه.
***
-گفتم چند سالی پدریشو بکنم، اخلاقش دستم بیاد، بعدش با هم ازدواج کنیم.
آقای صدری عزیز امیدوار بودم خودتان حداقل به نوشته خانوم آذرپیک نقادانه نگاه می کردید.خواندن نوشته های افراد مختلف ، بدون نقد کافی نیست.
پاسخحذف