یادآوری: «یادداشتهای وارده»، نظرات و نوشتههای خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شدهاند و «لزوما» همراستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.
آرمان امین: رقابتهای والیبال جام ملتهای آسیا در امارات، در شهر دوبی و در سالن مجهز، مجلل و زیبایی برگزار شد که قابلیت تبدیل شدن از مجموعهای آبی برای رشتههای مختلف شنا به زمینی برای والیبال را داراست. قهرمان این رقابتها تیمی بود که با آن سطح کیفی، فعلا نمیتواند چنین امکانات سختافزاری را در کشور خود داشته باشد. این عقب افتادگی و آن پیشرفت است؟ میدانیم امارات، به عنوان مثال تیم والیبال قدرتمندی در حال حاضر ندارد. آینده را هم میدانیم؟ شاید بگوییم این عمران و ساخت صرفا از سرمایه آنهاست و فعالیت خارجیهایی غربی؛ سرمایه نفت را ما هم داریم. میخواهیم خودمان بسازیم برای حفظ هویت؟ اگر احیانا از تصاویر آهسته کُلاژ شده صدا و سیما خسته میشدید و دسترسی به شبکه «دوبی اسپورت» داشتید، مجری و گزارشگر مسابقه را میدیدید که با همان لباس سنتی خود، چفیه و عقال و کفشهای سندل گونهای که نامشان را نمیدانم زیر سقف آن سالن مدرن نشستهاند. هویت لباس خود را لااقل حفظ کردهاند. ما چه میپوشیم؟
این مقدمه پراکنده، برای این سوال بود که از خود بپرسیم چقدر از پیشرفت کشورهای عرب زبان حاشیه خلیج فارس خوشحال یا ناراحتیم؟ چقدر برای هویتی که مدعی آن هستیم ارزش قائلیم؟ اصلا چقدر این هویت به ذات خود دارای ارزش است. چقدر مهم است دو خط بالاتر، عبارت خلیج فارس، خلیج عربی یا خلیج باشد؟
چندی است حس میکنم این مساله برای نسلهای قبلتر از ما بسیار شدیدتر است. پدرانمان؛ نسل انقلاب کرده. اکثر آنها علاقهای به پذیرش این پیشرفتها ندارند و آن را با توسل به تاریخ ایران توجیه میکنند. در واقع مرهم میکنند. اینکه استانبول نامزد جدی و نهایی المپیک باشد، توکیو پیروز همان رقابت و سئول از تهران بسیار جلوتر (شهرهایی که ضمنا دارای تاریخ شکوهمندی هم هستند). پیشرفتی که همزمان با عقبگرد ایران بود و نتیجه عمل همان نسل.
نوعی حسادت است که گویی شکست دیگران را خواهاناند. حتی شاید همین احساس در مورد اعتراضات اخیر در ترکیه هم ایجاد شده باشد. ته دلهایشان از توقف روند رو به رشد این کشور در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خوشحال شود. شاید این نگاه به تدریج در نسلهای بعدی کمرنگتر شود و این اختلاف فاحشتر. نسلهای بیریشه واقعگرا. حتی واقعگرای رادیکال.
به زودی شاهد جام جهانی قطر خواهیم بود. مسابقاتی که مطمئنا به بهترین نحو و در بالاترین کیفیت برگزار خواهد شد. خواه به دست هر کس، اما به نام قطر. دوستانی همچنان آنها را «سوسمار خور» مینامند در حالی که چند سالی است غذاهای شرقی و انواع سوشیها که غرابتی کمتر از سوسمار هم ندارند اینجا باب شدهاند و الحق که طعمهای لذیذی هم دارند. چه بسا سوسمار خوردن هم ضد ارزش نباشد، بسته به نوع نگاه. بسته به جهتگیری. بسته به اینکه بیطرف باشیم یا خیر. بسته به اینکه سالن مدرن والیبال را ترجیح دهیم یا منشور حقوق بشر را.
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند. یادداشتهای وارده خود را به نشانی «arman.parian[at]gmail» ارسال کنید
با نظر شما موافقام. خیلیها چشم میبندند و دهان باز میکنند و کترهای حرف میزنند - البته تشویق هم میشوند - سر آخر هم برای خالی نبودن عریضه مجسمهای از سرباز هخامنشی ( ونه سرباز دوره سامانی، یا صفوی، یا قجری) را جلوی در خانهشان یا جلوی هتلی میکارند و والسلام، به این ترتیب هویت فرهنگی حفظ میشود و خلاص... زیاد هم لازم نیست سرمایهگذاری کنند. خوب بود ... مرسی
پاسخحذفدرود بر آرمان گرامی ،
پاسخحذفبا سپاس از نوشتار بالا و با آرزوی اینکه نوشته های بیشتری از شما ببینیم.
می خواهم نوشته شما را جور دیگری نگاه کنیم. بیایید با یک داستان خیالی گمان کنیم که ما جای امارات هستیم و آنها جای ما و ما با داشتن ورزشگاه های پیشرفته و استاندارد شاهد این هستیم که کشور آشفته و بحران زدۀ امارات جایگاه نخست آسیا در رشته والیبال را بدست آورده است.
شاید در چنین شرایطی بسیاری از هم میهنان ما نوشته های انتقادی فراوانی می نوشتند که:
" بیایید و ببینید که چگونه می شود قهرمان شد؟ " .
" ما با اینهمه دک و پز و هزینه های سرسام آور برای ساخت ورزشگاه کجا هستیم و یک شیخ نشین حاشیه خلیج فارس کجا؟ ".
" کشور تاریخی و شکوهمند ایران با گستردگی فراوان و هزینه های آنچنانی هیچ جایگاهی در ورزش والیبال ندارد ولی این کوچولوی عرب توانست بر بام قهرمانی آسیا بایستد؟ ".
" آیا بهتر نیست مسئولین کشور ما بجای ساختن ورزشگاه های گرانقیمت و شیک ، فکری به حال والیبالیست ها بکنند تا اینگونه در مسابقات آسیایی و جهانی مایه خنده دیگران نشوند؟ ".
" آفتابه لگن هفت دست ، شام و ناهار هیچی ".
" آیا برای قهرمان شدن باید ورزشگاه های گرانقیمت داشت ؟ چگونه از قهرمانی اماراتی ها درس بگیریم؟ ".
" در تاریخ ورزش ، کسی نخواهد گفت که امارات چه ورزشگاهی و با چه کیفیتی داشت بلکه خواهند گفت که در کارنامه این کشور چند قهرمانی در رشته های گوناگون هست. "
...
من شک ندارم اگر داستان بالا رخ می داد چنین نوشته هایی را در روزنامه ها و سایت های داخلی می دیدیم. می توان نوشته های فراوانی نوشت که اگر ما بجای اماراتی ها بودیم و آنها قهرمان آسیا بودند چه ایرادهایی که از خودمان نمی گرفتیم و هزار عیبجویی که آنچه ارزشمند است نتیجه و جایگاه مسابقه است و آنها آن نتیجه را بدست آورده اند.
دربارۀ بخشهای دیگر نوشته شما نیز جای گفتگوی فراوان هست که آن را به نوشتارهای دیگری می سپارم. اینکه آیا کشورهای پیرامون ایران براستی پیشرفت کرده اند یا نه و اینکه آیا ما به آنها حسادت می کنیم یا نه؟ و اینکه آیا گرفتن میزبانی جام جهانی با رشوه ، ارزشمند است یا نه؟
پاینده باشید
رامین
ممنون از نظر شما آقای رامین
حذفداستانی که ذکر کردید مطمئنن اتفاق می افتاد. همانطور که قطعن به عنوان مثال در اسپانیا عده ای به فوتبال این کشور نقد دارند (شکست در فینال جام کنفدراسیونها) و احتمالن بسیاری از رشته های ورزشی در بسیاری از کشورهای قدرتمند. اینکه در هر حال عیب و ایرادی هست، همیشه و همه جا. مردم هر کشوری با استانداردهای خود به وضعیت معترضند. پس وجود مشکلات متقابل دلیلی بر موفقیت دیگری نیست. داشتن سالن مدرن به ذات پیشرفت است. اینکه ما برای بسکتبال یک تالار سه هزار نفری داریم و فیلیپین آن سالن(که شبیه سالنهای ان بی ای است) را ربطی به قهرمانی ایران در فینال ندارد. ایران قهرمان شد فیلیپین دوم. فیلیپین سالن بهتری دارد ایران سالن بدتری.
در مورد پیشرفته بودن یا نبودن شاید قدری سلیقه ای باشد و نگاه شخصی.
در مورد حسادت صرفن چند برخورد داشتم و این مورد را کاملن حس کردم. خصوصن در متولدین 20 تا 40 45
ابهام در تمام رقابتهای جام جهانی بوده و هست. حرف و حدیث ادامه خواهد داشت اما امیدوارم بتوانم در یکی از استادیومهای دوهه که دمای 25 درجه دارد نیمه نهایی اسپانیا-انگلیس را از نزدیک تماشا کنم. و بعد احتمالن در یک رستوران یک غذای عجیب محلی را امتحان کنم...
خوش باشید
درود دوباره بر آرمان گرامی ،
پاسخحذفسپاسگزارم از پاسخی که نوشتید.
از دیدد من هیچ عیبی ندارد که بیشتر مردم آرزوهای عادی و معمولی داشته باشند. کمی پیشرفت و آسایش به همراه کمی خوشی و تفریح. اینها بد نیست و نباید چشمداشت زیادی از مردم داشت. اگر همین مردم عادی در شرایط سخت زندگی ادعاهای میهن پرستانه از خود نشان می دهند از فشار زندگی است. اگر همین مردم عادی همه جا گفتگوهای سیاسی می کنند باز هم از فشارهای زندگی است وگرنه بیشتر مردم علاقه ای به سیاست ندارند.
از دید من ، پیشرفت یک جامعه یک فرآیند یکپارچه است. پیشرفت چیزی نیست که در یک بخش رخ دهد ولی در دیگر بخشها رخ ندهد. اگر تنها یک بخش در یک جامعه دچار پیشرفت هایی شود از دید جامعه شناسان نشانۀ ناهنجاری است نه پیشرفت و اگر در درازمدت درمان نشود همان پیشرفت نیز از دست خواهد رفت.
من گمان می کنم پیشرفت در هر کشوری بیش از اینکه به دولت یا حکومت آن کشور بستگی داشته باشد به نگاه و فرهنگ مردم آنجا بستگی دارد که برای خودشان چه کارهایی انجام می دهند. اگر مردم یک کشور آموخته باشند که برای پیشرفته شدن نخست باید از خودشان آغاز کنند همه چیز درست می شود. اگر برای من پیروزی والیبالیست های کشورم در یک ورزشگاه کهنه و نامناسب با ارزشتر از داشتن ورزشگاه های گرانقیمت است برای این است که قهرمانی والیبال به دلیل خواستن جوانانی بدست آم که با دست خالی خواستند و توانستند آن هم در برابر حکومتی اشغالگر هدفی جز زمین زدن مردم ما ندارد ولی آن ورزشگاه اماراتی هرگز نخواهد توانست انگیزه ای در مردمی بوجود بیاورد که هدف ویژه ای ندارند. همین پدیده در قطر نیز رخ داد. دولت قطر با هزینه های کلان ، خارجی های بسیاری را خرید و تبعه قطر کرد ولی باز هم نتوانسته تا جای خالی میهن پرستی را در مردمش پر کند و در مسابقات ورزشی به جایی برسد. امیدوارم شما به آرزویتان برسید و در قطر بتوانید مسابقه دلخواه خودتان را ببینید. من هم در جایگاه یک ایرانی منتظر می مانم تا در یک فرصت مناسب گامهای سازندگی و پیشرفت کشورم را ببینم تا همه چیز به جای واقعی خودش برگردد.
شاد باشید
رامین
با تشکر دوباره از نظر شما آقای رامین
حذفپیشرفت را با شما موافقم و باید دید برای این قوم چه پیش می آید.
البته که برای من هم موفقیت والیبالیستها ارزشمند تر است(فکر نمیکنم در جایی از مقاله خلاف این گفته باشم). فقط تلنگری بود برای این جمله همه گیر "این ترک/عرب/کره ای/... ها هم پررو شدن واسه ما"
موفقیت های ما به جای خود. به موفقیت دیگران هم احترام بگذاریم. قطعن جام جهانی قطر در نزدیکی ما میتواند به نفع ما هم باشد. اگر حمایتشان میکردیم مثل این همه موسسه و باشگاه و مجموعه که تمام قد پشت این تصمیم فیفا ایستادند. آرزوی من هم تضادی با تلاشم(و نه فقط انتظار) برای سازندگی در ایران ندارد. "جای واقعی خودش" به نظر من همین چیزهای عینی است نه شعار. نمیتوانیم برای واقعیت تکلیف مشخص کنیم که برگردد یا برنگردد.
ارادتمند
آه راستی، "حکومتی اشغالگر که هدفی جز زمین زدن مردم ما ندارد" کدام حکومت است؟ امارات؟ چه اتهام سنگینی..
حذفدرود بر آرمان عزیز ،
حذفببخشید که من پرسش شما را تازه دیدم.
منظور من از حکومت اشغالگر ، حکومت کنونی در ایران است. من با حکومت امارات یا جاهای دیگر کاری ندارم. :)
ممنون از توضیح. سوء برداشت شد
حذف