یادآوری: «یادداشتهای وارده»، نظرات و نوشتههای خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شدهاند و «لزوما» همراستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.
ریحانه فرزانه - بسیاری از اهالی نشر و کتاب و جمعی از نویسندگان در نامه ای خطاب به علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از ایشان در خواست کردند تا ممیزی قبل از انتشار کتاب را حذف نماید و مسئولیت مطالب منتشر شده در کتاب را به عهده خود نویسندگان واگذار نمایند. این در حالی است که آغازگر این جریان خود وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، آن زمان که در آغاز صدارتش بر مسند وزارت، به اهالی فرهنگ قول داده بود که نسبت به حذف ممیزی قبل از چاپ اقدام نماید. اما طولی نکشید که به خاطر موانع قانونی و مخالفت و فشار عدهای معلوم الحال، وعده خود را پس گرفت و اظهار داشت که اساسا امکان حذف ممیزی قبل از چاپ وجود ندارد و ممیزی اصل حاکمیتی است که به عهده دولت است. اما از جمله موانع قانونی که برای حذف ممیزی قبل از انتشار وجود دارد، مصوبهای است که در سال 1389 توسط وزارت ارشاد دولت وقت پیشنهاد شد و توسط مجلس مورد تصویب قرار گرفت. حال آنکه تا قبل از سال 89 هیچ قانونی در ایران وجود نداشته است که ممیزی قبل از چاپ را توجیه نماید. این مصوبه نه تنها موجب رشد بی رویه قوانین و مقررات دست و پا گیر در حوزه نشر کتاب شده است بلکه ناشر را ملزم میدارد که نه تنها در برابر انتشار کتاب مسئول باشد بلکه حتی در برابر تحویل نسخهای از کتاب به وزارت ارشاد یا هر مرجع دیگری نیز باید پاسخگو باشد و با استناد به همین دلیل است که در سالهای گذشته شاهد برخورد با چند ناشر صرفا به خاطر نسخههایی بودهایم که برای بررسی به وزارت ارشاد تحویل داده شده و هنوز به چاپ نرسیده بود. ادامه این روند موجب خفه شدن هرگونه نقد در جامعه در هر سطحی میشود و همچنین دامنه قوانین نانوشته سانسور را افزایش میدهد که باعث رشد پدیده خود سانسوری در بین روشنفکران و نویسندگان و رسوخ آن به فرهنگ جامعه میشود.
تجربه ثابت کرده است که هرگاه عرصه را برای سانسورهای قانونی در جامعه باز کنیم پدیده خود سانسوری، همواره فراتر از سانسورهای قانونی رشد میکند و خود عاملی برای بستهتر شدن فضای جامعه میشود و نتیجه آنکه یک نویسنده فراتر از محدوده سانسور جسارت نوشتن را از دست میدهد، زیرا تصور میکند هر اقدامی در حیطه خط قرمزها قرار میگیرد. باید به این نکته تاکید شود که ممیزی قبل از چاپ کتاب یعنی قصاص قبل از جنایت، و اثر هنری و نوشتهای که هنوز منتشر نشده و در معرض قضاوت مردم قرار نگرفته است را نمیتوان درست یا نادرستی آن را به روشنی تشخیص داد، زیرا به طور قطع گروهی که برای انجام این کار گماشته شدهاند مطمئنا آگاهتر از یک روشنفکر و اندیشمند خالق اثر نمیتوانند باشند و صلاحیت آن را ندارند که درباره درست یا غلط بودن اندیشه یک فرد تصمیمگیری نمایند.
طرفداران سانسور در داخل کشور اغلب اخلاق و شریعت را دستاویز سانسور قرار میدهند اما تنها دلیلشان، درد اخلاق و مذهب نیست بلکه میخواهند در سایه سانسور از بلند شدن صدای مخالف و انتقادات جلوگیری نمایند و با خیال راحت هر طور که دلشان میخواهد به تصمیم گیریهای بیاساس و بیپایه خود ادامه دهند و کسی نباشد تا به روند تصمیمات اعتراض کند. در سالهای گذشته به ویژه از سال 88 تا به امروز قوانین و مقررات نوشته و نانوشته بسیاری در حوزه نشر به وجود آمدند و در کنار آن افزایش بیحد و حصر خود سانسوری در بین نویسندگان و روزنامهنگاران، خود مزید بر علت شد تا ما شاهد فساد گستردهای در سیستمهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در این سالها باشیم. در این مدت بسیاری از حقایق، در پشت پردههای انکار و مصلحت اندیشی و یا ترس از عدم امنیت ماندند و افشا نشدند و چه بسا اگر بسیاری از حرفها گفته میشد و حقایق بیان میشد، ما شاهد اختلاسهای میلیاردی و سوء استفادههای مالی و تصمیمات اشتباه در عرصه کلان مدیریتی نبودیم و راحتتر می توانستیم این قطار از مسیر خارج شده را به مسیر اصلی خود بازگردانیم. اینها همه هزینه هایی است که سانسور و نبود آزادی بیان بر جامعه تحمیل میکند.
علاوه بر آنکه نبود آزادی بیان موجب فساد در سیستمهای اقتصادی و اجتماعی میشود، سانسورهای نظام یافته که اغلب با اهداف خاص اعمال میشود و در پی جهتدهی اندیشهها و قلمها به مسیری خاص و جریانی مشخص است، به فرهنگ جامعه نیز آسیب جدی وارد میکند و باعث فقر فرهنگی جامعه میشود. سانسور، ارتباط مردم را با گذشته فرهنگی خود قطع میکند زیرا تنها میخواهد بر اساس ارزشها و هنجارهای امروزی خود، فرهنگ جدیدی از نو بسازد و این عقیده را به جامعه القا نماید که آنچه امروز ترویج میشود درست است و گذشتگان همه بر مسیری اشتباه رفتهاند. اخیرا سانسور کتابهای تاریخ مقاطع مختلف تحصیلی در مدارس و حذف بخشی از دورههای تاریخی دلیلی بر این مدعاست. بیبهرگی از نظرات اهالی فرهنگ، عقب ماندن از بده بستانهای فرهنگی و جای خالی اعتماد مصرف کنندگان فرهنگ به آثار انتشار یافته، تنها نمونههایی ازعواقب منفی و مخرب سانسور به حساب میآید.
بگذاریم عقیده ها بدون ترس ازتیغ سانسور متولد شوند و جامعه و مردم آگاه جامعه بهترین مادر برای رشد و پرورش عقاید و ارزشهای نیکو و پسندیده و بهترین داور و قاضی برای نظریات و عقاید هنجار شکنانه باشند. بگذاریم از فضای فرهنگ کشورمان صداهای مختلف شنیده شود، راه های مختلف در مسیر حقیقت گشوده شود، زیرا حقیقت خودگستر است اما تحمیل ناشدنی.
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند. یادداشتهای وارده خود را به نشانی «arman.parian[at]gmail» ارسال کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر