۳/۲۲/۱۳۹۱

سه سال پیش در چنین روزی...


سه سال پیش در چنین روزی تماس‌های تلفن همراه مخدوش و ارسال پیامک‌ها قطع شد. (بعدها سردار مشفق اعلام کرد که برادران سپاه فهمیده بودند که اصلاح‌طلبان می‌خواهند با بهره‌گیری از تجربه ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی در جریان انتخابات مجلس خبرگان، آمار صندوق‌های رای را به صورت اس.ام.اسی به ستاد مرکزی خود ارسال کنند!)

سه سال پیش در چنین روزی میلیون‌ها نفر از مردم با هزار امید و آرزو به پای صندوق‌های رای رفتند، آن هم در حالی که با خود خودکار ویژه‌ای به همراه داشتند. دهان به دهان می‌پیچید که «از خودکارهای حوزه‌های رای استفاده نکنید. خودکارهای مخصوصی آورده‌اند که جوهرش پس از مدتی پاک می‌شود». (بعدها حاکمیت حضور میلیونی مردم پای صندوق‌های رای را نشانه اعتماد عمومی به نظام اعلام کرد)

سه سال پیش در چنین روزی، هزاران شهروند ایرانی، پشت درهای حوزه‌های رای‌گیری ماندند و به هزاران تن دیگر نیز گفته شد که «تعرفه‌های رای تمام شده است». (بعدها حاکمیت مدعی شد که همواره از مشارکت مردم در سرنوشت خویش استقبال می‌کند)

سه سال پیش در چنین روزی، خبرگزاری وابسته به سپاه، در ساعت 6 بعد از ظهر، خبر از پیروزی نامزد اصول‌گرا(!) با کسب 63درصد از آرا داد. (بعدها منتقدان میرحسین، گفت و گوی مطبوعاتی او در نیمه‌شب 22خرداد، با مضمون اعلام برتری خود در انتخابات را نخستین محرک‌های «آشوب» معرفی کردند!)

سه سال پیش در چنین روزی، نیروهای امنیتی با حمله به ستاد انتخاباتی یکی از نامزدهای حاضر در انتخابات، اعضای ستاد را مورد ضرب و شتم قرار داده و دست‌گیر کردند. (بعدها در دادگاهی که البته صورت متهمان‌اش شطرنجی نبود این افراد عامل راه‌اندازی «فتنه»، حضور مردم در خیابان، اقدام علیه امنیت ملی و البته براندازی نظام معرفی شدند)

و در نهایت، سه سال پیش در چنین روزی، پروژه کودتا عملیاتی شد، اما پیرمرد نقاش که هنوز «یک مرد انقلابی» بود با مردم پیمان بست که «تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نخواهم شد».

گرامی‌باد سومین سالگرد آغاز ایستادگی در برابر کودتای انتخاباتی.

۲ نظر:

  1. ناشناس۲۲/۳/۹۱

    فکر کنم "فرد انقلابی" درست باشه. من یک سوال دارم. این داستان خبر فارس ساعت ۶ رو شنیدم ولی به چشم خودم ندیدم. البته ساعت ۱۲ شب که خودم چک کردم دیدم. کسی عکسی از اون صفحه در ساعت ۶ داره؟ یا شما خودتون دیدید؟

    پاسخحذف
  2. یعنی سه سال ؟
    واقعا سه سال پیش بود؟
    چه قصه‌‌ی تکراری‌ه این گذر زمان...

    پاسخحذف