زمانی که یادداشت «۲۵ خرداد؛ تجربیات گذشته، راهکارهای آینده» را مینوشتم به هیچ وجه فکر نمیکردم جنبشهایی که به ظرفیتهای آنان اشاره شد به این زودی دست به اقدامی عملی بزنند. نوشته بودم که این هفته دو یادداشت به تبیین نشانههای ظهور دو حرکت جدید اختصاص خواهم داد، اما اکنون یکی از این دو حرکت از مرز «نشانههای ظهور» گذشته و نخستین اقدام اعتراضی-گروهی خود را هم انجام داده است. حال و با گسترده شدن خبر پیامکهای تحریم نان و شیر، خوشبختانه دیگر نیازی به تلاش برای اثبات وجود چنین پتانسیلی نیست و یکراست میتوان به سراغ بررسی، نقد و ارایه راهکار برای آینده حرکتی رفت که من آن را «جنبش نان» میخوانم.
در هفتههای گذشته، ابتدا یک طومار دوهزار امضایی از جانب کارگران منتشر شد (+) و سپس نامهای با ده هزار امضا خطاب به وزیر کار ارسال شد که در آن از قانون «قطعیارانهها» انتقاد شده بود. (+) هرکسی واقعا در دل جامعه حضور داشت و اظهار نظرهای مردمی در سطح کوچه و بازار را پیگیری میکرد قطعا میتوانست حدس بزند که نارضایتیها نمیتوانند بیشتر از این سطح افزایش یابند و قطعا در آیندهای نزدیک شاهد یک اتفاق غیرقابلپیشبینی خواهیم بود. سرانجام کار به جایی رسید که کارگران خودشان به ستوه بیایند و طومار جمع کنند، و یا بخشی دیگر از دل جامعه ابتکار تحریم سه روزه نان و شیر را بزنند. ایده کاملا ابتکاری و مردمی تحریم نان به قدری گسترده شد که حتی رسانهها هم نتوانستند چشم بر روی آن ببندند و باز هم دیدیم آنانی که به ظاهر باید مردم را رهبری یا هماهنگسازی کنند، فقط توانستند دنبال مردم بدوند که بیش از این جا نمانند. من اینجا میخواهم بر پایه چهار معیاری که در یادداشت مذکور به عنوان تجربیات راهپیمایی 25خرداد ارایه کردم، حرکت اخیر را بررسی کنم و ضعفها و قوتهایش را از نگاه خودم بازخوانی کنم.
1- حرکت خیابانی صرفا نمادین است و تنها میتواند پشتوانهای برای دیگر اقدامات باشد.
ناگفته پیداست که «حرکت خیابانی» در طرح حاضر میتواند با «تحریم نان و شیر» جایگزین شود. بدین ترتیب من به این نتیجه میرسم که بزرگترین ضعف این حرکت، نداشتن یک محوریت قابل پیگیری بود. یعنی باید یک ایده قابل پیگیری داشته باشیم که حرکتها و خلاقیتهایی نظیر تحریم سه روزه نان به عنوان حمایت از آن طرح اصلی به کار گرفته شود. به عنوان پیشنهاد، من دقیقا همان خواستهای را مطرح میکنم که کارگران بدان اشاره کردهاند: «توقف اجرای طرح حذف یارانهها». این درخواست میتواند مطالبهای کاملا شفاف، قابل درک برای همه مردم و قابل حصول باشد. (در دو کشور دیگر این طرح پس از اجرا با اعتراض مردمی مواجه شد و متوقف گردید) در غیر این صورت، شهروند معترض دقیقا متوجه نمیشود هدف نهایی از نخریدن نان یا شیر چیست؟
2- اعتراض باید کم هزینه و قابل حصول برای اکثریت شهروندان باشد.
این یکی، از نقاط قوت طرح حاضر بود و نشان میداد که خلاقیتهای مردمی تا چقدر هوشمندانه و «خوداصلاحگر» عمل میکنند. وقتی شهروندان میبینند که جمع شدن در خیابان حتی به قصد راهپیمایی سکوت در پیادهرو هم هزینهزا شده، به دنبال راههای کمهزینهتر میروند.
3- مطالبات باید عام و فراگیر باشد.
این بند هم یک نقطه قوت و هم یک نقطه ضعف برای حرکت حاضر بود. از یک سو مسئله گرانیها، معظلی فراگروهی و فراجناحی است. چه کسی است که در داخل ایران زندگی میکند و با چنین مسئلهای دست به گریبان نیست؟ اما در سوی دیگر، مشکل این بود که طرح اعتراض، بدون «مطالبه» پیگیری شد. بدین ترتیب اهداف نهایی چنین حرکتی میتوانست بسیاری از شهروندان را به اصل آن بدبین کند.
4- چشم پوشی بر ظرفیتهای قانونی غیرممکن است.
در نهایت من باز هم میخواهم به حرکت خوب کارگران در ارسال نامه به وزیر کار ارجاع دهم. به باور من (و گویا به باور بسیاری از کارگران) ریشه مشکلات اخیر، تورم بیسابقه، گسترش بیکاری و در یک کلام، فشار اقتصادی، اجرای طرح حذف یارانهها است. این یک طرح اقتصادی است که در مجلس تصویب شده و قطعا این امکان هم وجود دارد که توسط همان مجلس متوقف شود. پس به باور من، پیش از هر اقدام اعتراضی دیگری، ابتدا باید یک دستمایه قانونی ایجاد کرد. مثلا، ارایه طومارهای مردمی به مجلس با درخواست «توقف طرح حذف یارانهها». کافی است یک یا چند نماینده از جانب مردم این درخواست را به مجلس ببرند. از آن پس، میتوان در پیگیری این مطالبه طرحهای ابتکاری نظیر همین حرکت اخیر را در دستور قرار داد. قطعا، افزایش شمار امضا کنندگان یک درخواست به مجلس، در کنار موج حرکتهای حمایتی از آن، مجلس و دولت را در حالت آچمز قرار میدهد. بدین ترتیب دیگر هیچ یک از آنان نمیتوانند مدعی شوند که مردم از این طرح راضی هستند. از آن پس یا باید آشکارا در برابر حرکتهای رو به گسترش مردمی در مطالبه ساده «نان» مقاومت کنند، و یا در نهایت باید به توقف این طرح رضایت بدهند. اتفاقی که میتواند یک پیروزی بزرگ تاریخی باشد در واکنشهای اجتماعی به تصمیمات حکومتی.
تحریم نان نشان دهنده تفاوت فکری و عدم درک سطوح مختلف و البته تهی دست جامعه است. قشری که در زمان رفاهش تنها نان و انگور می خورد و حال تنها به نان می اندیشد چگونه می تواند نان را نیز بر زمین بگذارد؟ چه بسا برای ساعتی. این همان اشتباه «خود ما تمام جامعه هستیم» است.
پاسخحذفدوست عزیز رهگذر از 3 روز نان نخوردن کسی نمیمیره مخصوصا که الان چلوکباب پرسی میشه 3 تومن و نون بسته ای 1000 تومن که 2 تا تخم مرغ هم بهش اضافه کنی میشه 3 تومن پس نتیجه 3 روز میشه نون نخرید ولی اگه تو خیابون خواهرتو بگیرن ببرن و یا بهت بی احترامی بکنن ممکنه همون لحظه بمیری و .... پس لطفا این همه قشر محروم رو به وسط نکشین همین قشر محروم هم عضو همین کشور هستن پس اگه میخوان از این وضعیت در بیان باید مبارزه کنن
پاسخحذفمبارزه بکنید، مردم را هم تشویق به این کار کنید، اما...
پاسخحذفوقتی مبارزه می کنید همه آرزوهایتان را مطرح نکنید.
همه نعمت های عالم را درخواست نکنید!!
همه خوبی ها را ردیف نکنید!!
توقف حذف یارانه ها، توقف غنی سازی، روی کار آمدن شخصیت های توانا ، تنها آرزوهای قابل وصول در جامعه ماست.
وقتی مبارزه شروع می شود، قند تو دلتان آب نکنید.
پاسخحذفیکدفعه یاد فرانسه نیفتید.
فکر نکنید تا شش ماه دیگر اینجا فرانسه می شود!!
همه آرزوها را پیش چشم تان مجسم نکنید!!
انگار همین دیروز بود
تابستان 57 بود، نوجوان بودم.
از پسر عمویم پرسیدم این شلوغی ها برای چیست؟
گفت اگر مردم پیروز شوند اینجا مانند فرانسه می شود!!
شما سی سال از آن زمان بزرگترید
آنها بچه شما بحساب می آیند
" همه آرزوها را ردیف نکنید "
حتمأ شنیده اید که آدم زیرک آرزوهایش کوچک است.
باور نمی کنید ( اما سعی کنید )
همیشه و در هر زمینه ای ، از آرزوهای کوچک بیشتر عایدتان می شود.