شب گذشته جناب «سید محمد حسینی»، وزیر فرهنگ و
ارشاد در برنامه «نگاه یک» از شبکه اول سیما حاضر شدند تا به بهانه برگزاری
نمایشگاه کتاب، در مورد مشکلات صنعت نشر توضیحاتی بدهند. در بخشی از گفت و گو مجری
برنامه مسئلهای را مطرح میکند بدین مضمون: «چرا کتابها که تیراژ معمول آنها
چیزی در حد یکی دو هزار نسخه بیشتر نیست باید حتما قبل از انتشار مجوز بگیرند، اما
مثلا مطبوعاتی که گاه دهها هزار نسخه در روز فروش میروند و تاثیرگزاری بیشتری هم
دارند ابتدا منتشر میشوند، بعد اگر مطالب آنها مشکلی داشت به دادگاه احضار میشوند؟» (نقل به مضمون)
به ظاهر طرح این سوال باید یکی از اصلیترین مشکلات
صنعت نشر کشور، یعنی اخذ مجوز انتشار را به چالش کشیده و برطرف کند، اما زاویه
نگاه وزیر فرهنگ که باید متولی مسئله نشر کشور باشد بسیار جالب است؛ ایشان جنبه
دیگر سوال را هدف قرار داده پاسخ میدهند: «نیروهای ما محدود است و امکان این را
نداریم که تمامی مطبوعات را پیش از انتشار بررسی کنیم»! (نقل به مضمون)
در واقع بالاترین مقام مسوول دولتی در حوزه
فرهنگ و ارشاد، هیچ ذهنیتی ندارد بجز اینکه «سانسور اصل است، مگر اینکه زورمان
نرسد»! فقط لطف کردند و نفرمودند که «اگر نیروهای کافی را داشته باشیم دهانتان را هم میبوییم تا
نگویی دوستت دارم»!
حاشیه:
یک نکته جالب دیگر هم صحبتهای جناب حسینی داشت.
وقتی گزارش برنامه از ناشران نمایشگاه پخش شد همه اعتراض داشتند که کاغذ بسیار
گران شده و به مسئله نشر ضربه زده است. جناب وزیر در واکنش به این اعتراض فرمودند
که «به هر حال یارانه کاغذها از سال 85 هدفمند شده است»! لازم به یادآوری نیست که این
«هدفمند» شدن یارانه همان «حذف یارانه» کاغذ است، اما گمان میکنم باید به تاریخ
این مسئله دقت کنید: سال 85! یعنی جناب احمدینژاد و دولت فخیمه ایشان، پس از
رسیدن به قدرت و در همان سال 85 بلافاصله به سراغ بازار نشر و کتاب رفتند و در
حالی که هنوز هیچ خبری از طرح حذف یارانهها نبود، یارانه کاغذها را لغو کردند!
یادآوری میشود که طرح حذف یارانهها از آذرماه سال 89 به اجرای رسمی درآمد. (+)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر