شاید امروز از یک احساس خوب مینوشتم. از تنظیم دلنشین آهنگها که آنقدر قوی است که دیگر اهمیتی ندارد فلان خواننده گروه، روز اجرا صدایش گرفته باشد و تمرکز خود را از دست داده باشد. حتی با خارج خواندن یک نفر هم باز آهنگ به دل مینشیند. شاید هم از بیسلیقگی در پوشش اعضای گروه انتقاد میکردم. به هر حال در کشور ما تعداد کنسرتهای موسیقی آنقدر محدود است که حالا حالاها کار داریم تا تمرکز خودمان را در گام نخست از گرفتن مجوز و در گام دوم از خود موسیقی فراتر ببریم و ای بسا به فرم صحنه، پوشش گروه و حتی حرکتهایی که میتواند به جذابیت اجرا کمک کند برسانیم. همه اینها ممکن بود، اگر اعضای گروه «دنگشو» در بخش پایانی کنسرت خود آن برخورد غیرقابلپیشبینی را انجام نمیدادند!
داستان از چه قرار بود؟
کنسرت به همت یک نشریه دانشجویی و گروه موسیقی دانشگاه صنعتی شریف برگزار شده بود و روز پنجشنبه، قرار بود گروه برای آخرین اجرا به روی صحنه برود. همه چیز به ظاهر خوب پیش میرفت. تا اینکه نوبت به اجرای آخرین آهنگ کنسرت رسید و با اعلام سخنگوی گروه، تماشاگران منتظر اجرای ترانه «خوابم یا بیدارم» شدند. در این لحظه گفت و گویی میان دو نفر از اعضا درگرفت، سخنگو رو به حاضران اعلام کرد «حس آهنگ رفت»! بعد گفت و گوهای میان اعضا کمی ادامه پیدا کرد و گروه به ناگاه صحنه را ترک کرد. کل ماجرا آنقدر سریع و قافلگیر کننده رخ داد که تماشاگران تا چند دقیقه متوجه اتفاقات نشدند و همچنان در سالن تاریک منتظر ادامه برنامه نشستند. پس از مدتی که چراغها روشن شد تازه حاضران متوجه شدند که واقعا اعضای گروه «قهر کرده» و سالن را ترک کردهاند! حالا زمانی بود که همه از همدیگر بپرسند «چی شد؟» و شروع به گمانهزنی کنند که «یک نفر خندید»! یا «نه؛ وقتی داشت معرفی میکرد یک نفر داد زد: شایا تیمت رو بردار و برو». «نه بابا؛ گفت شایا تیمت رو بردار و بیا». «ولی اون که مال آهنگ قبلی بود؛ اینجا چرا قهر کردند؟» و ...
اخلاق حرفهای داشته باشید
فارغ از اینکه در سالن اجرا اتفاق ناخوشآیندی رخ داده است با خیر، من اعضای گروه و تیم پشتیبانی آنان را مسوول اجرای یک کنسرت میدانم. اگر اجرا به خوبی به پایان برسد افتخار آن در کارنامه گروه ثبت خواهد شد، پس اگر هم مشکلی پیش بیاید خود گروه است که آسیب خواهد دید. با چنین نگرشی، اعضای گروه باید حداکثر توان خود را برای نمایش یک اجرای بیدردسر به خرج بدهند. به ویژه، این بر عهده سخنگوی گروه است که با تماشاگران ارتباط دارد. او میتواند با هنرمندی خود، جو سالن را کنترل و حتی هدایت کند. همه اینها به کنار، در نهایت تماشاگر برای حضور در سالن هزینه پرداخت کرده و گروه نیز «پول» گرفته است. صرفنظر از اینکه اینجا مورد معامله یک اثر یا اجرای هنری است، باید پذیرفت که نمیتوان از قوانین کلی معامله تخطی کرد: «همیشه حق با مشتری است»!
در کشور ما برخورد عجیبی نیست که فروشندهای با مشتری خود چنان برخورد کند که انگار لطفی در حق او مرتکب شده و مشتری باید سپاسگزار باشد. اما اینکه فروشنده پول مشتری را بگیرد و کالای خود را نصفه و نیمه عرضه کند دیگر یک ناهنجاری حرفهای نیست، رسما وارد فاز «دزدی» و یا «کلاهبرداری» میشود. در بهترین حالت میتوان گفت «کاری که اعضای گروه دنگشو در جریان اجرای خود انجام دادند یک کمفروشی آشکار بود».
در این مورد باید بگویم اولا، اینکه اعضای گروه در جریان اجرا «حس آهنگ» را از دست بدهند صرفا بیتجربگی خود را به نمایش درآوردهاند. نوازنده حرفهای نباید تحت تاثیر جو سالن و یا تعابیری همچون «حس آهنگ» قرار بگیرد. در ثانی، بر فرض هم که این اتفاق رخ داد، گروه باید این آمادگی و خلاقیت را داشته باشد که یا بلافاصله یک آهنگ دیگر را در دستور قرار دهد و یا به هر طریق دیگر مخاطب خود را سرگرم کند. مثلا میتوان از یکی از اعضای گروه که آمادگیاش را دارد تقاضای یک تکنوازی به عنوان حسن ختام را داشت. به هر حال باید رضایت را در تماشاگر حفظ کرد. کاری که گروه «دنگشو» نه تنها انجام نداد، بلکه گویی به صورت عمدی بر نتیجهای کاملا متفاوت تاکید داشت!
اخلاق هنری داشته باشد
هنرمندی که مردم را دوست نداشته باشد و از صمیم قلب به مخاطب خود عشق نورزد، «هنرمند» نیست. این باور من است و بر پایه همان هم قضاوت میکنم: «اعضای گروه دنگشو، علیرغم تمامی احترامی که برای آثار زیبایشان قایل هستم، هنرمند نیستند»!
در بخشی از اجرا و در میان تشویقهای تماشاگران، یک نفر از ته سالن داد زد «شایا، تیمت رو بردار و بیا». فریادی که با توجه به جو سالن و صحبتهای قبلی به طنز گرفته شد و همه را به خنده انداخت. در ادامه سخنگوی گروه در چند مرحله گفت: «ما تا به حال فقط در محیطهای فرهنگی برنامه داشتهایم و تجربه اجرا در فضای استادیومی را نداریم». ظاهر قضیه یک شوخی بود که چندان روی عبارات آن دقت نشده بود چون به هر حال نزدیک 200 تماشاگر حاضر در سالن دوست نداشتند کسی به آنها بگوید «جمع شما بر خلاف سالنهای دیگر فرهنگی نیست». ولی در ادامه کار بدتر هم شد؛ وقتی گروه قهر کردند و رفتند تازه همه فهمیدند که سخنگو ابدا آن حرفها را از سر شوخی نمیزده و آشکارا قصد توهین به تماشاگران را داشته است. گویی میخواهد در عوض یک تشویق ناخوشآیند از جانب یکی از تماشاگران، تمامی حضار را مجازات کرده و آنان را تحقیر کند. این برخوردی نیست که من از یک هنرمند انتظار دارم. این برخورد افرادی با ظرفیت پایین است که مغرورانه خود را برتر از دیگران میپندارند و ابدا هم حاضر نیستند این حس خودبرتربینی افراطی را پنهان کنند.
مشاهده چنین برخوردی از یک گروه به نسبت تازهکار با اعضایی کاملا جوان و ناشناخته بار دیگر من را به لزوم دقت بیشتر در شخصیت اساتیدی مانند «شجریان» وا داشت. اینها با این سطح از شهرت و توانایی، اینچنین خود را از جرگه مردم و مخاطبان جداکرده و در جایگاهی برتر قرار دادهاند، وای به روزگاری که به شهرت و افتخاری در سطح امثال شجریان برسند!
(برخورد زننده دیگر، در همان زمان معرفی و هنگامی رخ داد که تماشاگران سراغ یکی از اعضای پیشین گروه را گرفتند. واکنشی که معرفی کننده گروه نشان داد و حاکی از نوعی انزجار از عضو پیشین بود کاملا دور از شان بود)
اخلاق انسانی داشته باشید
در پایان اجرای هر آهنگ، سخنگوی گروه به تشویق تماشاگران واکنش نشان میداد و تاکید میکرد «من هیچ چیز را به اندازه این تشویق شما دوست ندارم» یا «شما آنقدر خوب تشویق میکنید که ما به خودمان هم حسودی میکنیم». چه کسی تصورش را میکرد چنین عباراتی در نهایت به «ما تا به حال فقط فقط در محیطهای فرهنگی اجرا داشتهایم» و البته آن قهر بدون خداحافظی ختم شود؟ تنها نتیجهای که من از کنار هم قرار دادن این برخوردها گرفتم این بود که گوینده از ابتدا هیچ صداقتی در کلام خود نداشت. او حس واقعی خود را در برخورد با احساسات تماشاگر بیان نمیکند، بلکه فریبکارانه قصد داشت نوعی احساس صمیمیت را شبیهسازی کند. در یک کلام: او دروغ میگفت و چیزی نشان میداد که نبود. (بودند کسانی که وقتی گوینده بخشی از سخنان خود را به تمجید از «پنجمین اختر تابناک آسمان امامت» اختصاص داد، احساس مشابهی از بیصداقتی را از کلام او برداشت کردند) به هر حال این دیگر نه به رفتار حرفهای مربوط است و نه به هنرمندی، دروغگویی و تظاهر خارج از شان انسانی است.
این اجرا مربوط به کی بوده؟
پاسخحذفآدم حسابی، من خودم از دانشجو های دانشگاه شریفم و تو اجرای پنجشنبه گروه بودم، این حوادثیم که شما میگی اصلاً اتفاق نیفتاد، حالا نمی دونم هدف شما از این چرت و پرت هایی که میگی چیه؟!! یا شاید خودت نبودی و اشتباه به گوشت رسیده داستان! عزیز من شما که به لباسه اعضای گروه گیر میدی میشه بگی مثلاً چی باید می پوشیدن، توقع داری مثله استیون تیلور تریپ بزنن بیان سره صحنه، یا اینکه میگی توهین کردن، خوده تاها تو چند تا صحنه مثله قبل از اجرای آهنگ نامه های اسپند و قضیه شوخیش با ساعت، یه جورایی از بچه های شریف تعریف ام کرد. شما که قصدت مشخصه، می خوای گروهو بکوبی، اما برادر من زشته، با این کارا به جایی نمی رسی؟!
پاسخحذفراستی یادم رفت این قسمت اخلاق انسانی داشته باشیدو (تو متن خودت هست) به نظرم بهتره به خودت یاد آوری کنی.
پاسخحذفناشناس گرامی من انوشه گرجانی شماره شناسنامه 63237، شاهد اجرای دوم دنگ شو - روز پنج شنبه - بودم. همه ی "وقایع" مربوط به روز کنسرت که در این نوشته منعکس شده است را با چشم و گوش خود دیدم و شنیدم.
پاسخحذف"چرت و پرت" شایسته ی کامنت شماست.
غافل گیر کننده
پاسخحذف