نام
«محمدجواد ظریف» تا کنون با پرونده هستهای کشور در هم تنیده بوده. این دستاورد بینالمللی
دولت به واقع نیز چشمگیر و قابل احترام است، اما به شخصه گمان میکنم ماموریت
جدیدی که آقای ظریف در مسافرت به کشورهای منطقه بر عهده گرفته است، اصلیترین سنگ محک
برای سنجش تواناییهای دیپلماتیک او خواهد بود.
با
روی کار آمدن دولت حسن روحانی، پرونده هستهای، از بحرانیترین وضعیت خود طی ۱۳
سال گذشته، به سرعت و ظرف کمتر از دو سال به نقطه «پایان خوش» رسید. با این حال،
این دستاورد بزرگ، به چند دلیل نمیتوانست آزمونی همه جانبه در سنجش تواناییهای
وزیر خارجه کشور به حساب آید. نخست از آن جهت که انتخابات ۹۲ بخش عمدهای از مسیر
کلی مذاکرات را مشخص کرده بود. دست رد مردم به سینه «سعید جلیلی» و گفتمان
«مقاومت» او، از دو سال پیش مشخص کرد که مسیر دیپلماسی هستهای یک راه بیشتر
ندارد: «دستیابی به توافق برای رفع تحریمها». از اینجا به بعد، فقط جزییات توافق
باقی مانده بود. دلیل دوم، طرف معامله در پرونده هستهای بود. ۶ کشور بزرگ جهان که
اولا منطق گفتوگو را میفهمیدند و در ثانی، تکلیفشان با خودشان مشخص بود.
بالاترین مطالبه این گروهها اطمینان از توقف حرکت ایران در مسیر ساخت بمب هستهای
بود. خارج از این چهارچوب، خطری این کشورها را تهدید نمیکرد.
حالا
اما، با پایان یافتن بحران هستهای، ماموریت جدیدی به وزارت خارجه محول شده است که
بر خلاف ماموریت نخست، نه تنها مسیر حرکت، بلکه حتی ابتدا و انتهای آن مشخص نیست.
شکاف عمیق میان ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس به سرکردگی عربستان روز به روز
در حال گسترش است. منافع طرفین آنچنان عجیب و در هم پیچیده است که همچون یک کلاف
سردرگم، یافتن نقطه شروع را بسیار دشوار میکند. دیوار بیاعتمادی اینبار از جنس
دیگری است. هر یک از طرفین، دیگری را خطری بالقوه برای «نابودی» خود قلمداد میکند.
حتی در خوشبینانهترین حالت هم که همه سوء تفاهمات کنار گذاشته شود و طرفین با
حداکثر حسننیت ممکن برای حل مشکل پای میز مذاکره بنشینند، یافتن راه حلی برای
بحرانهای ایجاد شده تا حدودی «غیرممکن» مینماید!
سرنوشت
سوریه چه باید باشد؟ آیا ممکن است «اسد» را در مسند قدرت ابقا کرد؟ آیا میتوان بدون
فرصت دادن به بنیادگرایان تروریست، حکومت را در اختیار مخالفاناش قرار داد؟ در
یمن چه باید کرد؟ سرنوشت اعتراضات بحرین به کجا کشیده میشود؟
به
تازگی، سرمقالهای به قلم «محمد جواد ظریف» به صورت همزمان در چهار روزنامه در
کشورهای مصر، لبنان، کویت و قطر به چاپ رسیده است. (+)
فحوای کلام آقای وزیر، دعوت از کشورهای منطقه برای همفکری و گفتوگو است. اینبار
اما مساله، صرفا در ایجاد اراده کافی برای گفتوگو در تمامی طرفین درگیری خلاصه
نمیشود. راهحل بحرانهای در هم تنیده منطقه آنقدر دور از دسترس است که حتی نمیتوان
یک مدل پیشنهادی به عنوان طرح اولیه ارایه کرد. اینجاست که درایت وزیر امور خارجه،
نه تنها در جلب اعتماد طرف مقابل، بلکه در ارایه راه حلی قابل گفتوگو در بوته آزمون قرار میگیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر