فیضالله
عربسرخی معتقد است: «عملكرد دولت آقای روحانی در زمینه
مسایل داخلی ضعیفتر از سیاست خارجی بوده است». (+) این نظری است که
بسیاری از دیگر منتقدان نیز با آن همراه هستند و باور دارند که دولت، سیاست داخلی
را قربانی روابط بینالملل و تا حدودی هم رونق اقتصادی کرده است. به باور من هم
این منتقدان حق دارند، اما نه خیلی!
* * *
«حسن
ارسنجانی»، مغز متفکر و یکی از اصلیترین طراحان پروژه «اصلاحات ارضی» در
دوران پهلوی بود. اصلاحاتی که هرچند روی کاغذ ظاهری تماما مترقی و اصلاحطلبانه
داشت، اما در عرصه عمل دو بحران بزرگ برای حکومت پهلوی ایجاد کرد. نخست آنکه شتابزدگی
دستگاه اجرایی سبب شد تا از نظر اقتصادی، پروژه در دستیابی به بسیاری از اهداف
خودش شکست بخورد. (که ریشه یابی این عوامل اقتصادی موضوع این یادداشت نیست) مشکل
دوم اما به قیمت سرنگونی رژیم تمام شد! در واقع، اصلاحات ارضی، با ریشهکن کردن
قشر ملاکان و زمینداران، سنتیترین پایگاه هواداران سلطنت را از بین برد و حتی در
مواردی به مخالف بدل کرد!
بعدها،
«علی امینی»، نخستوزیر اصلاحطلب وقت که همان زمان هم از عواقب ویرانگر شتاب در
اجرای آن پروژه آگاه بود در کتاب خاطرات خود نوشت: «ارسنجانی
چهار اسبه میتاخت. یک روز که پس از تشکیل آن کنگرهها به دیدن من آمد پرسیدم این چه
اشتباهاتی است که پی در پی میکنید؟ مگر عاقبت آن را نمیبینید؟ خندید و گفت:
«ایشان» مزاجشان چنین کارهای را میطلبد و بنده هم متخصص پوست خربزه هستم. پوست خربزه
را میاندازم! دیگر با ایشان است که پایشان را روی آن بگذارند و سر بخورند، یا نگذارند»!
سالهای
سال بعد، «عباس عبدی»، احتمالا با انگیزه مشابهی به صف موافقان توزیع نقدی یارانهها
پیوست. استدلال آقای عبدی این بود که اگر دست دولت را از پول نفت کوتاه کنیم و در
مقابل مجبورش کنیم که از مردم مالیات بگیرد، خواسته یا ناخواسته دولت ناچار به
پاسخگویی میشود. در واقع، آقای عبدی امیدوار بود که به مانند ارسنجانی، پوست
خربزهای زیر پای دولتهای نفتی بیندازد که با دست خود، آخرین ریسمان استقلالشان
از مردم را پاره کنند. با این حال، یک جای کار هنوز میلنگید. هرچند یارانههای
نقدی دست دولتها را از ریخت و پاشهای بیحساب و کتاب میبست، اما لزوما با پاسخگویی
همراه نشد!
* * *
کلیپ
کوتاهی وجود دارد از پشت صحنه آمادگی محمود احمدینژاد برای یکی از گفتوگوهای
زنده تلویزیونی. (ببینید+)
مجری از او میپرسد: «فقط اقتصادی ببندیم»؟
احمدینژاد جواب میدهد: «نه، سیاسی هم میتوانید
بپرسید» و بلافاصله تاکید میکند: «سیاست
جهانی دیگر؟» در ادامه هم نارضایتیاش را از احتمال طرح پرسش در زمینه
کاملا مشخصی همچون روی کار آمدن باراک اوباما
اعلام میکند و خودش پیشنهاد سوال میدهد: «وضعیت
جهان به کدام سمت میرود؟!» همین تصویر کوتاه، نشانه گویایی است از وضعیت
پاسخگویی بسیاری از سیاستمداران ما! بیزاری از پرداختن به مشکلات سیاست داخلی،
فرار از طرح هرگونه موضوع ملموس و البته پناه بردن به موضوعات کلی در خارج از
مرزهای کشور که دستآخرش هم هیچ چیزی عاید کسی نشود!
پرونده
هستهای کشور، از نزدیک به ۱۳ سال پیش، بزرگترین دستمایه برای چنین رویکردی را
فراهم کرد. دستمایهای که تنها با جنگ ۸ ساله قابل مقایسه بود و همچون بهانهای همیشگی
میتوانست جایگزین هر دغدغه ملموس و روزمرهای شود. پاسخ هر پرسشی که از دل جامعه
طرح میشد ارتباطی هم به پرونده هستهای پیدا میکرد. پس حتی زمانی که مشکلات
اقتصادی کمر جامعه را خم کرد، دولتمردان به جای پاسخگویی توصیه کردند که
«کمربرندها را سفتتر ببندید» چرا که «ما نه در شعب ابیطالب، که در وضعیت بدر و
خیبر هستیم»!
دولت
حسن روحانی هم برای مدت ۲ سال پیگیری بسیاری از وعدههای سیاسی خود را به حصول توافق
هستهای موکول کرد. از این نظر، اگر دستیابی به توافق را «پایان زنگ تفریح دولت»
قلمداد کنیم چندان به بیراهه نرفتهایم. حالا دیگر دولت مانده است و کوهی از مشکلات
اقتصادی، اجتماعی و البته سیاسی.
* * *
من
با آقای سحرخیز و دیگر منتقدان موافق هستم که دولت روحانی، طی این دوسال، در مقابل
دستاوردهای بزرگی که در عرصه بینالملل کسب کرد، کنش آشکاری در سیاست داخلی به خرج
نداد. با این حال باور دارم حل مساله هستهای، هرچند در حوزه بینالملل تعریف شده،
اما عملا بزرگترین مقدمه ضروری برای اصلاح نظام سیاسی کشور بود! در واقع، روحانی
با منتفی کردن پرونده هستهای پس از ۱۳ سال، آخرین دستاویز برای فرار از زیر بار
مسوولیتهای حکومتی را بلاموضوع کرد تا خودش، جانشیناناش و حتی دیگر بخشهای
حکومتی از این پس بیواسطه و بیبهانه ملزم به پاسخگویی مداوم باشند. تردید نباید
کرد که هر حکومتی که اینچنین در برابر جامعه خود در موقعیت پاسخگویی قرار گیرد،
مستقل از قوانین و ساز و کارهای انتخاباتیاش، به سمت رویکردهای دموکراتیک گام بر
خواهد داشت.
پینوشت:
یادداشت
«چرا مذاکرات
باید شکست بخورد؟» به همین دغدغهها و نگرانیهای جریانات غیردموکراتیک از
نتایج سیاسی توافق هستهای پرداخته بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر