مقدمه مترجم (FREEDOM): در حالی که بخش بزرگی از افکار عمومی منتقد داخل کشور هنوز احمدینژاد و یارانش را با همان تصویر ذهنی که در دهه هشتاد از او دارند، میبینند و میسنجند، روزنامه نگار «تایمز لندن» در مقاله زیر احمدینژاد و موقعیتاش را در قالب مناسبات تازه و امروزین قدرت در ایران بررسی میکند. او به طور ضمنی، این احمدینژاد جدید را رفرمیستی سکولار و اصلاحطلب معرفی میکند که هنوز از سوی افکار عمومی به دلیل اعتراضات خونین سال 88 باور نشده است. انتشار این مقاله میتواند انتشار تصویر تازهای از بازیگر اصلی این روزهای سیاست ایران باشد که همچون اکثر بزنگاههای حساس تاریخی از سوی یک روزنامه نگارخارجی رصد شده است. گویا در این دیار تقدیر تاریخ بر این است که ما همواره تصویر خود را با ناباوری در آینه دیگری ببینیم تا به گونهای خودآگاهی نایل شویم. بدیهی است در نهایت، سنجش میزان صحت و سقم این تصویر با خواننده است و البته نقد آن میتواند ما را در آگاه شدن به وضعیتی که در آن هستیم یاری دهد.
* * *
(منبع+): رییس جمهور ایران، احمدینژاد در حال برنامه ریزی یک حمله بزرگ به قدرت سیاسی روحانیون کشور، در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده است. احمدینژاد و دست راستش اسفندیار رحیم مشایی، در حال طراحی جدایی دین از دولت هستند و این در صورتی است که مشایی بتواند رییس جمهور بعدی ایران در ماه ژوئن باشد. در صورت موفقیت، این بزرگترین ضربه جدی به قدرت روحانیت از زمان انقلاب اسلامی در سال 57 است. محدود کردن تاثیر و نفوذ آیت الله خامنهای میتواند کاملا ساختار تئوکراتیک (مذهبی) حکومت ایران که از زمان انقلاب پابرجا مانده است را خلع سلاح کند.
منابع ایرانی میگویند که رییس جمهور و مشایی جلساتی با متحدینشان در روزهای اخیر برگزار کردهاند تا استراتژی خود را برای انتخابات پیش رو به منظور تعیین جانشین احمدینژاد تعیین کنند. در یک جلسه مشایی منتقدانه به دخالت آیتاللهها در حکومت حمله کرد. وی گفت «من برای روحانیون بیشترین احترام را قایلم اما آنها سیاستمدار نیستند. وجود آنها ( درسیاست) به سیاست ورزی ایرانیان آسیب میزند. نقش آنها باید فقط معنوی باشد». یک منبع ایرانی گفت: «مشایی اضافه کرد در چهار سال آینده ما فرصت داریم قانون اساسی را تغییر دهیم». مشایی مشخصا نگفت اما اشارهاش واضح بود که جدایی دین از دولت را تایید میکرد.
موانع بزرگی بر سر راه این دو مرد قرار دارد. مشایی بوسیله روحانیون ایران تحقیر میشود و از او متنفرند زیرا وی را عامل جدال تلخ و گزنده قدرت میان رییس جمهور و رهبر میدانند که رژیم را در دو سال اخیر دچار شکاف و پارگی کرده است. رهبر ناامید ایران به شدت به دنبال جایگزین کردن احمدینژاد با یکی از دست نشاندههای منتخب خودش میگردد و مصمم است تا از کاندید شدن مشایی در ماه ژوئن جلوگیری کند. روحانیت کنترل شورای نگهبان را در دست دارد که لیست کاندیداها را پیش از به رای گذاشته شدن چک میکند. در هر حال رییس جمهور هم کنترل وزارت کشور که مجری انتخابات است را در اختیار دارد. یک هفته پیش، احمدینژاد در انتخابات نظام پزشکی به طور ضمنی تهدید کرد که در صورت ردصلاحیت مشایی انتخابات را برگزار نمیکند.
قانون اساسی احمدینژاد را از انتخاب شدن برای بار سوم منع کرده است. با این حال همان طور که دشمنانش میترسند او امیدوار است که قدرت را در پشت صحنه حفظ کند (مشابه مدل مدودف – پوتین در روسیه). حتی اگر مشایی اجازه حضور در انتخابات را بیابد پیروز شدن کار مشکلی است. هر چند او در بین گروههای سیاسی بدنام است و از امتیازی در سطح ملی برخوردار نیست اما احمدینژاد اشاره کرده است که او همه حیثیت و اعتبار خودش را برای حمایت از رفیقش به کار میگیرد.
یک منبع در تهران میگوید «احمدینژاد قدرت جنگندگی زیادی دارد. او میتواند روزنامه نگاران را بخرد و در کانالهای تلویزیونی طوفان به پا کند و موجی پیرامون مشایی به راه بیاندازد. همه چیز به این بستگی دارد که آنها چقدر پول دارند و اینکه آیا آنها میتوانند این پول را در مسیرهای بزرگی به جریان بیاندازند یا نه».
روسای جمهور قبلی به دنبال راهی برای به چالش کشیدن قدرت روحانیت بودند اما همگی در برابر قدرت سیاسی رهبر جمهوری اسلامی سر تسلیم فرود آوردند. در حالیکه احمدینژاد مبارز و سرکش باقی مانده است و تهدیدات مکررش برای افشای فساد در قلب رژیم و پاسخ خامنهای که به طرز غریبی منفعلانه بود، بسیاری را در تهران به این نتیجه رسانده است که رییس جمهور از خود روحانیت هم سند رسوایی در اختیار دارد.
رابطه میان رییس جمهور و رهبر که زمانی متحد یکدیگر بودند، از زمان انتخابات مناقشه برانگیز سال 2009 رو به تباهی رفت. انتخاباتی که اعتراضات بسیاری در مورد تقلب در رای گیری و سرکوب شدید از سوی حکومت را موجب شد. خامنهای زمانی که تایید رییس جمهور از سوی وی برای پیروزی قاطعش در انتخابات کافی نبود ضعیف شد. از رهبر ایران به عنوان مقتدای معنوی جامعه انتظار میرفت که فراتر از دعواهای سیاسی باقی بماند اما در عوض همان طور که در گل و لای کشمکشها فرو میرفت رابطهاش با احمدینژاد نیز زهرآگین و تیرهتر شد.
بعد از خونریزیهای سال 2009 برای رای دهندگان ایرانی سخت است که احمدینژاد را به عنوان یک رفرمیست (اصلاح طلب) سکولار بپذیرند. علی انصاری، پروفسور تاریخ ایران در دانشگاه اندروز میگوید «احیای احمدینژاد و مشایی به عنوان سکولاریستهای لیبرال با ناباوری مواجه خواهد شد اما آنها میتوانند آسیب زیادی (به روحانیت) بزنند. خامنهای به مرحلهای از عمر سیاسی خودش رسیده است که به سختی میتواند نیروهای گوناگونی را (که در فضای سیاسی) رها شدهاند کنترل کند».
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند.
چند ماه دیگر هیچ اثری از احمدی نژاد و اطرافیانش باقی نخواهد ماند، بطوریکه گویی چنین افرادی اصلأ وجود نداشته اند.
پاسخحذفمدارای حکومت با آنها فقط به این خاطر است که می داند این گره با دست به راحتی باز خواهد شد.
حتی در تاریخ هم بیشتر از یک جمله کوتاه از احمدی نژاد نوشته نخواهد شد.
. . .
غربی ها باهمه علم و تجربه ای که دارند در شناخت مردم جهان سوم یا خاورمیانه ضعیف اند.
در هر زمینه ای که فرهنگ و رفتار مردم تاثیر دارد، تقلید از غرب دیگر کار درستی نیست.
فرمودید:
" گویا در این دیار تقدیر تاریخ بر این است که ما همواره تصویر خود را با ناباوری در آینه دیگری ببینیم تا به گونهای خودآگاهی نایل شویم. "
غربی ها هیچوقت در سیاست برای ما مفید واقع نشده اند.
اگر موردی بوده بفرمائید.
ما در سیاست نباید خیلی روی نظرات و تحلیل های غرب حساب کنیم.
با همه خدمتی که به بشریت کرده اند، باوجود آنکه تمام حقایق جهان را آنها کشف کردند. باوجود آنکه تمام داشته های بشر را آنها بوجود آوردند.
اما ملل جهان سوم را به اشتباهی انداختند که برای بشر بی نهایت هزینه داشت و آن اینکه گفتند:
آزادی و دمکراسی در هر جامعه ای مفید و ممکن است.