نخست:
شما خون مردم را میمکید!
جناب
داستایوفسکی، در بخشی از رمان «برادران کارامازوف»، صحنهای را ترسیم میکند که
گروهی از ملاکان به میهمانی گروهی از راهبان و صومعهنشینان رفتهاند. راهبانی که
در دوران روزه بر خود سخت میگیرند و نان خشک و «ریزهماهی» میخورند، اما در
نهایت خان نعمتشان گسترده است: «... فئودور پاولوویچ
خطاب به عابد گفت: پدران، دروغ را خوش ندارم، حقیقت را میخواهم، اما حقیقت را نمیتوان
در خوردن ریزهماهی جست و این را به صدای بلند اعلام میکنم. ای رهبانان، چرا روزه
میگیرید؟ چرا رای آن انتظار پاداش از آسمان دارید؟ خب برای پاداشی مثل آن من هم
میآیم و روزه میگیرم. نه؛ راهب مقدس، سهی کنید در دنیا با فضیلت باشید و به حال
اجتماع مفید. بیآنکه به خرج دیگران خودتان را در صومعه زندانی کنید و بیآنکه برای
آن انتظار پاداشی از آن بالا داشته باشید. اینجا چه چیزی هست؟ شراب شیرین کهنه از
برادران الیسیوف؛ تفو؛ تفو؛ این چیزی است ورای ریزهماهی. نگاه کنید به بطریهایی
که پدران بیرون آوردهاند. ها ها ها! و چه کسی این همه را فراهم کرده؟ روستایی
روس! کارگر صنار پولی را که به کدّ یمین بخ پسن آورده و از دست خانوادهاش و
مالیات بگیر بیرون کشیده اینجا میآورد. پدران مقدس، میدانید؟ شما خون مردم را میمکید!»
(برادران کارامازوف/ داستایوفسکی/ صالح حسینی/ نشر ناهید/
ص۱۳۰)
دوم:
همچنان در حسرت آزادیهای قجری!
جناب
«حاج
شیخ اسدالله ممقانی»، از جمله علمای دوران قاجار بودهاند که بر روی استقلال
مالی کشور و وابسته نشدن به ممالک بیگانه حساسیت فراوان داشته است. در بخشی از
کتاب «نظریه
حکومت قانون در ایران» نوشته «سیدجواد
طباطبایی» میخوانیم: «حاج اسدالله ممقانی که
توجه ویژهای به دخل و خرج کشور دارد، اقامت روحانیان در عتبات را امری مضر به
اقتصاد ایران میداند، زیرا این امر موجب میشود بخشی از ثروت کشور به عنوان سهم
امام به خارج انتقال پیدا کند، بیآنکه نفعی به حال تولیدکنندگان آن ثروت داشته
باشد. او مینویسد: علماء و مجتهدین که در عتبات متوقفاند پول ایران را که از
کثرت فقر و جهالت نزدیک به انقراض است به کیسه دولت آخر (دیگر) میریزند».
ص۱۹۱
همچنین:
«از حیث ممقانی، با توجه به اینکه قند و چایی مصرفی
ایران در زمان او از روسیه وارد و از این بابت ارز بسیاری از کشور خارج میشد،
عزاداری ماه محرم را جایز نمیداند و مینویسند که: «مبلغی گزاف که به قند و چای
روسی در تعزیه صرف میشود، قلب صاح شرع را مجروح مینماید در حالتی که اگر درست
تحلیل شود صرف قند و چای صدمهای است به اسلام.» وی از مراجع دینی میخواهد که با
تبلیغ خود از ریخته شدن بیهوده پولهای نذری به جیب خدّام چلوگیری کنند و آن پولها
را به مصرف ایجاد صنایع جدید برسانند». (همان. ص۱۹۲)
آیا
این فقط یک چماق جدید است؟
در
حاشیه جنجال بر سر مساله «اسیدپاشی» در اصفهان، روسای مجلس و قوه قضائیه از
«سوءاستفاده سیاسی» جریانات سیاسی از وقایع اسیدپاشی برای ضربه زدن به طرح حمایت
از آمرین به معروف گلایه کردهاند. ادعای این گروه این است که این طرح، یک بازی
سیاسی نیست و مخالفان هم نباید از موافقت یا مخالفت خود با آن چماقی برای حمله به
جناح رقیب درست کنند. خیلی ساده اگر بگوییم، میخواهند تا کسی به بهانه اقدامات
خشونتآمیز برخی از مذهبیهای افراطی به اصل طرح امر به معروف حمله نکند.
اما
متاسفانه با سابقهای که از موارد «امر به معروف و نهی از منکر» سراغ داریم، چنین
ادعایی چندان باورپذیر نیست. همین چند وقت پیش، «نجفقلی حبیبی» در یک برنامه زنده
تلویزیونی، از «خرافهگرایی» و «ریخت و پاشهای بیحساب» در عزاداریهای عاشورا
انتقاد کرد. همین جناح اصولگرا، چنان حملهای به او کردند که کم مانده بود کارش
به «ارتداد» کشیده شود. اتهام او «توهین به امام حسین» و عزاداری عاشورا بود. من
همان زمان هم در یادداشت «حسرت آزادیهای
قجری» به مقایسه صحبتهای جناب حبیبی با سخنان «حاج شیخ هادی نجمآبادی»، از
علمای عصر مشروطه پرداختم و پرسیدم که آیا ما حتی در سطح بازخوانی اندیشه پیشگامان
مذهبی مشروطه هم حق انتقاد نداریم؟
پرسش
دقیقتر من این است که آیا حامیان طرح «امر به معروف و نهی از منکر»، صرفا خودشان
را مجری و صاحب اختیار این طرح میدانند؟ آیا تنها منکر جامعه ما مساله حجاب است؟
آیا بنده هم حق دارم از فردای روز تصویب این طرح از منکراتی چون «ظلم»، «فساد
اقتصادی» و «دروغگویی» مسوولین انتقاد کنم؟ آیا ما هم حق داریم در بازخوانی
اندیشههای «شیخ اسدالله ممقانی» علیه این همه ریخت و پاش دستههای عزاداری به جیب
سازندگان خارجی طبل و دهل و بلندگو دست به اعتراض بزنیم؟ آیا میشود درچهارچوب این
طرح، بنده هم مانند روستاییان رمان داستایوفسکی از مراجع عظام انتقاد کنم که حسابهای
نجومی و موقوفات بیپایانی که شما در اختیار دارید، با شکم گرسنه و پاهای برهنه
توده جامعه همخوانی ندارد و شما «خون مردم را مکیدهاید»؟
و
در نهایت اینکه، من هنوز منکری بالاتر از «ظلم» نمیشناسم. آیا فردا به ما هم
اجازه راهپیمایی در «نهی از منکر ظلم» داده میشود؟ یا اینکه امر به معروف هم، بر
خلاف ادعاهای «غیرسیاسی بودن»، صرفا چماق جدیدی است که قرار است به دست یک جناح
سیاسی و جریان پیادهنظاماش داده شود؟
از نظرات این حاج شیخ اسدالله ممقانی چقدر خوشم اومد.
پاسخحذفسپاس بابت این نوشته.