در بازار
داغ وعدههای انتخاباتی، شعار ایجاد اشتغال شاید بیش از دیگر شعارها مورد توجه
افکار عمومی قرار بگیرد. وضعیت بیکاری در کشور نیاز به توضیح و تفسیر ندارد و همه
با آن آشنا هستیم. احتمالا به همین دلیل هم رقبای دولت بیش از هر وعده دیگری روی
کارآفرینی انگشت گذاشتهاند و از ارقامی سخن میگویند که حتی وعده تحققاش هم میتواند
برای لحظاتی کام هر ایرانی را شیرین کند؛ اما معمولا چماق واقعیت از راه میرسد و در
ذهن رای دهنده خردمند این پرسش شکل میگیرد که «با کدام طرح و برنامه اقتصادی قرار
است شاهد چنین تحول عظیمی باشیم»؟
متاسفانه
تا کنون هیچ برنامه مشخصی از جانب نامزدهای مدعی کارآفرینی منتشر نشده که قابلیت
نقد و بررسی داشته باشد. پس در اینجا من فقط میخواهم به یک صنعت کلان اقتصادی و فرصت
ممتاز برای کارآفرینی اشاره کنم که پیشاپیش میتوانیم اطمینان داشته باشیم هیچ
جایی در برنامه اصولگرایان نخواهد داشت؛ چراکه آنان پیش از این نه تنها مخالفت
خود را با آن اعلام کردهاند، بلکه تمام تلاش خود را برای ریشهکن ساختناش به کار
بستهاند.
بنابر
آمار ارائه شده از سوی «فدراسیون جهانی صنعت فونوگرافی»، در سال ۲۰۱۵، درآمد ۲۰
کشور اول جهان از صنعت موسیقی بالغ بر ۱۵ میلیارد دلار بوده است. (برای مقایسه
یادآوری میشود که کل بودجه عمرانی کشور ما در سال ۹۶ تقریبا همین مقدار ۱۵
میلیارد دلار است) آمریکاییها در آن سال به تنهایی نزدیک به ۵ میلیارد دلار
موسیقی فروختهاند. یعنی فقط فروش موسیقی در آمریکا با یک سوم کل بودجه عمرانی ما برابری
میکند. فروش موسیقی انگلیسیها نیز حدود ۱.۵ میلیارد دلار بوده است. شاید تصور
شود مزیت اصلی این دو کشور تولید موسیقی به زبان انگلیسی است که در اکثر جهان به
فروش میرسد. پس لازم است یادآوری کنیم که اتفاقا رتبه دوم جدول به ژاپنیها تعلق
دارد که بیش از ۲.۵ میلیارد دلار موسیقی فروختهاند و درآمد آلمانها هم از
انگلستان بیشتر بوده است.
این صنعت
میلیاردی موسیقی ابدا در قشر کوچک هنرمندان خواننده یا نوازنده خلاصه نمیشود. هر
صنعت بزرگی لاجرم تحرکی ایجاد خواهد کرد که دایره مشاغل آن بسیار گسترده خواهد
بود. کمپانیهای ضبط و توزیع موسیقی، تولیدکنندگان نوارها و دیسکهای فشرده، فروشندگان،
کارگران تولید کننده و البته برگزار کننده و خلاصه هزار و یک جور مشاغل جانبی که از
ضروریات این گردش مالی هستند همگی فرصت دارند تا از درآمدهای این صنعت کلان بهرهمند
شوند. البته مشروط بر اینکه اساسا چنین صنعتی را به رسمیت بشناسیم!
فرهنگ و
هنر و سنت ایرانی، از دیرباز با موسیقی عجین بوده و پیوند داشته است. کمتر کشوری
در جهان وجود دارد که به قدمت ایرانزمین سازها و دستگاههای موسیقی مختص خودش را
داشته باشد. حتی خردهفرهنگها و اقوام ایرانی هم موسیقی و ای بسا سازهای مختص خود
را دارند. در مورد علاقه ایرانیان به موسیقی نیازی به توضیح این نگارنده نیست که
مخاطب خود بهتر میتواند قضاوت کند. اما تمام این ظرفیتها زیر نگاه تنگنظرانه و
رویکرد حذفی و سرکوبگر یک جریان خاص سیاسی در حال خفه شدن است.
تلاش
برای حرام جلوه دادن موسیقی، ممنوع کردن کنسرتهای موسیقی و معادل دانستن آن با
فساد اجتماعی، فقط تیشه اصولگرایان به ریشه صنعت اقتصادی موسیقی نیست؛ بلکه ضربات
سنگینی هستند به ظرفیتهای زیست شاد ایرانیان. تلاشی برای انکار سبکی از زندگی
ایرانی که قدمتی هزاران ساله دارد و در تار و پود روح مردمان این سرزمین ریشه
دوانیده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر