۱۰/۱۵/۱۳۹۸

آیا می‌شود رخت چرک‌ها را در حیاط همسایه شست؟!




پیام اینترنتی «مایکل مور» خطاب به رهبری جمهوری اسلامی بازتاب گسترده‌ای در فضای خبری ما داشته است. هنرمند سرشناس آمریکایی در این پیام خود نوشته:

«من یک درخواست شخصی برای آیت‌الله ایران فرستاده‌ام که در پاسخ به ترور ژنرال ارشدش توسط ما از هیچ نوع خشونتی استفاده نکند و به من و میلیونها آمریکایی اجازه دهد این مساله را صلح‌آمیز حل کنیم».

* * *

در ادب فارسی، یک مثلی داریم که می‌گوید: «آدمی رخت چرک‌اش را در حیاط همسایه نمی‌شوید». کنایه‌ای است بر ضرورت آبروداری که در سنت ایرانیان ریشه و اهمیت بسیار دارد. ملتی که «گونه‌اش را با سیلی سرخ نگه می‌دارد» طبیعتا آن‌چنان اهمیتی به حفظ ظاهر و آبروی خود می‌دهد که حتی اگر حال و روزش هم خراب باشد ترجیح می‌دهد «غریبه‌ها» چندان اطلاعی از آن پیدا نکنند. اما آیا این سنت‌های کلاسیک و ریشه‌دار ایرانی، قابل تعمیم به عرصه عمومی و مشکلات اجتماعی و سیاسی هم هستند؟

سال گذشته، «لیلا حاتمی»، در جریان یک کنفرانس خبری در حاشیه جشنواره برلین صحبت‌هایی انتقادی از وضعیت سیاسی کشور مطرح کرد. حاتمی با اشاره‌ای ضمنی به سرکوب معترضان در سال ۹۶ گفت: «باعث تاسف است که در کشور من مردم فقط به قیمت جان‌شان می‌توانند اعتراض کنند». (فیلم کامل صحبت‌های حاتمی را از کانال وحیدآنلاین ببینید)

اظهارات حاتمی، در دفاع یا نقد هیچ جریان سیاسی خاصی نبود. او فقط از نبود امکان اعتراض مدنی برای عموم شهروندان کشور گلایه کرده بود. یعنی در موضعی قرار گرفت که سیاسی‌کاری صرف نبود، بلکه می‌توان آن را «تعهد هنرمند» قلمداد کرد. با این حال، صحبت‌هایش با توفانی از واکنش‌های انتقادی مواجه شد. «منصف‌ترین» منتقدان حاتمی آنانی بودند که استدلال می‌کردند: «آدمی رخت چرک‌اش را در حیاط همسایه نمی‌شوید». اینان تایید می‌کردند که او دروغی نگفته و به واقع به یک مشکل گسترده در کشور اشاره کرده است، اما معتقد بودند که این‌ها مسائل داخلی کشور ما است و نباید در خارج از کشور با «غریبه‌ها» مطرح شود.

من همان زمان هم با این منتقدان مخالف بودم. (یادداشت آن زمان‌ام را از اینجا بخوانید) من هرگونه هزینه کردن از تعابیری چون «میهن‌پرستی» و ایجاد یک دوگانه کاذب و جعلی به اسم «ما و آن‌ها» را در مسائل عرصه عمومی مردود می‌دانم. به باور من، در درجه نخست، بسیاری از ملاحظات، از جمله «آبروداری»، اساسا به عرصه خصوصی افراد و یک تصمیم شخصی مربوط می‌شوند و تعمیم آن‌ها به عرصه عمومی هیچ توجیهی ندارد. ما می‌توانیم در مورد شخص خودمان تصمیم به سکوت بگیریم، اما حق نداریم در مورد میلیون‌ها نفر دیگر که حق‌شان ضایع شده چنین نسخه‌ای بپیچیم.

در درجه دوم، جایگاه هنرمند و روشنفکر است که باید فراگیر و انسانی باشد. سیاست‌مداران در رفتار و گفتارشان ملاحظات گسترده‌ای را لحاظ می‌کنند، اما یک روشنفکر یا هنرمند مستقل باید ورای صف‌کشی‌های مجازی و کاذب، تنها «انسانیت» را ملاک اظهارات و محور دغدغه‌های خود قرار دهد.

دوباره به پیام «مایکل‌ مور» باز می‌گردیم. هنرمند آمریکایی، به یک رهبر سیاسی خارجی پیغام فرستاده؛ آن هم رهبری که دست بر قضا ۳۰ سال تمام است شعار «مرگ بر آمریکا» را شاه‌بیت مواضع و سیاست‌های خود قرار داده است. این سطح از آزادی بیان در آمریکا البته می‌تواند برای شهروندان ما مایه افسوس و برای ساختار سیاسی‌مان مایه خجالت باشد؛ اما آنچه به نظرم در این میان جالب‌تر است، شبیه‌سازی همین وضعیت برای یک هنرمند ایرانی است! آن‌ها که تا دیروز لیلا حاتمی را، نه برای ارسال پیام به یک رهبر سیاسی خارجی، بلکه صرفا برای بیان دغدغه‌های مردم «وطن‌فروش» قلمداد می‌کردند، امروز از آزادگی و شرافت و صلح‌دوستی مایکل مور به وجد آمده‌اند. به نظرم این دوستان بهتر است از این ماجرا درسی بگیرند و حتی اگر تصمیم‌ نهایی‌شان در مورد مکان مناسب شست و شوی لباس‌ها مشخص نمی‌کنند، حداقل اندکی در به کارگیری مسلسل‌گونه تعابیری چون «خائن» و «وطن‌فروش» دقت کنند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر