۴/۲۳/۱۳۹۶

یک روایت از هزاران



تصاویر انقلابیون ۵۷، بیشتر به شکل اسطوره‌های مبارزه برای ما به یادگار مانده است. دست‌کم، در مورد مبارزانی که به شهادت رسیدند. بخشی از انقلابیون نیز در جدال‌های پس از انقلاب یا جلای وطن کردند، یا به خیانت متهم شدند. در نهایت، گروهی هم توانستند به ساختار قدرت راه یابند. اینان، به مدد چند دهه حضور در معرض نقد، نه تنها چهره‌هایی زمینی به خود گرفتند، که ای بسا مورد انتقادات شدید هم واقع شدند. با این حال، سرنوشت نسل انقلابی در همین گروه‌ها خلاصه نمی‌شود.

شمار بسیاری از جوانان انقلابی ۵۷، بعدها به زندگی عادی بازگشتند. با انبوه خاطرات تلخ و شیرینی که از انقلاب در سینه داشتند. این گروه‌ها، کمتر دیده می‌شوند و رد پای وقایع انقلاب در زندگی آنان و از نظرگاه آنان کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، آن هم در شرایطی که احتمالا بزرگترین بخش نیروهای حاضر در انقلاب را تشکیل می‌دهند.

شاید بسیاری از خوانندگان این متن دقیقا به همین گروه اخیر تعلق داشته باشند. آنانی که ای بسا مدتی نیز پیش و حتی پس از انقلاب تجربه بازداشت و زندان را داشته‌اند، اما امروز کمتر به عنوان یک چریک یا انقلابی حرفه‌ای شناخته می‌شوند. به گمان‌ام، ماجرای رمان «خط چهار مترو» را باید یکی از هزاران داستان متعلق به این گروه بدانیم.

«لیلی فرهادپور»، داستان خود را در قالبی نسبتا سوررئال روایت کرده که به نظرم در نهایت با حال و هوای شخصیت اصلی سازگاری دارد. انتخاب قالب خاص رمان، توانسته به ترسیم فضای هذیان‌گونه‌ای کمک کند که شاید از تلفیق خاطرات گذشته و ناسازگاری‌اش با زندگی امروزین ایجاد شده است. می‌توان گفت، ما با شمار زیادی از جوانان و نوجوانان نسل انقلاب مواجه هستیم که امروز در دوران میان‌سالی و ای بسا کهن‌سالی، هنوز با این پرسش مواجه هستند که اساسا چرا در آن راه قدم برداشتند؟ چه شناختی از سیاست و فضای جامعه داشتند؟ خط و ربط سیاسی‌شان را چطور انتخاب کردند؟ و از همه مهم‌تر، آن عزیزانی که از دست دادند، آن یاران و دوستانی که جایی در این مسیر طولانی گرفتار و ناپدید شدند، دقیقا قربانی چه شدند؟

پاسخ به این پرسش‌ها، در یادداشت‌هایی از جنس تحلیل سیاسی، شاید همواره به گزینه‌هایی تقلیل‌گرایانه همچون «اشتباه تاریخی» یا «آرمان‌خواهی» و حتی «انحراف در مسیر» منجر شود؛ اما بستر رمان این ظرفیت را دارد که سویه‌های بیشتری از پیچیدگی‌های جهان واقع را روایت کند. از این منظر گمان می‌کنم رمان کوتاه «خط چهار مترو» می‌تواند دست‌کم یکی از هزاران تجربه قابل روایت باشد.

برای این هفته، در مجموعه «جمعه‌ها با #دیالوگ‌خوانی » به همراه خانم فرهادپور، بخش کوتاهی از رمان را اجرا کردیم که به یک صحنه بازجویی اختصاص دارد. این اجرای کوتاه را می‌توانید از لینک پی‌وست اینستاگرام مشاهده کنید.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر