قرآن
تعبیری دارد که اتفاقا در بازیهای سیاسی کشور ما زیاد مورد استفاده قرار میگیرد.
در بخشی از آیه ۲۹ سوره «الفتح» میخوانیم: «أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء
بَيْنَهُمْ». توصیفی است از یاران و مومنان به پیامبر اسلام که با کفار (یعنی
هرآنکس که خارج از دایره «خودیها» قرار دارد) مصداق «اشداء» (خیلی سختگیر) هستند
و در میان خودشان به مهربانی رفتار میکنند. کاری نداریم آنچه امروز در عرف جامعه
ایرانی بیشتر مورد قبول واقع شده توصیه حافظ شیرازی به «با دوستان مروت، با دشمنان
مدارا» است. پرسش من این است که اگر همان روایت قرآنی را ملاک عمل قرار دهیم، آن
وقت چه توجیهی برای رفتارهای حکومتی پیدا میکنیم؟
زمانی
که معلوم نیست به تصمیم کدام مقام بیدرایتی جلوی ورود بانوان به وزرشگاههای
والیبال گرفته شد، صدای خیلیها درآمد. هزاران زن پرشور ایرانی از تشویق تیم ملی
کشورشان محروم شدند و به طرق مختلف به این بیعدالتی اعتراض کردند. حتی سرمربی غیرایرانی
تیم ملی نیز به نوعی در همدلی با این تماشاگران، یکی از پیروزیهای تیم ملی را به
«همه بانوان ایرانی» تقدیم کرد.(+)
خلاصه، از گلایه تا اعتراض و حتی تجمع ایرانیان نه تنها ره به جایی نبرد، بلکه کار
به برخوردهای امنیتی و پلیس و گروه ضربت و باتوم و نهایتا «بازداشت» کشیده شد.
وقتی
در سراسر ایران، نه صدای مشفقانه دلسوزان، نه انتقاد منتقدان، نه توصیههای
کارشناسان و نه اعتراض محرومان کارگر نیفتاد و مسوولان کار «اشداء بینهم» را به
کمال رساندند، بالاخره پای «بیگانگان» و «کفار» به میان کشیده شد. موج همدلی با
زنان محروم ایرانی به تمامی ورزشگاههای جهان کشیده شد و آنقدر پیش رفت تا مقامات
ارشد ورزشی جهان به «تهدید» متوسل شدند. به محض اینکه این چوب تر از جانب «کفار»
بلند شد، اینجا همه آن مقامات پر تبختری که هیچ گاه به خود زحمت پاسخگویی به
درخواست و التماس شهروندان خودشان را نمیدادند به دست و پا افتادند. بنابر روال
معمول اول به دروغگویی افتادند که ما اصلا چنین غلطی نکردیم و از اولش هم ورود
زنان آزاد بوده و هست! پس از آن خفت دروغگویی را با کوتاه آمدن در برابر تهدیدهای
خارجی تکمیل کردند و «رحماء علی الکفار» را با اعلام اختصاص تعدادی از سکوهای
استادیومها به بانوان به نمایش گذاشتند!(+)
البته
فراموش نکردهایم که حتی پیش از این جنجال هم، همان زمان که بانوان ایرانی از
تماشای بازیها در استادیوم محروم بودند، بانوان «کفار» حق ورود به استادیوم را
داشتند چرا که «زور مسوول ایرانی به شهروند ایرانی میرسد، پس توی سرش میزند. اما
زورش به کفار نمیرسد، پس برایشان فرش قرمز پهن میکند»!
ماجرای
والیبال که فعلا گذشت و به «آب ریخته» بدل شد. از این پس، هزاران زن ایرانی که به
استادیومها قدم میگذارند باید گوشهای از ذهنشان به یاد داشته باشند که برای
آنکه افتخار بالا بردن پرچم کشور خودشان و حمایت از تیم ملی کشورشان را به دست
بیاورند مدیون حمایت خارجیها در برابر زورگویی مسوولان داخلی هستند؛ و ای بسا،
بار دیگر شماری فرصت را غنیت بشمارند که «با مسوولان این حکومت جز به زبان زور و
جز به پشتوانه چوب تر کفار نمیشود صحبت کرد»!
داغ
ننگ احقاق حق زن ایرانی توسط مقامات خارجی تا ابد بر پیشانی استادیومهای والیبال
باقی خواهد ماند، اما ورزشهای دیگری هم هستند. زن ایرانی هنوز میتواند به چشم
ببیند که چطور مسوولان کشورش او را از ورود به ورزشگاه فوتبال منع میکنند و در
عین حال برای زنانی که از خارج وارد میشوند فرش قرمز پهن میکنند. دیر نیست که
بالاخره صبر مقامات فوتبالی جهان هم به سر آید و ای بسا روندی مشابه آنچه در مورد
والیبال در پیش گرفتند در مورد فوتبال هم پیاده کنند. چه فایده اگر گوش شنوایی
نباشد که «پیش از آنکه زن ایرانی برای تماشای مسابقات فوتبال هم خودش را تا ابد
مدیون خارجیان بداند، یک مسوول با شرافت و میهندوست این مشکل را هم حل کند»!
درحالیکه بیشتر تیمهای خارجی برای آزادی دخترایرانی غنچه قوامی درمسابقات دست بتظاهر زدند .متاسفانه قهرمانان والیبال حتی یک پیام دسته جمعی ندادند .واقعا علیرغم تمام احترامی که برایشان قائلیم متاسفم
پاسخحذفاینکه ایران و از میزبانی مسابقات محروم کردین بستتون نبوده. باور کنید این کارها فقط ارزش اپوزیسیون ایران و میاره پایین که مثل دست انداختن به هر تخته شکسته برای نجات از غرق شدن میمونه. آخه اون همه دختر تو این برنامه بودن، یکی فکر نمیکنه چرا فقط به این یکی گیر دادن. کاری نداریم که چیزهایی که بهش بستن هیچکدوم جرم نیست و جای بحث جداگانه داره، ولی یکی نمیگه بابا این موضوع هیچ ربطی به تماشای والیبال نداره. اینهم مثل جرمهایی هست که به بقیه میچسبونن. مگه اینهمه آدم که زندان هستن میخواستن والیبال تماشا کنن.
حذفواقعا باید به اپوزیسیون ایران جایزه نوبل داد که به این راحتی کشور خودشونو از میزبانی مسابقات محروم کردن.