۷/۰۸/۱۳۹۳

یادداشت وارده: گفتاری در شماتت شماتت‌كنندگان

یادآوری: «یادداشت‌های وارده»، نظرات و نوشته‌های خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شده‌اند و «لزوما» هم‌راستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.


فرنام شکیبافر - آقای رییس‌جمهور در خلال یك مصاحبه با رسانه‌ای خارجی در پاسخ به یك سؤال سخنی با این مضمون  بیان كردند كه چنین برداشتی ندارند كه در ایران كسی به خاطر فعالیت رسانه‌ای گرفتار برخورد امنیتی شده باشد. پرواضح است این سخن با واقعیت مطابقت ندارد. همین امر طی روزهای گذشته واكنش‌های بسیاری از سوی فعالین سیاسی و خصوصاً رسانه‌ای كشور در پی داشت. گرچه واكنش‌های منفی و انتقادات به این سخن رییس‌جمهور قابل درك و فهم است و چه بسا دكتر روحانی می‌توانست پاسخی دیپلماتیك‌تر در برابر این سؤال كریستین امان‌پور دهد اما به نظر می‌رسد منتقدین به این مسئله و شماتت كنندگان رییس‌جمهوری كه اغلب اشخاصی فرهیخته، دموكرات و دلسوز كشور هستند، متأسفانه عموماً ناخواسته توأم با نادیده گرفتن پاره‌ای واقعیات است.

فرض كنیم دكتر روحانی به این قبیل سؤالات پاسخی دهند كه اینگونه جلوه كند كه بین قوه مجریه و قوه قضائیه یا سایر نهادهای حاكمیتی در ایران شكاف عمیق و منازعه وجود دارد و علی‌رغم آنكه دولت مصلح و نوپای ایران خواهان تغییر رویه‌های زیادی در ارتباط با مسائل قضایی و امنیتی كشور است (كه این چنین نیز هست) لیكن به علت ضعف و ناتوانی، ظرف چهارده ماهی كه بر سر كار آمده است در این امر كه تغییراتی در این حوزه پدید آورد كامیاب نبوده است. آیا غیر از این است كه در این صورت دولت جدید ایران نزد جهانیان ضعیف و ناتوان جلوه كرده و به پرستیژ بین‌المللی دولتی كه از آن انتظار داریم در سطح جهانی یك دیپلماسی اقتصادمحور و صلح‌طلب را پی جوید و احترام و عزت بین‌المللی ایران را پس از سال‌ها تحقیر احیا كند، لطمه وارد می‌گردد؟ آیا غیر از این است كه خصوصاً با توجه به اینكه قطار مذاكرات حساس و سرنوشت‌ساز هسته‌ای برای ایران به نقطه پایانی نزدیك می‌شود و لاجرم دولت می‌بایست ترمز قطار بلاهت هسته‌ای را بكشد و از همین رو بسیار حائز اهمیت است كه چهار قدرت غربی عضو ۵+۱، دولت و مذاكره‌كنندگان هسته‌ای آن را در موضع قدرت حس كنند و به عملی شدن تعهدات ایران اطمینان یابند، انجام كنش‌هایی از سوی دولت‌مردان معتدل و خاصه شخص آقای رییس‌جمهور كه نظام سیاسی و هیئت حاكمه ایران را دچار عدم انسجام و شكاف عمیق نشان دهد بسیار آسیب‌زا خواهد بود؟ همچنین آیا غیر از این است كه دولت «نجات ملی» دكتر روحانی موسوم به «تدبیر و امید» اگر در این شرایط حساس اقداماتی انجام دهد كه در داخل بین دولت با سایر نهادها و مراكز قدرت بی‌جهت تولید تنش كند، این امر به اجماع نسبی حاصل شده در كشور و بین جناح‌های مختلف درون نظام سیاسی پیرامون مسئله هسته‌ای می‌تواند صدمه وارد كند؟        

یكی از مهم‌ترین تلاش‌های دولت ظرف بیش از یك سال گذشته این بوده است كه صدای واحدی از ایران شنیده شود و كشور ضمن آنكه از وضعیت «حاكمیت یكپارچه اقتدارگرایانه» بعد از سوم تیر خارج شود، در كنار آن به وضعیت «حاكمیت دوگانه» پیش از سوم تیر نیز بازنگردد. برای چنین مسئله‌ای دولت نباید اختلافات عمیق با قوه قضائیه و سایر نهادها و مراكز قدرت در ایران را علنی نماید و می‌بایست اعمال دولت بسته به میزان توانش در راستای تغییر وضع موجود تنظیم گردد. از این قبیل سخنان رییس‌جمهوری نباید اینگونه برداشت شود كه دولت مسائلی به این وضوح و روشنی رو نادیده می‌گیرد و انكار می‌كند. این قبیل كنش‌های دولت‌مردان جدید از جمله شخص دكتر روحانی را باید در كانتكس تلاش برای تحقق حاكمیت یگانه تحلیل كرد. بلاشك دولت و شخص دكتر روحانی قصد آزردن بدنه هواداران و پایگاه اجتماعی خود را ندارد و اگر سخنی ولو خلاف واقع در مجامع بین‌المللی بیان می‌كند باز هم مصالح ملی را مدنظر دارد. عملكرد دكتر روحانی حاكی از این امر بوده است كه وی به ساختار قدرت و قواعد بازی در نظام سیاسی حاكم در ایران اشراف بسیار بالایی دارد و اقدامات پوپولیستی و صورت دادن سخنوری‌های قهرمانانه ولی بی‌اثر بر عرصه معادلات واقعی قدرت را هرگز بر اعمالی كه ولو نزد پایگاه اجتماعی و هواداران دولت موقتاً خوشایند نباشد ولی در عرصه عینیت و واقعیت اندكی بهبود و پیشروی دولت در جهت خواسته‌های عمومی مردم و پس راندن اقلیت تندروی قدرتمند را در پی آورد، ترجیح نمی‌دهد. متأسفانه برخی نخبگان فكری و اهالی مطبوعات كشور بعضاً به جای آنكه این مسئله را نقطه قوتی در عملكرد دولت تلقی كنند و مخاطبین عام خود را نیز به این مسئله آگاه كنند بالعكس خود این امر را نقطه ضعف دولت نمایش می‌دهند.  

در شرایطی كه قوه مجریه در بسیاری از حوزه‌ها با قوه قضائیه و بعضی نهادهای امنیتی دیگر هم‌سو نیست و به لحاظ ابزارها و از حیث توازن قوای موجود متأسفانه هنوز پتانسیل اجرایی كردن بایسته و شایسته اصل ۱۱۳ قانون اساسی را در جهت برعهده گرفتن و نظارت بر اجرای قانون اساسی ندارد و تفسیر محافظه‌كارانه و رسمی حاكم در كشور موقعیت فرادستی رییس‌جمهور را به نسبت قوه‌ قضائیه به رسمیت نمی‌شناسد، طبیعتاً با این اوصاف دولت در شرایط حاضر امكان ناگزیر كردن این نهادها به هم‌نوایی با سیاست‌های خودش در حوزه‌های قضایی و امنیتی را ندارد وگرنه پر واضح است كه دیدگاه‌های سران دولت جدید همانند دیدگاه‌های روشن‌اندیشانه شخصی نظیر علی یونسی است و شخص رییس‌جمهور نه صرفاً به خاطر تحقق وعده‌اش بلكه در راستای تحكیم و تقویت موضع و قدرت دولت بسیار مایل به رفع حصر و حبس از كسانی است كه بلاشك پس از رهایی محكم‌ترین مواضع را در حمایت از عقلانیتی كه دولت جدید بر كشور حاكم كرده است در پیش خواهند گرفت. اما در چنین شرایطی كه دولت به دلیل گران‌باری و به سختی گرفتار حل و فصل مسائل حاد بین‌المللی و اقتصادی كشور بودن و نیز به این خاطر كه در عرصه معادلات فعلی حاكم بر ساخت قدرت در ایران فعلاً توان تحقق بخشیدن به خواسته‌های خود و پایگاه اجتماعی‌اش در عرصه سیاست داخلی را تا فرارسیدن زمان مساعد ندارد، پس تا آن زمان از ایجاد تنش داخلی كه حتی نتیجه عكس می‌تواند در پی داشته باشد و عملكرد نهادها و مراكز قدرت مذكور را بیش از پیش به سمتی سوق دهد كه خلاف میل و اراده دولت و جمهور مردم عمل كنند، اجتناب می‌كند. اگر دولت چنین نكند و از باب لجاجت سایر نهادها و مراكز قدرت بیش از پیش خلاف تمایل دولت گام بردارند این مسئله خود نارضایتی از دولت را در بین پایگاه اجتماعی‌اش تشدید كرده، چرخه معیوبی می‌آفریند و دقیقاً همان چیزی است كه اقلیت تندرو، مایل به رخ دادن آن است تا بتواند ائتلافی گسترده در ساخت قدرت موجود علیه دولت به این بهانه‌های واهی كه دولت فتنه‌انگیزی می‌كند و نظام سیاسی را به مخاطره انداخته است، پدید آورد. پس با این اوصاف همین مشی دولت و شخص دكتر روحانی كه از مسیر تعامل و كنشگری متناسب با سطح قدرت خود در برابر نهادها و مراكز قدرتی كه با آن‌ها اختلاف نظر دارد در پیش گرفته است، بهترین روش ممكن است كه چه بسا تدریجاً به تلطیف و تعدیل عملكرد این نهادها و مراكز قدرت یا حداقل برخوردار نبودن آنان از بهانه برای كودتای خزنده علیه دولت ختم گردد.

مع‌الوصف و با توجه به اینكه دكتر روحانی بدون هراس نسبت به واكنش‌های منفی ناشی از چنین سخنانی در داخل، از چارچوب سیاست و خط‌مشی اصولی خود خارج نمی‌شود و به جای حركت‌های محبوبیت‌زای گذرا به دنبال تأثیرگذاری در عرصه واقعی قدرت است، اینكه به این بهانه مورد هجمه و شماتت قرار بگیرد خاصه آن هم از سوی كسانی كه انتظار است با هوشیاری به جای تولید نارضایتی و ناامیدی در رأی‌دهندگان به تشویق تدبیر و به تولید امید بپردازند و به جای بازی در زمین افراطیون به انزوا و خنثی كردن توطئه‌های آنان در راستای ایجاد شكاف در ائتلاف گسترده منجر به حركت ملی ۲۴خرداد بپردازند، بسیار جای ناراحتی و افسوس دارد. چرا باید كسانی كه خود می‌بایست با حمایت گسترده از دولت در این امر كه دولت بتواند دست بالاتر را در معادلات قدرت در داخل پیدا كند یاری برسانند، خود از كنار رویدادهای بسیار مهمی نظیر سخنرانی مطابق با منافع ملی و عمل‌گرایانه كم‌سابقه در تاریخ جمهوری اسلامی در سازمان ملل و ملاقات كم‌سابقه و بعضاً بی‌سابقه با برخی مقامات غربی به راحتی می‌گذرند اما یك جمله كم‌اهمیت را به طرز گسترده‌ای برجسته می‌سازند؟! پای فشردن بر رمانتیسم تاریخی و ایده‌اآلیسم بیمارگونه حاكم بر ایران و سیاست‌ورز ایرانی از مشروطه تا كنون كه دولت‌های مصلح بسیاری نظیر دولت‌های احمد قوام، محمد مصدق، علی امینی، مهدی بازرگان و ... را زمین زده است و قطار اصلاحات را نیز در سوم تیر متوقف كرد تا چه زمان می‌خواهد تداوم یابد؟! آیا باید دولت «نجات ملی» دكتر روحانی نیز به این سرنوشت دچار شود و ایران گرفتار ناامنی و فروپاشی شود تا خیال عده‌ای آسوده گردد؟! گویا هگل آن ‌جایی كه اظهار داشته است «تاریخ به انسان می‌آ‌موزد كه انسان هیچگاه از تاریخ نیاموخته است» به خطا نرفته است.

با متر اخلاقی نمی‌تواند عملكرد سیاستمداران را سنجید. عیار «نتایجی» كه كنش‌های سیاسی یك سیاستمدار در پی می‌آورد را باید سنجید. نظر به حجم مشكلات كشور در مرداد ۹۲ اگر برآیند عملكرد  دولت حاضر در پایان دور اول، جستن كشور از خطر جنگ و فروپاشی، خروج از «ركود تورمی» حاد، بهبود قابل لمس فضای كسب و كار خصوصاً برای فعالین اقتصادی بخش خصوصی، احیای شأن و شوكت بین‌المللی وطن به طور نسبی، و فراهم آمدن مجال و فضای تنفس برای اهل فرهنگ و هنر، رسانه‌ها، دانشگاه و ... باشد، نام دكتر روحانی را باید در میان رجال سیاسی بزرگ تاریخ ایران قرار داد. ژست‌های اخلاقی و رادیكال و محكوم كردن مسیر و روشی كه دولت برای دستیابی به اهداف فوق در پیش گرفته است، بدون آنكه آلترناتیو واقع‌بینانه و مناسب‌تری وجود داشته باشد، عملی محاسبه‌گرانه، بخردانه و دارای مطلوبیت نیست. آنچه درجه نخست اهمیت را دارد آن است كه در پایان عصر اعتدال و در آستانه وارد شدن به قرن پانزدهم شمسی تا حد امكان ایرانی ثروتمند، ایران دارای بخش خصوصی وسیع‌تر، جمهوری اسلامی در معادلات بین‌المللی اثرگذارتر، ایران‌زمین نزد جهانیان محترم‌تر، جامعه سیاسی ایران تشكل‌یافته‌تر و دارای احزاب سیاسی بزرگ‌تر و مدرن‌تر باشد. اینكه كشور در واپسین گام‌های خروج از ركود تورمی است؛ اینكه مذاكرات هسته‌ای در آستانه حصول به موفقیت نهایی است؛ اینكه ایران در مسیر و نخستین گام‌های بهبود مناسبات و اتصال اقتصادی و تكنولوژیك با جهان خصوصاً غرب است و دیپلماسی ایران نقش مثبتی در تحولات عراق، سوریه و مبارزه با تروریسم در حال ایفا كردن است؛ نهایتاً اینكه فضای سیاسی، دانشگاهی و رسانه‌ای امروز كشور ولو با وضع مطلوب فاصله داشته باشد ولی قابل قیاس با پیش از ۲۴ خرداد نیست؛ و مسائل دیگری از این دست، حاكی از آن است كه دولت به رقم تنهایی نسبی در ساخت قدرت و عدم هم‌سویی و همكاری دو قوه دیگر، در مسیر صحیحی حركت كرده و می‌كند و یك بار بسیار سنگین را تاكنون به خوبی به سمت مقصد در حال حركت دادن است. باید موضع دولت را قوی‌تر و دست دولت در ساخت قدرت را بالاتر برد نه آنكه مرتكب اشتباهاتی تاریخی شد كه فرجام ناخوشایندی دارد و بارها ایرانیان ان را آزموده‌اند. نباید لحظه‌ای از یاد ببریم كه در ۲۴ خرداد با علم به شرایط و فضای موجود كشور و با اطلاع از وضعیت ساخت قدرت در ایران یك «رییس‌جمهور» برگزیدیم، نه یك «رهبر اپوزوسیون» یا «استاد اخلاق و فلسفه»!

پی‌نوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشت‌های شما استقبال می‌کند. یادداشت‌های وارده خود را به نشانی «arman.parian[at]gmail» ارسال کنید.

۲ نظر:

  1. ناشناس۸/۷/۹۳

    دوست عزیز فرنام
    من از موضع موافق با شما چند انتقاد را به این نوشته وارد میدونم:
    اول اینکه از موضع فردی صحبت میکنید که-به هر دلیل- به روحانی اعتماد خیلی زیادی دارید در صورتیکه مخالفان چپ روحانی چنین اعتمادی به او ندارند، بلکه بسیاری از آنها او را دکور جمهوری اسلامی میدونند.
    دوم اینکه گره زدن حل بسیاری از مشکلات را به حل مساله اتمی حد اقل الان مشخص شده که درست نبوده. حتی من به این فکر میکنم که خامنه ای عمدا دولت را به این مسیر انداخته. وقتی میگه من به حل مساله اتمی امیدی ندارم معنی غیر از این نمیتونه داشته باشه که او اجازه حل مساله را نمیده. حد اقل میتونه انقدر قضیه رو کش بده تا بتونه ضربه ای که میخواد به روحانی بزنه. و همه امکانات هم برای اینکار در اختیارش هست. درسته که باید از تاریخ درس گرفت ولی باید به این نکته هم توجه کرد که هیجوقت تاریخ عینا تکرار نمیشه و بخصوص طرف مقابل همیشه حیله های نو در نو در آستین داره و هر بار با شیوه جدیدتری اقدام به مقابله میکنه.
    سوم اینکه روحانی باید در نظر داشته باشه که کسانیکه از این صحبت او رنجیده شدند بخشی از جامعه ایران و ایرانی هستند که اگرچه در جهت دلگرم کردن مردم قدرتی نداشته باشند ولی ید طولایی در دلسرد کردن مردم دارند و بخصوص با کمک رسانه هایی مثل بی بی سی و صدای آمریکا قادرند بخش قابل توجهی از افکار عمومی ایران را به ناامیدی سوق بدن. باید توجه داشت که بسیاری از این افراد و مردمی که تحت تاثیر تبلیغ اونها هستند اصلا سیاسی نیستند-هرچند داخل سیاست باشند- و بنا براین تحلیل هایی از این قبیل که با غلظت سیاسی بالایی نوشته میشه نه تنها دوای درد اونها نیست بلکه آتیش مخالفتشونو تندتر میکنه. اونها خیلی موضوع را ساده میبینند و نباید هم ازشون انتظار داشت. هرچند، باید به این نکته توجه کرد که در کار سیاست هم میتوان حرفی را نگفت ولی دروغ گفتن به هیچ وجه پسندیده نیست و برای مردم غیر سیاسی قابل درک نیست که رئیس جمهور محبوبشون دروغ بگه.

    سعیدی

    پاسخحذف