۲/۲۷/۱۳۹۵

سه سناریوی قابل تصور برای ریاست مجلس


زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد که گروهی از اصلاح‌طلبان قصد رقابت برای کرسی ریاست مجلس را دارند. پس از رد صلاحیت‌های گسترده، وضعیت اصلاح‌طلبان به گونه‌ای بود که برای پر کردن یک فهرست ۳۰ نفره نیز نیازمند ائتلاف با اصول‌گرایان میانه بودند. طبیعتا آن زمان سخن گفتن از کسب کرسی ریاست بیشتر به شوخی شبیه بود. با این حال، روند انتخابات به گونه‌ای پیش رفت که حالا می‌توان گفت اصلاح‌طلبان حتی شانس تکیه زدن بر کرسی ریاست را دارند. اینکه استراتژی حمایت از علی‌لاریجانی قطعا جای خود را به نامزدی عارف داده یا خیر، هنوز مشخص نیست. اما می‌توان برای شرایط پیش‌رو سه سناریوی قابل تصور را در نظر گرفت:

نخست: حمایت اصلاح‌طلبان از عارف و پیروزی او

رویایی‌ترین نتیجه قابل تصور برای حامیان عارف، پیروزی بر علی لاریجانی و کسب کرسی ریاست مجلس است. امکان تحقق این رویا وجود دارد اما شانس آن چندان بالا نیست. در واقع، این سناریو یک استراتژی «بسیار پرریسک» به حساب می‌آید. حال باید بررسی کرد که نتایج احتمالی این استراتژی «بسیار پرریسک» چه خواهد بود؟ تکیه زدن عارف بر کرسی ریاست مجلس، در نخستین گام مترادف خواهد بود با شکل‌گیری اتحاد فراگیر تمامی جریانات اصول‌گرایی. اتفاقی که از سال ۸۴ تا کنون بی‌سابقه بوده است. در عین حال، ریاست اصلاح‌طلبان، مجلس را بیش از هر زمان دیگری در معرض فشارهای خارجی قرار می‌دهد. این فشارها احتمالا با حمایت اصول‌گرایان داخل مجلس نیز تقویت خواهد شد و اصلاح‌طلبان باید به تنهایی سپر مدافع مجلس شوند. وضعیت مجلسی که هنوز شروع نشده، ضرب‌شست دخالت‌های غیرقانونی نهادهای دیگر را چشیده، در چنین شرایطی به «رم، شهر بی‌دفاع» شباهت خواهد یافت!

از سوی دیگر، رییس اصلاح‌طلب مجلس، در یک وضعیت دوگانه و تناقض‌آمیز گرفتار خواهد شد. از یک سو باید پاسخ‌گوی «مطالبات شهروندی» باشد. مطالباتی که با مشاهده کرسی ریاست قطعا افزایش هم خواهد یافت. از سوی دیگر باید نقش میانجی‌گری بین مجلس و نهادهای بالادستی را ایفا کند. تناقض حاصل از این وضعیت دوگانه، دست رییس اصلاح‌طلب را برای انتقاد از کارشکنی‌ها خواهد بست. رییس مجلس، نمی‌تواند ژست اپوزوسیون منتقد به خود بگیرد، بلکه باید پاسخ‌گوی تمامی کاستی‌هایی باشد که احتمالا خودش کمترین نقش را در بخش عمده‌ای از آن‌ها داشته است.

دوم: حمایت اصلاح‌طلبان از عارف و شکست او

همان‌طور که اشاره شد، سناریوی اول، استراتژی «بسیار پرریسک» است. پس در حالت بدبینانه، به شکست آقای عارف منجر خواهد شد. در این وضعیت، اصلاح‌طلبان هم‌زمان دو امتیاز بزرگ را از دست خواهند داد:

نخست بار روانی پیروزی در انتخابات مجلس است. یعنی تمام آنچه به مدد همت میلیون‌ها رای دهنده رشته شده، صرفا می‌تواند با اختلاف چند رای در داخل مجلس پنبه شود. قمار بر سر پیروزی قاطع و معنادار انتخابات مجلس، حتی با فرض احتمال بالای پیروزی هم چندان خردمندانه به نظر نمی‌رسد.

دوم، امکان اعمال فشار بر ریاست مجلس آینده است. اگر اصلاح‌طلبان به مبارزه تمام قد با علی لاریجانی روی بیاورند، طبیعتا او را به دل اردوگاه «رقیب» هل داده‌اند. در این حالت نیز آن سناریوی «اتحاد کامل و بی‌سابقه اصول‌گرایان» تحقق خواهد یافت. پیروزی لاریجانی در چنین شرایطی، به معنای بی‌نیازی او از حمایت اصلاح‌طلبان است. او اطمینان خواهد یافت که اصلاح‌طلبان توانایی شکست‌اش را ندارند و برای تداوم کار خود نیازمند کسب رضایت آن‌ها نیست.

بدین ترتیب، با حذف این دو ابزار مهم، نمایندگان اصلاح‌طلب عملا چهار سال را بدون حداقل‌های تاثیرگذاری طی خواهند کرد. درست به همان شکل که نمایندگان اصلاح‌طلب شورای شهر، پس از شکست در جدال مستقیم با شهرداری قالیباف، عملا از عرصه تاثیرگذاری حذف شدند.

سوم: حمایت اصلاح‌طلبان از لاریجانی
در این سناریو، پیروزی علی لاریجانی قطعی است. پس حالت چهارم (یعنی امکان حمایت اصلاح‌طلبان و شکست لاریجانی) وجود ندارد. از این منظر، درصد ریسک این سناریو به شدت کاهش یافته و تمامی ابعاد آن از قبل «پیش‌بینی‌پذیر» خواهد بود. خود این پیش‌بینی‌پذیری می‌تواند یک امتیاز بزرگ در اتخاذ یک استراتژی سیاسی باشد. از سوی دیگر، با حمایت اصلاح‌طلبان، عامل فشار خارجی برای تحقق اتحاد اصول‌گرایان از بین رفته و اتفاقا به اختلاف در میان آن‌ها دامن خواهد زد.


در این سناریو، افکار عمومی لاریجانی را برای کسب ریاست مجلس مدیون اصلاح‌طلبان خواهد دانست. احتمال تغییر رویه و معرفی عارف به عنوان نامزد ریاست در سال‌های آینده نیز همچون شمشیر داموکلوس بر سر لاریجانی حفظ خواهد شد. در این حالت اصلاح‌طلبان در جایگاه فراکسیون منتقد باقی خواهد ماند و برای دفاع از کیان مجلس در برابر دخالت‌های بیرونی، می‌توانند با ریاست علی لاریجانی اتحاد برقرار کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر