۲/۰۶/۱۳۹۴

از خلال ادبیات روسیه – ۳: دیوار تملق!


«... هیچ چیز در دنیا دشوارتر از صمیمیت و صراحت واقعی نیست. و هیچ چیز هم آسان‌تر از تملق بیجا وجود ندارد. اگر در صراحت و صمیمیت فقط جزء صدمین آن نادرست باشد، فورا ناموزونی مخصوصی به گوش می‌خورد و غوغایی به پا می‌شود. اما اگر در تملق تمام اجزای‌اش نادرست باشد، باز هم مطبوع است و نسبتا با لذت شنیده می‌شود. هرقدر که تملق نتراشیده و نخراشیده باشد، حتما لااقل نیمی از آن درست به نظر می‌رسد ...»

(جنایت و مکافات – فئودور داستایوفسکی – مهری آهی – انتشارات خوارزمی - ص ۶۷۹)

دوست بزرگواری که برای تماشا و نقد آخرین ساخته استاد «مسعود کیمیایی» (متروپل) به محفلی خصوصی از منتقدان دعوت شده بود تعریف می‌کرد که درخلال جلسه، گروهی از شیفتگان استاد آنچنان به تعریف و تمجید از اثر پرداختند که ما باور نمی‌کردیم در مورد همان فیلمی صحبت می‌شود که ما دیده‌ایم. سرانجام یک نفر در تمجید از اثر کار را بدان‌جا کشاند که مدعی شد این فیلم برگی از تاریخ سینمای جهان را ورق زده است! (نقل به مضمون) 

چه از خلال احادیث و روایات بزرگان مذهبی و چه در اندرزنامه‌های سیاسی زیاد شنیده‌ایم که به حاکمان توصیه می‌شود مجیزگویان را از اطراف خود دور کنند. به نظرم، چه حاکم باشیم و چه یک شهروند عادی، مشکل اجرایی این توصیه این است که تشخیص این مجیزگویان معمولا دشوار است! در واقع، به روایت داستایوفسکی، جایی در ناخودآگاه آدمی وجود دارد که همواره بخشی از تمجید و تملق را حقیقت می‌پندارد و در مقابل، هر انتقادی را دست‌کم حاوی سر سوزنی کینه‌توزی و یا اغراق قلمداد می‌کند. بدا به حال کسی که در چنین شرایطی میان دیوارهای تملق اطرافیان‌اش محصور شود!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر