من پیروزی می بینم. باورتان می شود؟ نه دیوانه شده ام و نه قصد دارم بیهوده امید واهی بدهم؛ اما من یک پیروزی باور نکردنی می بینم. درست در شرایطی که کم و بیش زمزمه های ناامیدی از گوشه و کنار به گوش می رسد، درست در شرایطی که کم کم در برابر پرسش های «چه خبر؟» و «آیا همه چیز تمام شده است؟» ناچار به سکوتی دردناک می شدم، نور امیدی می بینم که بسیار بیشتر از روزنه ای لرزان است. من پیروزی می بینم.
****
تحلیل ارایه کردن برای اظهار نظرهایی که بیش از استدلال و منطق بر حسی گنگ بنا شده کمی سخت است. با این حال تصور می کنم سیدعلی خامنه ای به طور کامل از مواضع پیشین خود عقب نشینی کرده است. خامنه ای با سخنرانی در نماز جمعه، نه تنها نتوانست اعتراضات مردمی را پایان ببخشد، که آنها را آتشین کرد و در عین حال جهت اعتراضات را از سوی احمدی نژاد به سمت خود تغییر داد. نتیجه آنکه در کمتر از چند روز رهبر کشور، مرکز حملات همه جانبه مردم، روشنفکران، سیاست مداران داخلی و خارجی، و در آخرین نمونه علمای قم قرار گرفت. حملاتی که بدون تردید خامنه ای آنها را پیش بینی نمی کرد و تازه پس از وقوع بود که متوجه شد در برابر آنها هیچ حفاظی ندارد؛ مسئله این بود که جناب رهبر متوجه نشد که تمامی اطرافیانش را به دست خود و یا با حماقت ها و کینه ورزی های احمدی نژاد رانده است و اکنون که روز مبادا است دیگر هیچ کس در کنارش باقی نمانده. به قول شاعر:
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
اما قفل سکوت هاشمی رفسنجانی بالاخره شکسته شد. هاشمی از قم بازگشته و من اعتقاد دارم وی با دستان پر هم بازگشته. سخنرانی آیت الله جوادی آملی، در خطبه های نماز جمعه این هفته قم–درحالی که اصلا وی امام جمعه نیست- یکی از بارزترین نشانه های پیروزی هاشمی در سفر معنادارش به قم بود. بلافاصله پس از حملات کم سابقه یک مرجع سرشناس به شخص رهبری، روز شنبه آقای خامنه ای لحن سخنان خود را تغییر داده و تلاش کرد موضع خود را از سپر مدافع دولت به یک ناظر بی طرف تغییر دهد. به دنبال آن نیز قفل سکوت هاشمی شکسته می شود و ضمن حمایت از رهبری، بر لزوم حل و فصل اختلافات تاکید می کند.
فعلا نمی خواهم (و شاید هم نمی توانم) چیز بیشتری بگویم. اما در کوتاه مدت پیش بینی می کنم که اولا:
* شورای نگهبان با پایان یافتن مهلت پنج روزه خود هم نتایج انتخابات را تایید نخواهد کرد.
* ترکیب هیاتی که شورای نگهبان انتخاب کرده است تعدیل خواهد شد.
* احتمال واگذاری مسوولیت تصمیم گیری نهایی در مورد انتخابات بر عهده مجمع تشخیص مصلحت نظام بسیار محتمل تر از هر گزینه دیگری است.
پی نوشت:
هر اتفاقی که بیفتد دو نکته برایم مسلم است:
1- حتی با رییس جمهور شدن احمدی نژاد هم تردید ندارم که کودتای 22خرداد شکست خورده است.
2- هرچند قاطعیت و مردانگی موسوی، حمایت های کروبی و درایت هاشمی بسیار کارساز و ضروری بودند، بزرگترین عامل شکست کودتا مقاومت جانانه و افتخارآفرین مردم بود.
من با این نامه مخملباف کاملا موافق هستم.
تنها با یک کلیک به عضویت «مجمع دیوانگان» درآیید
سلام
پاسخحذفکاملا موافقم
رهبر اصلا مردم رو در محاسباتش حساب نکرده بود
بازنده های اصلی (ترتیبش رو نمی دونم) :
صدا و سیمای میلی
رهبر
ا.ن و دار و دستش که هویتشون برای خیلیا رو شد
درود
پاسخحذفخوب می نویسی، من وبلاگتو پیگیری
می کنم
به امید آزادی ایران
درود
پاسخحذفخوب می نویسی، من وبلاگتو پیگیری
می کنم
به امید آزادی ایران
آرمان عزیز
پاسخحذفمن هم می دانم با تمامی تلخی ها ملت برد.
ولی کمی زیادی خوشبینی خصوصا در باره هاشمی و شورای نگهبان
پیشنهاد میکنم برای تعقیب یک راه قانونی همه کسانی که به احمدینژاد رای نداده اند بر علیه تصمیم شورای نگهبان به دادگاه شکایت کنند. این کم هزینه ترین راه اعتراضه که بهانه بدست کسی برای سرکوب نمیده و بخاطر کم خطر بودن بیشترین تعداد و جذب میکنه
پاسخحذفبهترین راه اینه که کاندیدا ها یک وکیل مشترک بگیرند و با مقامات بالای قوه قضاییه صحبت کنند که امنیت وکیل را تضمین کنند بعد همه معترضان اسامیشون را به وکیل بدهند. "رای منو پس بده" مهمترین شعارکه از این طریق میتونه همه رو متحد کنه
مردم خارج کشور هم میتونند با فعالیت خود پشنیبانی جهانی برای وکیل ایجاد کنند که کسی نتونه اونو مورد تعرض قرار بده
همچنین مردم خارج کشور میتونند یک وکیل جدادر خارج از کشورداشته باشند که اگه لازم شد به مراجع بین المللی هم شکایت کنه.
نباید اجازه بدیم این روحیه اتحاد از بین بره و یاس جاشو بگیره کودتاچیها بدشون نمیاد مردم بریزن تو خیابونها
اونها هم با سرکوب شدید همه را قلع و قمع کنند و خاک یاس بپاشند. در حالیکه مردم با حفظ آرامش میتونند به اعتراضشون ادامه بدند
hello... hapi blogging... have a nice day! just visiting here....
پاسخحذف